۰
گزارش تفتان ما از درد لاعلاج معلمان ايران؛

معلم؛ همان شمعي كه مي سوزد تا بسازد/ معلمانی که نظام تعلیم و تربیت همواره بدهکارشان است

شمع مي سوزد و روشني مي بخشد، اما معلمان مي سوزند و مي سازند انسانها را و روشني مي بخشند ذهن هاي تار و انديشه ها را بارور مي كنند، چراغ راه هدايت مي شوند و آيه هاي مهرباني و دانايي را زمزمه مي كنند در گوش و جانت.
به گزارش تفتان ما، این روزها حرف از معلم است و تعلیم و تربیت و خاش که در سال 1305 شاهد تاسیس اولین مدرسه با همکاری ارتش و معتمدان خاش در استان بود. بعد از حدود یک قرن از حضور آموزش و پرورش در استان ما،  متاسفانه هنوز سخن از هزاران بازمانده از تحصیل، افت تحصیلی، وجود مدارس غیر استاندارد، کلاس چند پایه، سرباز معلم، معلم خرید خدمت، کمبود اعتبار و سرانه مدارس، وجود تبعیض در حقوق معلم، آموزش و پرورش تحت تاثیر جناحهای سیاسی و قومیت و مذهب و غيره سبب شده که از نظر علمی و کیفیت آموزشی به مدت 35 سال در رتبه هاي پايين باشیم!!؟؟
 
هرگز یک تحقیق علمی صورت نگرفت که چرا در منطقه ای که بر اساس تحقیقات صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل با استعدادترین کودکان را دارد چنین اتفاق و تضادی ادامه دارد و آموزش و پرورش با آزمون و خطا و بدون کاری تحقیقی و علمی و کارشناسی شده  نمی خواهد یک گام به جلو بردارد و علت این عقب ماندگي را بیابد!؟
 
آری! معلم فداکار ما که با دسترنج پدری کشاورز و زحمت کش از روستایی محروم با  تحصیلات عالیه، در دورترین و محرومترین نقطه از میهن برای بر افراشتن پرچم علم و دانش رفته بود. در جایی که کودکان جز رنج و فقر و محرومیت و نبود امکانات چیزی دیگری تجربه نکرده بودند. طبیعت سخت و خشن و بادهای شدید  از شن های روان کوه ساخته، و دیوارها سست و لرزان فقر  تنها پناهگاه کودکان از باد و طوفان بودند و حتی  تنها مدرسه ی روستا حیاط و زمین بازی نداشت تا کودکان در زنگ تفریح برای در امان ماندن از گردباد و طوفان به خرابه های کنار مدرسه پناه نبرند؟!
 

 
خبر کوتاه بود "معلم فداکار برای نجات سه دانش آموز اسیر دیوار و گردباد شد و جان داد" نه دیوار دو معلم را در نقطه صفر مرزی  مجروح کرد  در جایی که نه پزشک و امکانات اولیه امدادی دارد نه امکان ارتباط تلفنی و جاده ای مناسب و دو معلم مجروح در این غربت، تنها خودشان باید برای زنده ماندن تلاش می کردند!! و در این راه هر چه در توان داشتند انجام دادند ولی شاید   یک جراحت و خونریزی ساده داخلی و رنج ناامید شدن از رسیدن کمک بعد از پیمودن کیلومترها جان معلم فداکار ما را گرفت!!  تا شاید بسیاری مفهوم واقعی محرومیت را درک کنند برای رفع آن کاری.
 
آری در 90 سالگی آموزش و پرورش معلم جوانی با اقدامی بزرگ و ستودنی دنیا را تکان داد و معلم نه تنها یک کلاس در محرومترین نقطه میهن بلکه معلم ایثار و فداکاری، انسانیت و مهربانی و افتخار برای استان، ایران و جامعه ی فرهنگی شد.
 
بسیاری این فداکاری را ستودند و در این باره سخن گفتند و دست ترحم و نوازش بر سر عسل و یسنا که چشم انتظار آمدن پدر فداکار و مهربان هستند کشیدند ولی  نمیدانم چرا هرگز  کسی از شرایط کاری معلم فداکار ما و میزان حقوق و دستمزدش در چنین منطقه ای یک کلام بر زبان نیاورد تا جامعه بداند نظام تعلیم و تربیت ما و معلم با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند!؟
 

 
با درود بر روح معلم فداکار، روز معلم بر همه معلمانی که معلمی را نه به عنوان شغل و حرفه و امرار معاش انتخاب، بلکه معلم شده اند تا نهایت عشق خودشان را به انسان و انسانیت نشان دهند و در این را چو شمع بسوزند تا شاید دیگران راه را بدرستی ببینند مبارک.
 
——————————-
گزارش از كريم بخش كردي تمنداني
——————————-
انتهای یپام/
چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۰
کد مطلب: 432156
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *