۰

اسفندیاری: چرا برای کار نظامی‌مان پیوست فرهنگی‌رسانه‌ای نداریم؟/ باید دایره اقناع مخاطبان را از طرفداران انقلاب فراتر ببریم

شهاب اسفندیاری گفت: تجربۀ سوریه باید برای فرماندهان نظامی ما اهمیتِ کار رسانه‌ای،ِ کارِ فرهنگی و تبلیغی را روشن کرده باشد. ما برای پروژه‌ اقتصادی می‌گوییم باید پیوست فرهنگی داشته باشد، ولی برای یک عملیات نظامی که ملت قرار است پشتیبان آن باشد پیوست فرهنگی و رسانه‌ای آماده نمی‌کنیم؟
اسفندیاری: چرا برای کار نظامی‌مان پیوست فرهنگی‌رسانه‌ای نداریم؟/ باید دایره اقناع مخاطبان را از طرفداران انقلاب فراتر ببریم
به گزارش سرویس فرهنگي تفتان ما،مصطفی وثوق‌کیا: بیش از 6 سال از حضور مستشاری ایران در سوریه برای کمک به دولت قانونی سوریه و مقابله با گروهک‌های تکفیری تروریستی می‌گذرد. در 6 سال حضور ایران در سوریه و عراق نزدیک 2000 شهید داده‌ایم اما هنوز درباره نفس این حضور در داخل کشورمان نداهایی شنیده می‌شود و شبهات هم زیاد است ولی با این حال سیستم فرهنگی کشور هنوز آن واکنش به موقع و به هنگام را در این باره از خود نشان نداده است.
در حوزه‌هایی مثل شعر حضور شاعران خوب و قوی است. شعرا در صف مقدم واکنش به مسائل سوریه و بحثی چون مدافعان حرم هستند. در عرصه داستان و موسیقی آثاری تولید شده امیدوارکننده است. در عرصه فیلم و تصویر مستندسازان پیشگام این حرکت بوده‌اند و تاکنون تعداد زیادی از مستندسازان کشورمان در سوریه و عراق آثاری مناسب تولید کرده‌اند. عکاسان نیز از این سهم بی‌نصیب نمانده‌اند و با تصاویرشان حضور خود را اعلام کرده‌اند
در این میان فیلمسازان سهم کمتری داشته‌اند. تاکنون چهار فیلم سینمایی مستقل درباره سوریه ساخته شده که آخرین آنها «به وقت شام» بود که در جشنواره اخیر به نمایش درآمد. در عرصه سریال نیز کاملا دست خالی هستیم.
حال باید پرسید که در سوریه بعد از داعش ما باید چه کنیم؟ روزی حضور نظامی تمام خواهد شد و ما باید دستاورد شش سال حضور را برداشت کنیم. هنوز یادمان نرفته در بوسنی چه کردیم و بعد ازجنگ به امان خدا رها کردیم و آمدیم و عربستان شد صحنه گردان فعالتی های دینی و فرهنگی.
**
در اولین قدم سراغ شهاب اسفندیاری رفتیم. رئیس دانشگاه صداوسیما که سابقه تالیف کتاب‌های متعدد در حوزه سینما و نیز مستندسازی را در کارنامه خود دارد. «جهان‌شهری‌ها» مشهورترین اثر وی است که به موضوع مسلمانان خارج از ایران پرداخت که درهنگام پخش با استقبال شدید روبرو شد و به پنج زبان نیز ترجمه شد.
مشروح گفت‌وگوی فارس با شهاب اسفندیاری را بخوانید.
***
6 سال است به واسطۀ ظهور گروه‌های تکفیری و تصرف بخش‌های عمده‌ای از خاک دو کشور عراق و سوریه، به دعوت آنها حضور مستشاری داریم. ابتدا این حضور، مخفیانه و غیررسمی بود و حتی شهدایی که بعداً به شهدای مدافع حرم مشهور شدند خیلی غریبانه و بعضاً مخفیانه تشییع می‌شدند و سعی می‌کردیم به اصطلاح صدایش درنیاید! بعد از شهادت شهید باغبانی ـ مستندساز ـ و فیلمی که از بی‌بی‌سی درباره حضور ایران در سوریه پخش شد، این موضوع علنی شد.
هم‌‌اکنون بعد از اعلام شکست داعش، ما از سوریه و عراق چه می‌دانیم و چه روایتی داریم به مردم ارائه بدهیم که بگوییم این حاصل زحمات ماست؟ به غیر از نمودِ بیرونی آن که شهدای مدافع حرم است، ما چه کردیم تا مردم ما بدانند منطق حضور کشورمان در خط مقدم مبارزه با گروه‌های تروریستی و تکفیری چه بوده است؟
در زمان جنگ اولِ خلیج‌فارس در زمان بوش پدر ژان بودریار_ که یک فیلسوف معروف فرانسوی است_ مقالۀ مهمی نوشت که بعدها مبنای خیلی از تحلیل‌ها و تفسیرها راجع به عصر رسانه‌ایِ جدید شد؛ عصری که در آن تصویر از واقعیت مهمتر است. تصویر از واقعیت واقعی‌تر است و در دیدگاه فلسفی ایشان تشخیص تصویر از واقعیت دیگر ممکن نیست. اینقدر تصاویر ما را احاطه کرده است که ما هیچ دسترسیِ مستقیمی دیگر به واقعیت نداریم. آن جنگ جنگِ سی‌ان‌ان بود؛ جنگی بود که بیش از آنکه در میدان‌های نبرد رخ دهد، در آنتن شبکه سی‌ان‌ان در حال وقوع بود. هیاهو و سروصدای جنگ در سی‌ان‌ان خیلی بزرگتر از صدای انفجارهای واقعی جنگ بود.
تجربۀ سوریه باید برای همۀ فرماندهان نظامی ما اهمیتِ کار رسانه‌ای،ِ کارِ فرهنگی و تبلیغی را دوچندان روشن کرده باشد. ما چطور برای پروژه‌های اقتصادی و صنعتی می‌گوییم باید پیوست فرهنگی داشته باشد، ولی برای یک عملیات نظامی که تمام ملت قرار است درگیرش شود، پشتیبان آن باشد و حمایتش کند، پیوست فرهنگی و رسانه‌ای آماده نمی‌کنیم؟
از آن زمان یعنی اوایل دهه 90 دورۀ جدیدی در رابطه رسانه و جنگ آغاز شد که طراحان نظامی جنگ‌ها در کنار طراحان استراتژی‌های رسانه‌ای و پروژه‌های تبلیغاتی می‌نشستند و عملیات طراحی می‌کردند یا همزمان با تانک‌ها، دوربین‌ها هم وارد صحنه جنگ می‌شدند.
*منطق عملیات نظامی ما به خوبی در رسانه منتقل نمی‌شود
این نکتۀ خیلی مهمی است که الان بعد از حدود 20 سال به نظر می‌آید هنوز برخی از نظامیان ما با اهمیتش آشنا نشده‌اند. اگر ما چنین نگاهی به جنگ داشتیم و اهمیتِ نسبتِ کار رسانه‌ای همزمان به موازات یا پیش از کار نظامی را درک می‌کردیم، الان با این مشکلاتی که در توجیه و اقناع بخشی از افکار عمومی با آن مواجه بودیم شاید با آن مواجه نبودیم. همین که شما می‌گویید ابتدا اینگونه عمل شد و بعد آنگونه عمل شد؛ یعنی ما استراتژیِ دقیق و مدونی نداشتیم، همین که در یک جایی استناد می‌‌‌شد به اینکه ما صرفاً مستشار هستیم و هیچ‌گونه مداخله‌ای نداریم، یک جایی استناد شد مدافع حرم و یک جایی بحث شد که منافع ملی. داعش داشت منافع ملی ما را تهدید می‌کرد و اگر ما آنجا نمی‌جنگیدیم، داخل مرزهای ما می‌شد. استدلال و منطقی که پشت عملیاتِ نظامی ما بود در زبان رسانه به خوبی منتقل نمی‌شد و همواره با اختلال بود و طبیعی هم هست وقتی ما دست‌ نگه می‌داریم و برنامه و استراتژی تصویری نظامی نداریم، دشمن که بیکار نمی‌نشیند.

 
او برای اینکه تصویرِ مطلوب خودش را از کار ما بدهد، شبانه‌روز و سخت مشغول کار است. او شاید بهتر از ما می‌فهمد عملیات ما چه اهداف راهبردی دارد؛ لذا برای به شکست رساندن آن اهداف راهبردی، طراحی و برنامه‌ریزی‌های رسانه‌ای خودش را می‌کند.
*چرا برای کار نظامی‌مان پیوست فرهنگی‌رسانه‌ای نداریم؟
تجربۀ سوریه باید برای همۀ فرماندهان نظامی ما اهمیتِ کار رسانه‌ای،ِ کارِ فرهنگی و تبلیغی را دوچندان روشن کرده باشد. ما چطور برای پروژه‌های اقتصادی و صنعتی می‌گوییم باید پیوست فرهنگی داشته باشد، ولی برای یک عملیات نظامی که تمام ملت قرار است درگیرش شود، پشتیبان آن باشد و حمایتش کند، پیوست فرهنگی و رسانه‌ای آماده نمی‌کنیم؟
*سردارسلیمانی خودش رسانه است
البته در این زمینه واقعاً شخص سردار سلیمانی به نظرم یک استثناء است. او هم به جهاتی خودش یک رسانه است. من نمی‌دانم این حرکات و طراحی‌های باصطلاح رسانه‌ای و قطعات کوتاهی که گاهی اوقات از ایشان منتشر می‌شد، واقعاً  غریزی و با هوش ذاتی ایشان درمی‌آمد یا برنامۀ مدون و طراحی پشت آن بود. من بعضی اوقات می‌ماندم؛ چون بعضی افراد واقعاً یک هوشمندی در کارِ تبلیغ و رسانه دارند که غریزی است.
همین که ایشان با لباس غیرنظامی در خط مقدم نبرد ظاهر می‌شد، خودش یک پروژۀ رسانه‌ای ـ فرهنگی بود. شاید اگر ما می‌خواستیم ده‌ها کارشناس رسانه‌ای و فرهنگی بنشینند، ایده بدهند که چگونه صلابت و اعتماد به نفس و اقتدار ایران را در این میدان نبرد سنگین به تصویر بکشیم، نمی‌توانستیم مانند ایشان عمل کنیم.
بعد از عملیاتی که داعش در مجلس و در حرم امام داشت یک عملیات موشکی انجام دادیم. نه قبلش و نه بعد از آن، اصلاً استراتژیِ تبلیغی راجع به آن نداشتیم و مشخص نبود که ما چه کردیم.
در خارج اینگونه است که یک سیاستمدار می‌خواهد آب بخورد یا جایی حضور پیدا کند، یک مشاوره رسانه‌ای قبلش همه چیز را کنترل می‌کند. زاویۀ دید، رنگ کت و شلوار، لبخند در کادر و در قاب دوربین همه طراحی می‌شود. شما خاطرات و عملکردِ اَلسدر کَمبل، مشاور رسانه‌ایِ تونی‌بلر را ببینید در مستند «اخبار از شماره 10» که چگونه بِلر را مدیریت می‌کرده، ولی اینجا برخی شخصیت‌های ما حرکاتی انجام می‌دهند که بعداً مسئولان روابط عمومی باید آن را جمع کنند!

 
سردار سلیمانی واقعاً اینگونه نبود. هیچ اشتباهی از او در این میدانِ حساس نبرد نمی‌دیدید و هر تصویر و گزاره‌ای و جملات و بیانیه‌هایی که از ایشان منتشر می‌شد، بسیار هوشمندانه، موثر و دقیق بود. گویی که واقعاً یک تیم مشاوره تبلیغاتی نشستند و طراحی کردند. منتها یک نفر ممکن است چنین نبوغ و خودآگاهیِ رسانه‌‌ای داشته باشد و این چنین به تعبیری رسانه‌آگاه باشد؟ نمی‌شود برای همه چنین کرد، برای همین شما می‌‌بینید برخی از عملیات‌ها و اتفاقاتی که رخ می‌داد، حتی مدیران رسانۀ ملی هیچ آگاهی و پیش‌زمینه‌ای نداشتند که این را چگونه باید منعکس کنند.
*حتی در حمله موشکی به داعش هم استراتژی تبلیغی نداشتیم
من در بعضی از جلساتی که در رسانۀ ملی داشتیم، می‌دیدم اتفاق مهمی افتاده ولی طراحی دقیقی برای آن نداریم. بله ملاحظات امنیتی و رده‌بندی خبر در ابعاد نظامی همه جا هست، اما مگر بقیه چه می‌کنند؟ چطور وقتی کشورهای دیگر یک عملیات موشکی انجام می‌دهند، قبل و بعد و محلِ اثباتش از همه چیز آن تصویر وجود دارد؛ چون می‌دانند بدون تصویر آن عملیات یعنی هیچ، بدون تصویر آن عملیات را هر کسی می‌تواند هر طوری بخواهد تفسیر کند. بگوید نخیر عملیاتی در کار نبوده!
ما مثلاً بعد از عملیاتی که داعش در مجلس و در حرم امام داشت یک عملیات موشکی انجام دادیم. نه قبلش و نه بعد از آن، اصلاً استراتژیِ تبلیغی راجع به آن نداشتیم و مشخص نبود که ما چه کردیم.
البته از آن تصویر و فیلم داشتیم؟
اولین تصویر را یکی با موبایل گرفته بود که ما داریم موشک می‌زنیم. موشک که پرتاب می‌کنید. یک عده صدایش را می‌شنوند. بعد هنوز رسانه ملی تصویر نداشت، ولی در شبکه‌های مجازی با موبایل تصویر بیرون آمده بود. این نشان می‌دهد آن تدابیر لازم را نداریم. بالاخره همۀ نهادها و دستگاه‌های نظامی یکسری خبرنگاران مورد اعتماد دارند که آنها را می‌شناسند. صلاحیت و سوابق آنها و تمام ارزیابی‌هایی که در حفاظت و اطلاعات است، راجع به او انجام می‌دهند و با آن خبرنگار کار می‌کنند، ولی وقتی ما چنین مساله‌ای را تمهید نکنیم چه می‌شود؟ خبرِ مهم و عملیاتِ مهم ما در معرضِ تفاسیر و تحریف قرار می‌گیرد. یعنی عملاً ما داریم یک عملیات بسیار بزرگ انجام می‌دهیم، اما در معرض واژگون جلوه دادن قرار می‌دهیم.
يکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۴۷
کد مطلب: 452009
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *