راز قهرمانی
23 آذر 1394 ساعت 21:19
سوت پایان بازی به صدا در آمده بود و طبق خبرهایی که از چند روز پیش رسانهای شده بود، محسن قهرمانی از دنیای داوری خداحافظی کرد.
به گزارش سرویس ورزشي تفتان ما، دقایقی بعد مقابل خبرنگاران قرار گرفت و صحبتهایی کوتاه در شرایطی که بغض داشت و اشک میریخت به زبان آورد و گفت: « در ادوار گذشته دیدهاید که داوری غریبانه خداحافظی نکند؟ من هم یکی از آنها! من برای فوتبال کشورم متاسفم و فقط میتوانم همین را بگویم. طبق هماهنگیهایی هم که شده فعلا یک ماه سکوت میکنم اما در آیندهای نزدیک سایر صحبتها را خواهم کرد .»
داور همیشه جنجالی فوتبال ایران مثل اینکه دوست ندارد دستبردار حاشیه باشد. او بعد از خداحافظی هم وعده یک جنجال و افشاگری بزرگ رسانهای را به اهالی فوتبال داده است. قهرمانی دیروز در ادامه صحبتهایش رسما اعلام کرد: «انشاءالله آنجایی که باید بگویم، حرفهایم را خواهم زد. همان موقع که برای بازگشت تصمیم گرفتم و به داوری برگشتم، به دوستانم گفتم که یک نیم فصل بیشتر نیستم. اگر هم برگشتم فقط به خاطر دوستانم، پسرم و خانوادهام بود. به نوعی برای اعاده حیثیت به داوری برگشتم. باید از تمام رسانهها، برخی افراد در صدا و سیما که همیشه به نوعی از من حمایت کردند تشکر کنم.»
قهرمانی هنگام مصاحبه بغضش ترکید و دیگر ادامه نداد و رفت. او سوت پایان عصر داوری را به صدا در آورد که ماهها تیتر اول اکثر رسانههای ورزشی بود. حالا هم بعد از خداحافظی از دنیای قضاوت همه منتظر وعده بزرگ او برای افشاگری هستند! افشاگری داوری که ماجرای معروف کارت به کارت مقدماتی را فراهم کرد که هشت ماه با حکم کمیته انضباطی محروم و خانهنشین شود، بدون تردید طبق گفته خود این داور برای خیلیها گران تمام خواهد شد.
اما آخرین سوت داور جنجالی بهانه خوبی بود برای اینکه در پنج روایت مهمترین اتفاقات درباره دوران داوری او را با هم مرور کنیم.
روایت اول
روزی که مسعود عنایت –رییس وقت کمیته داوران- در یک جمع خصوصی در مورد محسن قهرمانی اعلام کرد که او بدترین جنایت را در حق خودش و بزرگترین ظلم را در حق من کرد، هیچگاه فکرش را نمیکرد سالها بعد این داور سبزهروی مشهدی ظلمی بزرگتر مرتکب شود. محسن قهرمانی آن روزها از چاقی مفرطی رنج میبرد و هر روز به وزنش اضافهتر میشد؛ داوری که مسعود عنایت علاقه زیادی به او داشت و همیشه از او حمایت میکرد اما شاگرد جوانش چندان قدرشناس نبود. محسن قهرمانی هر زمان که برای مسابقات بینالمللی به خارج از کشور میرفت به رییس خبر میرسید که شاگردش از پس تستهای آمادگی جسمانی بر نیامده و مردود شده. از این رو قهرمانی بدون اینکه قضاوتی بکند به ایران برمیگشت. هر بار رییس دلرحم کمیته داوران سعی میکرد بر خطای شاگردش چشم بپوشد اما باز هم این محسن قهرمانی بود که چاق و چاقتر میشد. او تستهای بدنی را یکی بعد از دیگری مردود میشد تا صبر رییسش لبریز شود و در یک جمع خصوصی آن جملات را بر زبان بیاورد. او یک جمله دیگر هم گفت تا نشان دهد چقدر به شاگرد مشهدیاش علاقه داشته؛ «قهرمانی اگر قدر خودش را میدانست من او را به جام جهانی میبردم.» محسن اما شاگرد قدرشناسی نبود. داور ١٢٠ کیلویی از لیست بینالمللی خارج شد و مسعود عنایت هم سوگلی جدیدی پیدا کرد. او ترجیح داد سعید مظفریزاده را وارد لیست و روی او سرمایهگذاری کند. این اولویت روایت تلخ داوری مرد جنجالی داوری فوتبال ایران بود.
