نگاهی بر ساخت مراکز درمانی صحرایی در خطوط مقدم جنگ

زندگی و مرگ زیر سقف کانکس‌ها

11 آذر 1395 ساعت 11:27

بیمارستان‌های صحرایی در جنگ نام بسیار آشنایی است که کمتر به آن پرداخت شده است. پزشکان برای ایجاد بیمارستان در خط مقدم تلاش بسیاری کردند که مهمترین اقدام در حفظ نیروی انسانی در جنگ در تمام دنیا به شمار می‌رود.


به گزارش سرویس شهدا  تفتان ما،سی و یکمین روز شهریور ماه سال 1359، مردم در حالی با جنگ روبه‌رو شدند که هواپیماهای جنگنده دشمن، فرودگاه‌ها و بسیاری از مراکز مهم شهری و صنعتی را بمباران کرد. خرمشهر و آبادان زیر آتش بی‌وقفه دشمن قرار داشت. باران گلوله بود که بر سر و روی شهر می‌ریخت. دانشجویان، کسبه، کارگر، کارمند و دانش آموز؛ دختر و پسر، زن و مرد در کنار هم از شهر دفاع می‌کردند، اما در جنگ نابلد بودند و پیش رویشان دشمنی که ماه‌ها تدارک جنگ دیده بود؛ تا بن دندان مسلح.
یک طرف مردم بودند و اندک نیروی نظامی و در مقابل آن لشکر زرهی، تیپ و سلاح‌های پیشرفته‌ای که از سراسر دنیا تدارک دیده شده بود. روشن است که جنگی سخت و نابرابر درمی‌گیرد و آمار کشته و مجروح بالاست. هر کس که پس از انفجار زخمی می‌شد و از پا می‌افتاد، همراهان او را به دوش گرفته و به بیمارستان شهر می‌رساندند، اما بیمارستان‌ها نیز طعمه بمباران می‌شدند؛ چرا که هر عملیات کوچک یا بزرگی با پشتیبانی و برنامه‌ریزی برای درمان مجروحین وابستگی داشت و این برای دشمن کافی بود تا بیمارستان‌ها را به عنوان اولین هدف، مطرح و بمباران کند. 

 
*خانه های شهر به بیمارستان تبدیل شدند
با تخریب بیمارستان‌ها، کادر پزشکی با هماهنگی نیروهای نظامی به خانه‌های شهر پناه بردند و با انتقال وسائل و تجهیزات پزشکی، در خانه‌های شهر اورژانس‌هایی بر پا کردند. به طور مثال خانه‌های فرانسویان کنار کارخانه نورد اهواز، نمونه‌ای از این ابداعات در زمینه امداد به مجروحین در اهواز است. البته این اورژانس‌ها نیز از حملات هوایی دشمن در امان نبود. علاوه بر این، با خط مقدم نیز فاصله داشتند و آمبولانس‌ها برای انتقال مجروحین باید از میان شهر می‌گذشتند؛ شهری که خیابان به خیابان بمباران می‌شد، بنابراین در پایان سال اول جنگ، نیاز به ایجاد مراکز اورژانس و بیمارستان‌هایی در نزدیکی خط مقدم که بتوان مجروحین را با سرعت بیشتری به آنجا منتقل کرد، احساس شد.
*بیمارستان صحرایی یعنی ...
منظور از اورژانس و بیمارستان، مراکز و ساختمان‌های مأنوس و همیشگی نیست. در حقیقت بیمارستان‌های صحرایی و مراکز اورژانس چادر یا کانکس‌های فلزی قابل حملی بودند، که توسط نیروهای نظامی برای پشتیبانی درمانی از رزمندگان در خطوط مقدم دایر می‌شد. البته بعدها این مراکز را برای در امان ماندن از بمباران دشمن، داخل سنگرهایی بردند که یا با کیسه‌های شنی یا با بلوک‌های بتنی که به صورت باکس کنار هم قرار می‌گرفتند، ساخته می‌شدند تا از صدمات ناشی از انفجار و بمباران دشمن، نفوذ رطوبت، سرما و حشرات به آنها جلوگیری شود. حدود 5/1 الی 2 متر از این سازهای فلزی یا بتنی زیر خاک قرار می‌گرفت، سپس روی آنها با خاک پوشانده می‌شد. به طوری که از بیرون به شکل تپه‌های کوچک و بزرگ دیده می‌شدند.  
*پست امداد پیش درآمدی بر ساخت بیمارستان‌های صحرایی
به طور کلی در ماه‌ها و سال‌های ابتدایی جنگ، فرصت و مجال اندکی برای تفکر در مورد ایجاد مراکز امداد و درمان وجود داشت. چرا که جنگ بدون هیچ پیش درآمدی آغاز شده بود، بنابراین امکان ساخت و راه اندازی سریع بیمارستان‌های صحرایی در مناطق عملیاتی وجود نداشت و بهداری نیروهای رزمی نیز به تازگی شکل گرفته و یا در حال شکل‌گیری بود. به همین دلیل سپاه و ارتش با همکاری جهاد، هلال احمر و وزارت بهداشت و سایر سازمان‌ها و نهادهایی که در این زمینه فعال بودند، به طور موقت و اضطراری شروع به ایجاد پست امداد و اورژانس‌هایی در مناطق عملیاتی نمودند، که تنها به ارائه خدمات اولیه و احیاء مجروحین می‌پرداخت و آنها را تا رسیدن به بیمارستان‌های شهری زنده نگه می‌داشتند. به تدریج این مراکز تجهیز، از لحاظ سازه‌های به کار رفته در آنها تقویت و تبدیل به بیمارستان‌های مجهزی شدند. به طوری که در سال‌های میانی و پایانی جنگ، بمباران خسارتی به آنها وارد نمی‌کرد. به طور کلی بیمارستان‌های صحرایی در سیر تکاملی خود شکل‌های مختلفی را تجربه کردند؛ چادر، کانکس فلزی، بیمارستان‌های سوله‌ای(زیرزمینی) و بتنی که نوع بتنی آن با سپرهای انفجاری مجهز شدند و در برابر بمباران مقاومت و استحکام خوبی داشتند.

 
*اولین بیمارستان صحرایی در عملیات طریق القدس
سال 1360؛ جنگ یک ساله شده بود. بهداری رزمی سپاه، اولین بیمارستان صحرایی را با کانکس و چادر در سوسنگرد و در جریان عملیات طریق القدس ساخت و مورد استفاده قرار داد. پس از آن در غرب شوش(منطقه دال پری) و جاده اهواز سازه‌هایی به همین شکل در عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس ایجاد شدند که نقش مهمی در ارائه خدمات به مجروحین داشتند. اولین اتاق‌های عمل در این بیمارستان‌ها و با قرار گرفتن چند کانتینر کنار هم، شکل گرفت.
این بیمارستان‌ها که از نوع کانکسی سیار 60 تختخوابی بودند، در سال 1345 به تعداد 6 دستگاه برای رفع نیاز بیمارستان‌های صحرایی در ارتش، از کشورهای دیگر تهیه و به سازمان پشتیبانی مناطق واگذار شدند. این 6 دستگاه، بین لشکر ارومیه، لشکر کرمانشاه، پشتیبانی منطقه 3 تهران در پادگان حر، لشکر اهواز در ایستگاه دغاغله، دپوی پادگان دزفول و لشکر مشهد، متناسب با نیازشان تقسیم شد. سال 1350 هم بیمارستان 50 تختخوابی شهباز از باقی مانده جنگ دوم جهانی از اروپا خریداری شد. این بیمارستان در اختیار پادگان دزفول قرار گرفت که متأسفانه تا مدتها در محلی نامناسب نگهداری شد. با این وجود، باقی ماندن آن در دزفول وقتی روی مثبت خود را نشان داد، که جنگ شروع شد و این بیمارستان را به پشت منطقه عملیاتی بردند؛ پشت رودخانه کرخه و نزدیک دزفول.
با وجود این که بیمارستان‌های کانکسی به راحتی قابل حمل و جابجایی بود، اما نقطه ضعف بزرگی هم داشتند؛ قابل استتار نبودند و دشمن به راحتی آنها را هدف قرار می‌داد.
*کمبود بیمارستان‌های صحرایی؛ افزایش آمار شهدا
وقتی عملیات شکست حصر آبادان (ثامن الائمه- 1360) اولین عملیات مشترک ارتش و سپاه شروع شد، چون تعداد این بیمارستان‌ها محدود و البته دارای نقاط ضعفی بود که به آن اشاره شد، مجروحین مستقیماً از پست امدادها به بیمارستان‌های طالقانی، شهید بهشتی و شرکت نفت و تعدادی نیز به بیمارستان‌های ماهشهر و اهواز منتقل شدند. این موضوع؛ یعنی کمبود تعداد بیمارستان‌های صحرایی و انتقال مجروحین به بیمارستان‌های شهرها، مشکل بزرگی را با خود به همراه آورد؛ تعداد زیادی مجروح بدون تریاژ (اولویت بندی مجروحین) پشت درهای اتاق عمل، در نوبت جراحی قرار گرفتند و بدیهی بود بیمارانی که حال وخیمی داشتند، به شهادت رسیدند. این مشکل با افزایش تعداد بیمارستان‌های صحرایی، اورژانس‌ها و حضور متخصصین بیهوشی و اولویت بندی بیماران به وسیله آنان حل شد و آمار شهدا تا مقدار قابل توجهی کاهش پیدا کرد. چرا که بسیاری از اقدامات درمانی از جمله کنترل خونریزی و جبران حجم داخل عروقی با استفاده از خون و سرم و انجام آزمایشات پاراکلینیک در این مراکز انجام می‌شد و بعد از آن مجروح به بیمارستان‌های شهری منتقل می‌شد.
*عملیات والفجر مقدماتی با پشتیبانی اولین بیمارستان‌های زیرزمینی(سوله‌ای)
سال 1361؛ دو سال از شروع جنگ می‌گذشت. تجربه‌ها بیشتر و نیاز به ساخت و افزایش بیمارستان‌های صحرایی باز هم احساس می‌شد. چرا که بیمارستان‌هایی که پس از استقرار کانکس‌های ارتش در غرب شوش و جاده اهواز ساخته شدند، بسیار ساده بودند و با استفاده از سنگ چین و بعدها با کیسه‌های شنی ساخته شدند. آنها حتی سقف محکمی نداشتند و تنها با تراورزهای خطوط راه آهن تخریب شده، سقف‌هایی برایشان ساختند و آن را با خاک پوشاندند. تنها مزیتی که این بیمارستان‌ها نسبت به نمونه‌های کانکسی خود داشتند پنهان بودن آنها از دید دشمن بود که جرقه ساخت «بیمارستان‌های زیرزمینی یا سوله‌ای» را در ذهن طراحان بیمارستان‌ها زدند. اولین بیمارستانی که با این ایده ساخته شد، «بیمارستان شهید حسن باقری» در غرب دزفول بود که مهندسی رزمی سپاه در سال 61 با زیربنای 181 متر مربع ساخت و در عملیات والفجر مقدماتی به کار گرفته شد.
بین سال‌های 62 تا 63، سیزده بیمارستان سوله‌ای در مناطق عملیاتی ساخته شد؛ بیمارستان‌های شهدا، شهید بروجردی در مهران، شیخ صله، شهید ردانی پور، ولی عصر(ع)، چم امام حسن(ع)، شهید بروجردی در بانه، شهید رادمنش، خاتم الانبیاء(ص)، رمضان، شهید بهشتی در هویزه، ظفر و کربلا. این بیمارستان‌ها که تیم‌های پزشکی مجربی در آنها فعال بودند، به علت نزدیکی به خط مقدم، توانستند در عملیات‌های مختلفی که در این فاصله زمانی صورت گرفت،[1] نقش مهمی ایفا کنند و خدمات ارزشمندی را به مجروحین ارائه دهند.

 
*نقاط ضعف مراکز درمانی صحرایی مرتفع می شود
در این بازه زمانی، با اینکه تجربه مهندسی رزمی سپاه در ساخت بیمارستان‌ها بیشتر از قبل شده بود، ولی باز هم بیمارستان‌ها از استحکام مطلوبی برخوردار نبودند و در اثر بمباران، مجروحین یا جراحان به شهادت می‌رسیدند و تجهیزات پزشکی غیرقابل استفاده می‌شد، بنابراین مهندسی رزمی سپاه تصمیم به ساخت بیمارستان‌هایی با استحکام بیشتر گرفت، که موج انفجار ناشی از بمباران را از خود عبور ندهد. در این زمان بود که بیمارستان‌های صحرایی بتنی ساخته شدند. بیمارستان‌هایی که مجهز به سپر انفجاری بودند و حفظ جان مجروحین و پزشکان را در هر شرایطی تضمین می‌کردند. آنها از قطعات پیش ساخته باکسی شکل ساخته می‌شدند. بیمارستان امام رضا(ع) اولین بیمارستان ساخته شده با این نوع از مصالح بود که در سال 1363 در محور جزایر مجنون توسط اداره مسکن و شهرسازی استان‌های اصفهان و خراسان با پشتیبانی فنی قرارگاه کربلا در عملیات بدر با زیربنای 1326 متر مربع ساخته شد.
بیمارستان‌های بتنی در مقابل بمباران ها بسیار مقاوم بودند، اما در مواقع بمباران شیمیایی دارای فیلترهای تصفیه هوا نبودند. در سال‌های 1365 و 1366 این نقص هم برطرف شد و بیمارستان‌های علی بن ابیطالب(ع) در نزدیکی آبادان، امام حسین(ع) در حسینیه آبادان و امام حسن(ع) در بستان با استحکام بالا و با فیلترهای تصفیه هوا ساخته شدند.
*تیم‌های پزشکی مجرب در 39 بیمارستان صحرایی دفاع مقدس
در مجموع در طول سال‌های دفاع مقدس 39 بیمارستان صحرایی ساخته شد که از نوع بیمارستان‌های ثابت بوده و بخش‌های مختلفی چون بیمارستان‌های مجهز شهری داشتند. در این بیمارستان‌ها تیم‌های پزشکی مجربی فعالیت می‌کردند که معمولا شامل متخصص بیهوشی، جراح عمومی، متخصص ارتوپدی، جراح قلب و قفسه سینه و پزشک عمومی می‌شدند. کادر پزشکی بیمارستان در مواقع عملیات که پیک کاری آنها محسوب می‌شد، عمل‌های جراحی سنگین و مهمی را انجام می‌دادند و گاه پیش می‌آمد که پزشکان جراح دو الی سه روز متوالی از اتاق عمل خارج نمی‌شدند و به طور پیوسته، شبانه روز برای نجات جان مجروحین تلاش می‌کردند.
درست است که کارکرد بیمارستان‌های صحرایی و دلیل ساخته شدن آنها رسیدگی به مجروحین جنگی بود، اما در مواقعی آنها به درمان بیماران بومی منطقه نیز می‌پرداختند. چرا که در بسیاری مناطق چون جبهه‌های غرب، میدان جنگ از مرزها به داخل شهرها کشیده شده بود و مردم نیز تا مدت‌ها از آنجا مهاجرت نکرده بودند.
*پزشکان در خط مقدم
همانطور که پیش از این نیز گفته شد، یکی از دلایل ساخت بیمارستان‌های صحرایی در نزدیکی خطوط مقدم جبهه ها، عدم امکان انتقال مجروحین به عقبه، به دلیل کمبود هلی‌برد و آمبولانس بود. به طوری که در جبهه جنوب تنها 15 بالگرد برای این امر اختصاص داده شده و در جبهه های غرب نیز بالگردهای موجود، از این تعداد کمتر بود. بنابراین پزشکان پیشنهاد رفتن به منطقه عملیاتی و استقرار در بیمارستان‌های صحرایی(کانکس‌های ارتش) و اورژانس‌ها را مطرح و در این زمینه از نیروهای نظامی مشورت و کمک گرفتند. زیرا پیش از آن نیز پزشکان و پرستاران برای امداد و درمان مجروحین به منطقه عملیاتی رفته بودند، اما جا و مکان مشخصی نداشتند.[2] به طور مثال می‌توان به خاطرات شهید علیرضا ایراندوست، دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران اشاره کرد. او در کردستان نه تنها از طراحان عملیات بود، بلکه به عنوان پزشک تیم با همراه داشتن کوله نجات، همراه یک گروه چریک برای انجام عملیات نه تنها به خط مقدم، بلکه چندین کیلومتر داخل خاک عراق می‌روند تا عملیاتی را علیه گروه‌های ضدانقلاب (رزگاری) انجام دهند.
قبل از هر عملیات نماینده وزیر بهداشت و درمان همراه نیروهای نظامی برای مکان‌یابی بیمارستان‌ها به منطقه می‌رفتند. مکان‌های مناسب و ظرفیت‌های مورد نظر برای پذیرش مجروحین را شناسایی و سپس به عقبه بازمی‌گشتند. پس از آن نیروهای نظامی(سپاه یا ارتش) با امکاناتی که در اختیار داشتند، کار احداث بیمارستان را بر طبق نقشه‌های طراحی شده توسط مهندسی رزمی آغاز می‌کردند، تا در موعد مقرر به تیم پزشکی که تحت عنوان «تیم‌های اضطراری» در بیمارستان حضور می‌یافتند، تحویل دهند.

 
*کاهش گلدن تایم در سال‌های میانی و پایانی جنگ
این ابتکار عمل، یعنی حضور پزشکان در خط مقدم و انتقال مراکز درمانی و بیمارستان‌ها به منطقه عملیاتی تنها در ایران اجرا شد. چرا که در دیگر کشورها، خصوصا کشورهای اروپایی و امریکا تمرکز بر تجهیز و تقویت پل هوایی یا هلی برد مجروحین قرار می‌گیرد. در جنگ تحمیلی چون امکان هلی برد مجروحین به دلیل ضعف و کمبود در تعداد بالگردهای موجود، وجود نداشت، نیروهای نظامی با همکاری پزشکان دست به این ابتکار عمل زدند. به طوری که در سال‌های میانی و پایانی جنگ رکورد رسیدن مجروحین از خط مقدم به بیمارستان‌های صحرایی شکسته شد.
قبل از جنگ ایران و عراق، یعنی در جنگ جهانی اول مجروحینی که نیاز به جراحی داشتند، پس از گذشت دو هفته به بیمارستان‌های عقبه منتقل و مداوا می‌شدند. در جنگ جهانی دوم این رکورد به 72 ساعت کاهش می‌یابد و در جنگ امریکا علیه ویتنام، گلدن تایم به 12 ساعت می‌رسد. برای اولین‌بار در ایران، این رکورد با ساخت بیمارستان‌های صحرایی مجهزی چون بیمارستان امام سجاد(ع) که جزو مجهزترین بیمارستان‌های ساخته شده در دفاع مقدس است، به کمتر از یک ساعت رسید. نکته جالب توجه در مورد بیمارستان امام سجاد که به دستور فرماندهی کل سپاه و با استتار بسیار بالایی ساخته شد، این است که بیمارستان مذکور در داخل خاک عراق و با امکاناتی به این شرح ساخته شد؛ 8 اتاق عمل، دو رادیولوژی، دو آزمایشگاه، اورژانسی با ظرفیت 24 تخت، ریکاوری با ظرفیت 18 تخت و 6 در برای ورود و خروج داشت؛ سه در ورودی و سه در خروجی. سایت مخصوص بیماران شیمیایی نیز خارج از ساختمان اصلی بنا شده بود.
البته به دلیل وقوع بیمارستان در خاک عراق، سیستم انتقال مجروحین به سختی و با چهار قایق که به این امر اختصاص داده شده بود، صورت گرفت. مجروحین را سوار بر قایق ها از اروند عبور داده و پس از رسیدن به اسکله، با هلی برد به بیمارستان‌های شهری می‌رساندند. شاید در ظاهر ساده به نظر بیاید، اما در عمل، به دلیل شدت بمباران منطقه توسط دشمن، گاهی یک الی دو روز انتقال مجروحین به تعویق می‌افتاد.
*بیمارستان امام حسن(ع)؛ آخرین و کامل‌ترین
آخرین و کامل‌ترین بیمارستان صحرایی که در طول هشت سال دفاع مقدس ساخته شد، بیمارستان امام حسن(ع) واقع در 15 کیلومتری شهر بستان بود. این بیمارستان در مسیر سوسنگرد – بستان، پس از پل سابله ساخته شد، اما پس از پایان یافتن مراحل ساخت، قطع نامه 598 به امضاءرسید. با پایان یافتن جنگ روند ساخت بیمارستان‌ها نیز به پایان رسید. البته تعدادی از آنها در نقاطی از نوار مرزی که نیاز به حضور نیروهای پدافندی بود، فعال بودند. تعدادی از آنها نیز چون نزدیک به محل سکونت مردم ساخته شده بودند، به عشایر و مردم بومی منطقه خدمات درمانی ارائه می‌کردند.
نتیجه آن که بیمارستان‌های صحرایی در طول سال‌های دفاع، نقش مهم و اساسی در تداوم دفاع در برابر دشمن و ترمیم بدنه نظامی کشور ایفاء نمود و به مثابه شُش سازمان رزم و قوای نظامی ایران عمل کرد. به طوری که سردار فتحیان در مصاحبه با ویژه نامه فتح بزرگ، در رابطه با اهمیت بیمارستان‌های صحرایی تنها در یک عملیات(عملیات بیت المقدس) می‌گوید:«اگر در عملیات بیت المقدس بیمارستان‌های صحرایی نبود، شاید بیش از دو، سه هزار نفر به شهدای این عملیات اضافه می‌شد.»
انتهای پیام/


کد مطلب: 435529

آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/435529/زندگی-مرگ-زیر-سقف-کانکس-ها

تفتان ما
  https://www.taftanema.ir