۰

حاج آقا سعی کن زبیر نباشی!

زبیربن عوام جز اولین کسانی بود که به مسلمین شد، جز اولین کسانی بود به حبشه هجرت و وقتی صلح حدیبیه پیش آمد به مکه آمد و از آنجا به مدینه هجرت کرد.زبیر در سقیفه حامی مولا بود جانشینی پیامبر را حق مولا علی میدانست. جزء چهارنفری بود که سر خود را تراشیدو در جائیکه حضرت علی امر کرده بود حاضر شد . به دفاع از مولا پرداخت، در جریان حمله به بیت مولاعلی و آتش زدن درب خانه حضرت زهرا تنها کسی بود که دست به شمشیر برد، ولی سه نفر بعد منتظر دستور مولا ماندند، خلیفه دوم گفت : این سگ را بگیرید ، سلمة بن اسلم شمشیرش را گرفت و بر دیوار زد.
حاج آقا سعی کن زبیر نباشی!
به گزارش سرویس وبلاگستان تفتان ما، وبلاگ  ولایت فقیه نوشت: زبیربن عوام جز اولین کسانی بود که مسلمان شد، جز اولین کسانی بود به حبشه هجرت و وقتی صلح حدیبیه پیش آمد به مکه آمد و از آنجا به مدینه هجرت کرد. زبیر در سقیفه حامی مولا بود جانشینی پیامبر را حق مولا علی میدانست. جزء چهارنفری بود که سر خود را تراشیدو در جائیکه حضرت علی امر کرده بود حاضر شد . به دفاع از مولا پرداخت، در جریان حمله به بیت مولاعلی و آتش زدن درب خانه حضرت زهرا تنها کسی بود که دست به شمشیر برد، ولی سه نفر بعد منتظر دستور مولا ماندند، خلیفه دوم گفت : این سگ را بگیرید ، سلمة بن اسلم شمشیرش را گرفت و بر دیوار زد.


 

 زبیر کسی بود که امیـــــــــرالمؤمنین(ع) در مورد او فرمود:مازال الزبیر رجلا منا اهل البیت حتى نشا ابنه المشئوم عبدالله .... زبیر همواره مردى از ما اهل بیت بود تا آنکه پسر نافرخنده اش ‍ عبدالله به جوانى رسید.

2- ولی از وقتی فرزند نحسش بزرگ شد، قرآن کریم دراین مورد می فرماید: ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی‏ جَوْفِه‏ یعنی حب دوچیز متضاد و متقابل همزمان در دل انسان قرار نمی گیرد و به هر میزان که که حب یکی وارد شود حب دیگری خارج می گردد.

3- کسی که زمانی تنها کسی بود که برای دفاع از خانه اهل بیت دست به شمشیر برده بود،و همراه با طلحه جزء اولین کسانی بود که با مولا بیعت کرده بود. حب فرزند که با حب دشمنان اهل بیت و مال و مقام دنیا مخلوط شد، باعث شد که زبیر از اهل بیت فاصله بگیرد و در جنگ جمل همراه با طلحه و عایشه بعد از عدم تمکین نظر آنها برای گرفتن پست توسط مولاعلی گروه ناکثین را تشکیل دادند و کارش به جایی رسید که رودرروی حیدر علیه السلام بایستد.

تاریخ ثابت کرده است که زبیر کم نداشتیم و مطمئناً باز هم خواهیم داشت. شاید یکی از مهمترین شخصیت‌هایی که در زمان حال بتوان او را به زبیر تشبیه کرد، اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی باشد. کسی که یار دیرین امام و رهبری بود، اکنون با کارخانه خاطره‌سازی خود وخواب‌نما شدن گاه و بیگاه خود و به بهانه دفاع از بیت امام در حال حمله به آرمان‌های امام هست.

شاید بشود گفت بجز حب فرزند و مال و دوستی با دشمنان اهل بیت و ولایت ناپذیر بودن و گوش به فرمان ولایت نبودن را بشود باعث سقوط او دانست؛ نمونه آن حمله خانه حضرت زهرا بود که بدون اجازه مولاعلی دست به شمشیر برد.

آقای هاشمی هم ولایت‌پذیر نبود که با حب فرزند و مال  مخلوط شد؛ باعث شد تا هاشمی انقلابی تبدیل به یک هاشمی ضدانقلاب شود.شاید تعبیر ضد انقلاب برای هاشمی یک تعبیر تندروی بحساب بیاید، ولی با توجه به عملکرد این چند سال اخیر و اظهارنظرات ایشان بیشتر از اینکه باعث خوشحالی و پشتوانه انقلاب باشد؛ سناریو دشمنان این انقلاب را تکمیل کرده و باعث شادی آنها شده است.

وقتی در سال 1388 بعد از آن مناظره معروف نامه بدون سلام خطاب به رهبری را منتشر کرد؛ وقتی در آخرین حضورش در نماز جمعه که با حضور سران فتنه و حامیان فتنه برگزار شد؛ کسانی که با کفش و مختلظ نماز خواندن و گفتن من که دارم بهتر از شما اینها رو میگم هیزم به آتش فتنه‌گران ریخت.

4- مهدی شد اسپانسر فتنه طبق گفته سردار مشفق جلسات صبحانه 2  سال در دفترش برگزار کرد، تا برای براندازی نظام برنامه‌ریزی کنند.


5- فائزه با حضور در بین تظاهرکنندگان آنها را به حضور بیشتر در خیابان تحریک می‌کرد.

6- فائزه شد لیدر فتنه‌گران، خاندان هاشمی مردود فتنه لقب گرفت؛ مثل آل زبیر که مردود فتنه جمل لقب گرفت.وقتی در تاریخ9 ازدیبهشت ماه1392 سخنان ایشان مبنی بر سر جنگ نداشتن با اسرائیل در سایت رسمی ایشان منتشر شد.

7- یا در 9 مهرماه 1392 سایت ایشان قسمتی از کتاب صراحت نامه ایشان را مبنی اینکه امام موافق حذف شعار مرگ برآمریکا بود؛ منتشر کرد؛


وقتی در 6 ابان ماه امسال سخنان ایشان در خصوص اینکه باید بمب اتم داشته باشیم منتشر شد.

8- و آب به آسیاب دشمن ریخت و دل دشمنان انقلاب وصهیونیست‌ها را شاد کرد. وقتی پسرش در عین فتنه مامور سرکشی به شعبه‌ دانشگاه آزاد در لندن شد، شعبه‌ای که اصلاً وجود ندارد، وقتی برگشت، با آغاز محاکمه و صدور حکم مهدی آن نمایش بدرقه را برگزار کرد،دادگاهی که برای تخلفات پسر ایشان در پرونده استات اویل و کرسنت و مابقی مفاسد نفتی در وزارت زنگنه در دولت اصلاحات بود.

 

 9-آقای هاشمی زمانی جزء سران انقلاب بود یا ولی الان امید اپوزوسیون داخلی و خارجی شده است، کسانی که زمانی او را شوالیه سرخ‌پوش مینامیدند، حامی او شدند؛اولین و بزرگترین جرم هاشمی دقیقاً بعد از پایان جنگ و  با آغاز ریاست جمهوری او همزمان شد وقتی بود که لیبرالیسم را منیفست دولت خود را لیبرالیسم عنوان کرد و  لیبرالیسم را در انقلاب اسلامی نهادینه کرد، لیبرالیسم جرمی بود که امام؛ منتظری رو که کسی در علم او شک نداشت از قائم مقامی خود کنار گذاشت. ولی هاشمی کسی که در این مملکت تقریباً تمامی مناصب را تجربه کرده است، آن را در جمهوری اسلامی نهادینه کرد. بهتر بگم سقوط هاشمی از آغاز جنگ و تلاش او برای پایان دادن جنگ و نوشاندن جام زهر به امام آغاز شده بود.

10- برادر خطاب کردن او توسط صدام حسین ملعون بود. دفاع از فرزندان مجرم، پیاده کردن و نهادینه سازی لیبرالیسم در نظامی که یکی از اهدافش مبارزه با این ایدئولوژی بود.خوش گذرانی در بحبوبه جنگ و بمباران مردم ایران توسط رژیم بعث  و رفتن به سدلتیان برای تفریح همراه خانواده و از همه مهمتر فاصله گرفتن از ولایت و اینکه بجای اینکه ولایت را در راس هرم بداند؛ خود را راس هرم میداند، و مانند زبیر که در مقابل ولایت ایستاد و در جریان حمله به خانه اهل بیت خودسر دست به شمشیر برد؛ هاشمی انقلابی بود و مواضح انقلابی داشت، ولی با بزرگ شدن فرزندانش بخصوص مهدی وفائزه از انقلاب فاصله گرفت و اولین ساختار شکنان انقلاب در تمامی حوزه‌ها خاندان هاشم لقب گرفت؛ اولین نفوذها و اولین فسادها توسط این خاندان شکل گرفت به شکلی که الان هرجا سخن از فساد است نام خاندان هاشمی میدرخشد.

هاشمی با کارها و خاطرات مجعولی که  تنها منبع آن خود حاج آقا هستند، به دنبال توجیح اشتباهاتش و اقدامات خود بود  وقتی سیدحسن آقاخمینی علامه خطاب شد، حاج آقا وقتی خودش را آیت‌الله خطاب کردند، روزنامه خانوادگی خاندان هاشمی؛ موسوی‌خوئینی‌ها تبدیل به آیت الله کرد؛ باید منتظر حمله به شورای نگهبان و مبانی انقلاب میشدیم. باید فکر این روزها را می‌کردیم که این خاندان و جریان به دنبال تغییر افق و ایدئولوژی انقلاب باشند؛باید منتظر میشدیم بزرگترین بدهکار انقلاب؛ تبدیل به طلبکار انقلاب بشود؛ شاید حاج سعید قاسمی در دومین بزرگداشت شهدا افغانی مدافع حرم در بهشت زهرا درست گفته باشد: این مار 30 سال است که در آستین است.

11- وقتی دولت هاشمی تصمیم به برگرداندن ایرانیان مقیم خارج گرفت، وقتی به سرمایه‌داران دوران پهلوی مجوز بازگشت به کشور را داد؛ سرمایه‌دارانی که خیلی از آنها بهائی بودند.


12-به ایران بازگشتند و انتصاب مدیران و وزیران لیبرالی که خیلی از آنها به اسلام اعتقاد عملی نداشتند، وقتی از رانت خواری دفاع کرد و روزنامه حزب آنها نوشت زنده باد سرمایه‌داری وقتی گفت: توسعه هزینه دارد و هزینه این توسعه را قشر آسیب پذیر باید بدهد و شهیدان این راه آنها هستند.

مدیرانی مانند مرحوم نوربخش و...مدیرانی که نماد تمام  عیار ما نمیتوانیم بودند و هستند، تشکیل حزب که نه باشگاه خانوادگی کارگزاران که بعدها توسط سخنگوی رسمی این حزب که همزمان سمت برادر خانم ایشان را هم دارند، اعتراف کردندلیبرال دکورات هستند حالا چگونه آنها هم لیبرال هستند هم مسلمان و هم دموکرات این را دیگر باید خود آنها پاسخگو باشند،باشگاه خانوادگی که دبیرکل آن هنوز پرونده فساد مالی آن باز است.

13- خیلی از اعضای آن یا در جریان فتنه دستگیر شدند یا الان در تلویزیون‌های خارجی شدن نوکر صهیونیستها و در حال فحش دادن به جمهوری اسلامی هستند.

سقوط هاشمی از وقتی آغاز شد که در لیست انتخاباتی مجلس پنجم شرط کرد اسم مهدی و فائزه هم باید باشد که با مخالفت آیت الله مهدوی کنی مواجهه شد، و... شایدم سقوط هاشمی از وقتی آغاز شد که چند ماه قبل از انقلاب در خیابان‌های لس آنجلس قدم میزد.

 14-بزرگی میگفت هاشمی اینقدر بزرگ است که در هر انتاباتی شرکت کند حتماًٌ رای میآورد و در عین حال اینقدر نقطه ضعف دارد که هرکس رو به روی او قرار بگیرد حتما اورا شکست خواهد داد، نقطه ضعف‌هایی که باعث دل شادی دشمنان انقلاب است. هاشمی باید پاسخگو باشد چرا دشمنان نظام ازثبت نام او در انتخابات سال1392 استقبال کردند؟ اید سقوط هاشمی از تغییر کلید واژههای حضرت امام توسط خود او و دولت مردان او آغاز شده بود وکسی هواسش نبود و شایدم وقتی گفتند اشرافی‌گری  که صدای رهبری دیگر علنی بلند شد، وقتی در دولت او وام گرفتن از بانک جهانی و پیاده کردن شروط بانک جهانی در اقتصاد وقتی رفتند سراغ بازار آزاد در اقتصاد ولیبرالیسم در فرهنگ وقتی مدیران تکنوکرات انتخاب کرد، سقوط هاشمی آغاز شده بود ولی کسی متوجه نشده بود، کسی چه میداند سقوط هاشمی از کی آغاز شد است؟

تاریخ اشخاصی مانند زبیر بسیار به خود داده و باز هم خواهد دید ولی شما سعی کن زبیر نباشی آقای هاشمی.

 

یادداشت‌ها

1.شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 136

2. الاستیعاب، ج3، ص 906، ص 1535.

3. (احزاب/
 
انتهای پیام/
سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۵۸
کد مطلب: 428723
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *