۰

غوغا در مشهدالرضا 1378 سال پس از واقعه کربلا/ اینجا حرم؛ خبری از ملیت نیست

فرقی نمی‌کند در هیئت عرب‌های مسجد امیرالمومنین (ع) سینه زنی یا دوان دوان خود را به هیئت افغان‌های گلشهر برسانی. دیروز همه جا مرزها برداشته شده بود.
غوغا در مشهدالرضا 1378 سال پس از واقعه کربلا/ اینجا حرم؛ خبری از ملیت نیست
به گزارش سرویس مذهبي تفتان ما،صبح توس، 10 محرم سال 61 هجری قمری لشکر کفر بر سپاه حق تاخت و چه ناجوانمردانه عاشورا را رقم زد. به امید اینکه نام حسین(ع) و حسینیان را از تاریخ زمانه محو کند.
 
اما «و مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین» محقق شد. خدا رسوایشان کرده و لعن و نفرین‌ها را از همان زمان تا به امروز نثار آل امیه و آل مروان کرد.
 
غوغا در مشهدالرضا 1378 سال پس از واقعه کربلا
 
سال 61 هجری قمری به 1438 رسید؛ باز هم دهم محرم شد.
 
اینجا مشهدالرضاست. 1378 سال از واقعه عاشورا گذشت که می‌خواست نام حسین (ع) حذف شود؟ چشم دشمن کور که شور حسینی نه اندکی، بلکه فزونی یافته است.
 
امروز سرزمین اسلام یکپارچه فریاد می‌زند یا حسین(ع).
 
عجم و عرب و افغانی؛ سینه‌زنان به سمت حرم
 
خیابان‌های مشهدالرضا(ع) را بنگر که چگونه خیابانی را عجم و خیابان دیگر را عرب سینه می‌زند، خیابانی را نیز افغان‌ها سینه‌زنان به حرم وصل می‌کنند. حرم مرکز تجمع عزاداران حسینی می‌شود و همه یک صدا «امشبی را شه دین در حرمت مهمان است» را نوحه سر می‌دهند.
 

 
فرقی نمی‌کند در هیئت عرب‌های مسجد امیرالمونین(ع) سینه زنی کنی یا دوان دوان خود را به هیئت افغان‌های گلشهر برسانی. امروز همه جا مرزها برداشته شده است.
 
در این میان می‌گویند نظم هیئت افغان‌ها زبانزد است. خود را به میانشان می‌رسانم.
 
کنار لشکر عشاق حسین هم قدمم
 
همه تحت لوای پرچم واحد یا حسین(ع) پیش می‌روند. افغانی‌ها خود را به خیابان طبرسی رسانده‌اند. یک سوی هیئت چهارراه برق و سوی دیگر به حرم رسیده است.
 
دو صف مجزا رو به روی هم ایستاده، دست در دست هم دارند و سینه‌زنان حرکت می‌کنند.
 
ایرانی و افغانی یک‌صدا؛ من از کودکی عاشقت بوده‌ام
 
مداح «من از کودکی عاشقت بوده‌ام» می‌خواند. دست‌ها از هم باز شده؛ صدا بلند می‌شود: «یا»، و دست به آسمان می‌رود و«حسین» را فریاد می‌زنند.
 

 
یا حسین (ع) گفتن‌ها با حرکات منظم دست‌های «دسته عزا» بلند و بلندتر می‌شود.
 
سوز حسین‌ (ع) گفتن‌هایشان عجیب حزنی دارد و اندوه می‌آورد. به گمانم این‌ها رنج و غربت اباعبدالله (ع) را بیشتر حس می‌کنند؛ چرا که خودشان روزی در چنگال کفر گرفتار بوده و با جنگ عجین شده‌اند.
 
این جوانان، خوب می‌دانند معرکه جنگ چیست؟ جنگ رحم بر کسی ندارد؛ نه حسین (ع) می‌شناسد و نه عباس (ع). نه کاری با جوانی علی‌اکبر (ع) دارد و نه دل‌رحمی برای علی اصغر (ع).
 
این‌ها همان افغان‌هایی هستند که دیروز خارجی می‌خوانندشان و به عنوان تهدید نامشان می‌بردند امروز همان اتباع بیگانه فرصت شده‌اند و با الگوگیری از سرور و سالار شهیدان بر دل دشمن می‌تازند.
 
جمعیت بسیاری از ایرانیان دورشان را محاصره کرده و هم‌نوا با آنان سینه می‌زنند، نوحه می‌خوانند و گریه می‌کنند؛ یکی در دل جمعیت می‌گوید: دیگر منعی برای افغان‌ها نیست که در هیئت‌ها باشند؛ این‌ها روزی برای حضور در میان عزاداران نگران بودند دستگیر شوند و به سرزمینشان برگردند؛ اما امروز آزادانه برای خود هیئتی دارند و عزاداری می‌کنند.
 

 
آن یکی می‌گفت: همین‌ها هستند که به سوریه می‌روند و شهید می‌شوند. شجاعت و ارادت ایشان به اهل بیت (ع) از ما بیشتر است.
 
جنس عزایشان سنتی‌ست/ خبری از طبل و سنج و شیپور نیست
 
رو از آنان برگردانده و مجدد به هیئت نگاه می‌کنم. نحوه سینه زدن‌هایشان چه سنگین است؛ خبری از طبل و سنج و شیپور در هیئتشان نیست. اصل اصالت عزاداری را این‌ها رعایت می‌کنند.
 
 زنجیرها نیز به کنار است و فقط دست بر سینه می‌زنند. جنس عزایشان از همان جنس عزای سنتیست. همان که پدرهایمان و پیرترهایمان به دنبال آن هستند؛ اما در کمتر مجالسی پیدا می‌شود.
 
فاطمیون فردا
 
همه جوان هستند. به جمعیتشان که می‌نگری به یاد لشکر فاطمیونشان می‌افتی. آخر اینها همان‌هایند که مدافعان حرم می‌شوند.
 
قاب عکس شهیدانشان را علم کرده‌اند در جلوی هیئت و تصویر شهید خاوری، فرمانده لشکر فاطمیونشان نیز تک عکس ایستگاه  صلواتی شده است.
 
می‌خواهند بگویند هم به شهیدانمان می‌بالیم و هم سربازان آینده راهیم. ماییم که ترسی از دشمن نداریم و ماییم که شهامت شهادت داریم.
 
به حرم نزدیک می‌شویم. همه برای عرض تسلیت آمده‌اند. عرق بر پیشانی‌ها نشسته و چشمان اشکبار به حرم دوخته است.
 

 
دست بر سینه سلام می‌دهند و اذن دخولی و سپس وارد می‌شوند. عرض تسلیت آقا!
 
اینجا حرم؛ خبری از ملیت نیست
 
دسته‌ها به هم ملحق شدند؛ دیگر تشخیص نمی‌دهی کدام هیئت عرب بود و کدام غیر عرب، ایرانی کدام سو است و افغانی کجا. همه سربند به سر دارند و لباس سیاه بر تن، همه سینه می‌زنند و گریه می‌کنند و نوحه‌هایشان حسین(ع) است و زینب(س). دیگر نه ملیت شناخته می‌شود و نه اثری از قومیت است.
 
مرزها شکسته شد
 
جای هیچ شک و شبهه‌ نیست که آنچه اینان را به هم وصل کرده مذهب است؛ نه حدود و مرز و خاک و میهن.  
 
بدسلیقگی‌ها نمی‌تواند شیعیان را جدا کند
 
اینجا کسی به دنبال تجزیه شدن! نیست و بدسلیقگی‌ها نمی‌تواند میان شیعیان فاصله اندازد.
 
آمده‌اند بگویند: ما نه شیعیان ایرانی و نه شیعیان افغانی؛ بلکه ما شیعیان حسینی هستیم.
 
آری به راستی که اسلام حد و مرز ندارد.
 
گزارش: سارا آویشی
انتهای پیام/
چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۰۹
کد مطلب: 441729
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *