اگر امام حسین(ع) بود بر مصیبت حضرت زینب گریه می کرد/ درس حجاب و عفاف در مکتب عاشورا

1 آبان 1396 ساعت 12:04

زمانی که حضرت زینب(س) را وارد مجلس یزید کردند بجای اینکه بگوید چرا حسین مرا کشتی، گفت: این عدالت است که همسران و دختران و کنیزانت را در سراپرده نشاندی با حجاب کامل ولی دختران رسول خدا را در کوچه ها بگردانی جلوی دید نامحرم؟ رسالت اسرای کربلا در بحث عفاف و حجاب است.


به گزارش سرویس مذهبي تفتان ما،عاشورا بالاتر از شبهه و تردید است و شک در عاشورا رسوخ نمی کند. خداوند اراده کرده است که کربلا بماند پس می ماند. خون حسین (علیه السلام) همچون چشمه ای خروشان در جای جای دنیا جاری است؛ او با خدا معامله کرد و خدا خود خونبهای او شد.
شاعر عرب زبانی می گوید: مرگ دروغ است که اگر دروغ نبود چرا حسین (علیه السلام) نمی میرد؟ چرا حسین جاودانه است؟
هرچه از آن روزها می گذرد، یاد و خاطره امام حسین (علیه السلام) و اهل بیتش هر روز تازه تر از دیروز می شود. کسی که خود را درگیر ذهن مغشوش و تفکرات واهی دیگران کند و از این جریانات دور شود، خود را محروم ساخته است. این جریان در پرتو اراده الهی قرار دارد. مقاومت و ایستادگی و قد علم کردن در مقابل اراده خداوند خیال واهی است و قطعا زمین خوردن است.
به مناسبت اربعین و بازگشت اسرای کربلا، در خدمت حجت السلام دکتر محمد جعفری پور هستیم. او حافظ قرآن و نهج البلاغه است، همچنین مولف کتابهایی با عناوین: «کربلا برترین جای بهشت»، «فرهنگ نامه اربعین»، «درسنامه زیارت ناحیه شهدای کربلا» و کتاب «روضه رضوی» که در دست چاپ است.
– بحثی در میان عده ای با ادعای روشنفکری هست که می گویند پولی که برای اطعام عزادران می شود را خرج ایتام و فقرا کنند؟
حجت الاسلام جعفری پور: روایت داریم در مصیبه الاحزان که از زبان بنی هاشم است چهار تا پنج سال بعد از شهادت سیدالشهدا عزاداری می کردند و دود از خانه های آنها بلند نشد. آن کسی که برای عزادران سید الشهدا غذا طبخ می کرد امام سجاد (علیه السلام) بود و طبخ غذا برای عزاداران را این امام گرامی باب کردند. لذا بحث این است که خداوند تبارک و تعالی اراده کرده اند که کربلا بماند پس می ماند.
هزار سال گذشت و نگشت کهنه غمش          باز سال دگر تازه تر شود غم او
ماندگاری عاشورا و سید الشهدا یک بُعد آن، بُعد سوگ است که شور و حرارت می خواهد. اطعام عزاداران یکی از چیزهایی است که به شور و حرارت کمک می کند. رسول خدا فرمودند: کشته شدن فرزندم حسین حرارتی در دل مومنین ایجاد می کند که سرد نمی شود.
این حرارت چیست؟ سینه زنی، زنجیر زنی،… و تقسیم غذا هم هست. روایت است که حتی یک چوب کبریتی که برای سید الشهدا خرج شود خود حضرت نظارت می کند و یادداشت برداری می شود.
خود مردم حس کرده اند که قابل تعویض نیست که بگوییم بیا و پولت را خرج فقرا یا بیمارستان سازی کن. آن بحث جدایی است.
– به بحث زیارت سید الشهدا (ع) هم اشاره ای کنید؛ چه می شود که مردم با هر رده سنی به هر طریقی تلاش می کند که به زیارت ایشان بروند؟
بحث رفتن جمعیت 20 میلیونی در روز اربعین به کربلا اینها همان بحث معامله است که سید الشهدا(ع)در روز عاشورا با خدا کرد. چند روایت برایتان می خوانم.
امام سجاد (ع) فرموده اند: من می ترسم فضایل زیارتی جدم سید الشهدا را بگویم که شما دیگر حج نیایید و حج را ترک کنید.
امام صادق فرمودند: کربلا مثل آب شور می ماند، شخص هر چقدر آب شور بخورد تشنه تر می شود و اگر مردم می دانستند فضیلت زیارت سید الشهدا را، قبل از رسیدن به کربلا از حسرت تکه تکه می شدند.
و امام سجاد علیه السلام در خطبه های شام فرمودند: خداوند شش چیز به ما عطا کرده یکی اینکه محبت ما را در قلب مومنین جای داده است.
روایت است در روز عاشورا زمانی که امام سجاد (علیه السلام) روی بدن پاره پاره سید الشهدا(ع) افتادند و از حال بی حال شدند، حضرت زینب فرمودند که ای یادگار گذشتگان و ای پناه باقی ماندگان چه شده با جان خودت بازی می کنی؟
جواب داد عمه جان مگر نمی بینی که اجساد کثیف و نجس خود را دفن کردند و بدن حجت خدا برهنه و عریان بر زمین کربلاست؛
حضرت زینب فرمودند جدم از این واقعه خبر داد که این بیابان روزی برافراشته می شود و آباد می شود.
به تعبیر مقام معظم رهبری، حسین(ع) مغناطیسی است که مردم را می کشد. این هنر سید الشهداست.
– ائمه بارها در روایات مختلف به موضوع حرکت اسرا به سمت شام اشاره کرده اند. اینکه یکی از بزرگترین مصیبت ها و سختی های کربلا بحث اسارت بوده است؛ برای ما توضیح دهید.
بله، همانطور که امام زمان ترسیم فرموده اند بالاترین مصیبت هاست، که خود این موضوع مصیبت به چند بخش تقسیم می شود.
مصیبت اول اینکه زمانی که می خواستند اُسرا را وارد شام کنند ساعاتی پشت دروازه منتظر ماندند. بخاطر معطلی اهل بیت سید الشهدا اسم آن دروازه «ساعات» نام گرفت. یک روز معطل شدند که شهر را چراغانی کنند و زنان رقاص بیایند!
اسارت در کوفه و شام با هم بسیار متفاوت بود؛ در کوفه امام حسین (علیه السلام) و امیرالمومنین را می شناختند. حضرت علی (علیه السلام) چهار سال و هشت ماه در کوفه بود. حضرت زینب کبری مدرس تفسیر قرآن (علیه السلام) در کوفه بودند. راوی می گوید وقتی اسرا وارد کوفه شدند زمانی که حضرت زینب کبری خطبه خواندند انگار که امیر المومنین خطبه را قرائت می کردند. عده ای از کوفیان نقاب زده بودند که شناخته نشوند.
اما در شام می رقصیدند و خوشحال بودند. می گفتند یک خارجی علیه یزید خروج کرده و یزید موفق شده که او را شکست دهد و اهل بیتش را اسیر کند. شامی ها فکر می کردند که اسلام یعنی بنی امیه؛ آنها سالها امیر المومنین را لعن می کردند حتی زمانی که آن حضرت را در مسجد به شهادت رساندند. مردم شام گفتند مگر علی هم نماز می خواند؟
در کوفه زنهای محل شیون و ناله می کردند اما در شام حضرت سجاد (ع) در خطبه اش مردم را نصیحت نمی کند بلکه از اول تا آخر تنها خودش را به مردم معرفی می کنند.
مصیبت دوم اینکه اهل بیت رسول خدا را در کوچه ها و محله می گرداندند و روز دوم وارد مجلس یزید شدند.
مصیبت سوم اینکه آنها را در محله های مسیحی و یهودی بردند و گفتند که اینها همان کسانی هستند که در دین شما حرمتی ندارند، اینها کسانی هستند که جدشان، اجداد شما را در جنگ ها کشته که یهودی ها و مسیحی ها هر چه در دست داشتند به آنها می زدند. آب و خاک و خاکستر بر سر آنها ریختند که در میان خاکسترها آتش بود و بر سر امام سجاد (علیه السلام) ریختند که در زیارت امام زمان می خوانیم که فرمودند آتش بر عمامه افتاد، عمامه سوخت، موی سر امام سوخت و آتش به پوست سر رسید و دستشان بسته بود، نمی توانستند کاری بکنند.
مصیبت چهارم اینکه آنها را به خرابه شام بردند؛ خرابه ای که نه در داشت و نه سقف، روزها از گرما و شب ها از سرما در امان نبودند. جمله ای است که انتساب می دهند به امام سجاد علیه السلام: که ای کاش از مادر زایده نشده بودم که یزید بخواهد مرا در شام اسیر کند.
 
مصیبت پنجم اینکه اهل بیت ما را همانند برده ها اسیر کردند و همان رفتاری که با برده ها داشتند با اهل بیت ما داشتند… آنها می خواستند که زنان و فرزندان اهل بیت پیامبر را به صورت کنیزان بفروشند که این کار برایشان مسیر نشد.
– شما می گویید که فروختن زنان اهل بیت برایشان مسیر نشد؛ چه شد که این اتفاق نیفتاد؟
اینجا بحث اراده خداوند مطرح می شود. اینها می توانستند که گوشواره از گوش دختر جدا کنند اما نمی توانستند آنها را سر برهنه کنند. تا این حد خداوند اراده نکرده بود. یک شخصی می گوید چطور اسب بر تن مطهر امام حسین علیه السلام تاخت ولی گاو قبر آن حضرت را شخم نزد؟ آنجا باز خداوند ارده کرده بود که به بدن مطهر آن حضرت رحم نشود اما زمانی که می خواهند آثار سید الشهدا را محو کنند خداوند اجازه نمی دهد.
آب بر خاک می ریزند اما آب حیران سر بالا می رود که یاد امام حسین (علیه السلام) و حضرت زینب کبری بماند. خداوند اراده کرده بود که ناموس سید الشهدا به بازار برده فروشان برده شوند اما نه اینکه بخواهند جسارتی کنند و به آنها دست درازی کنند. امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند کاری نبود که بتوانند بکنند و نکنند! آنها دلسوزی نکردند بلکه خداوند میسر نکرده بود.
– پیام اسرای کربلا چه بود؟
پیام اسرا از حضرت زینب(س) تا ام کلثوم و سکینه بحث عفاف و حجاب بود. زمانی که حضرت زینب را وارد مجلس یزید کردند بجای اینکه بگوید چرا حسین مرا کشتی، گفت: این عدالت است که همسران و دختران و کنیزانت را در سراپرده نشاندی با عفاف و حجاب کامل ولی دختران رسول خدا را در کوچه ها بگردانی جلوی دید نامحرم؟
رسالت اسرای کربلا در بحث عفاف و حجاب است؛ زمانی که ام کلثوم به شمر می گوید ما را خوار و خفیف کردی، بگو این سرها را جلو ببرند تا مردم مشغول تماشای سرها شوند تا کمتر به ما نگاه کنند، شمر حرام زاده نانجیب بر عکس عمل کرد.
سکینه به شخصی می گوید اگر پول داری به نیزه دار بده که سرها را به جلو ببرد که کمتر نگاه نامحرم به ما بیفتد.
اهل بیت می گویند اگر ابوالفضل یا امام حسین (علیه السلام) بودند بر مصیبت حضرت زینب گریه می کردند. می فرمایند بزرگترین مصیبت بر ما اسارت عمه ام زینب بود.
انتهای پیام/


کد مطلب: 441983

آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/441983/اگر-امام-حسین-ع-مصیبت-حضرت-زینب-گریه-می-درس-حجاب-عفاف-مکتب-عاشورا

تفتان ما
  https://www.taftanema.ir