روایت دوم
روزی که محسن قهرمانی در یک اقدام انقلابی تصمیم گرفت چربیهای اضافی را آب کند هیچکس فکرش را هم نمیکرد که بعد از ٤٠ روز حتی رییسش هم او را نشناسد. روزی که او در جلسه تست بدنی در ورزشگاه آزادی حاضر شد وقتی مسعود عنایت از کنارش عبور کرد و او را نشاخت معلوم بود که با محسن قهرمانی جدیدی روبهرو هستیم؛ داوری که ٤٠ کیلو از وزنش را کم کرده بود و قیافهای ترکهای پیدا کرده بود. یک هفته بعد از آن بود که او قضاوت یک بازی پخش مستقیم را بر عهده گرفت و از محسن قهرمانی با ظاهر جدیدش رونمایی شد. او هنوز امیدوار بود که بار دیگر به لیست بینالمللی برگردد. پشتکارش باعث شد که سال بعد در لیست بینالمللی قرار بگیرد. هر چند برای اینکه مانند گذشته در لیست الیت باشد دیگر دیر شده بود. در روزهایی که بر وزن او افزوده میشد این سعید مظفری زاده، یدالله جهانبازی و سعید بخشیزاده بودند که پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی میکردند! همین امر باعث شد تا قهرمانی در لیست بینالمللی به جایگاهی بهتر از پنجم نرسد. جایگاهی که عملا ایافسی هیچ نظری روی او نداشت و تنها از او به عنوان داور چهارم استفاده میکرد. قهرمانی دو سال در این لیست ماند و به دلیل اینکه سنش بالا رفت، شانسش برای رسیدن به لیست الیت کاملا از بین رفت و دوباره از لیست بینالمللی خارج شد.
حالا او دیگر باید تنها فکر و ذکرش را به لیگ برتر معطوف میکرد. البته که او دیگر انگیزه چندانی هم نداشت. این را از وزن او هم میشد فهمید. وقتی که باز هم بر وزنش افزوده میشد و او چندان حواسش به اضافه وزنش نبود. فکر محسن انگار درگیر مسائل دیگری بود. مسائلی که آینده او را ساخت!
روایت سوم
داور اخموی مشهدی حالا عصبیتر از قبل در مستطیل سبز قضاوت میکند. فریادهایش بر سر بازیکنان هر هفته حاشیه جدیدی برایش رقم میزند. یک روز شعارهای تماشاگران رشتی علیه خودش را تاب نمیآورد و خطاب به کاپیتان داماشیها میگوید تا وقتی فحش بدهند خطا نمیگیرم و روزی دیگر رخ در رخ بازیکنی دیگر بر سرش فریاد میزند «هیس! حرف نباشه. من هر طور که دلم بخواد سوت میزنم»
هر هفته عادل فردوسیپور او را سوژه برنامهاش میکرد تا سه شنبهها این محسن قهرمانی باشد که نقل محافل ورزشی باشد.
کارمند شرکت پست مشهد با این حال آن روزها از بهترین داوران لیگ بود، انتظار داشت سوت طلایی نصیبش شود! اما این افتخار نصیب سعید مظفریزاده شد. اتفاقی که انگار دلخوری قهرمانی را در پی داشت. طبق اخبار و شایعات منتشر شده در آن روزها حتی تصمیم گرفته بود از داوری خداحافظی کند اما او را منصرف کردند. قهرمانی این تصمیمش را عملی نکرد اما بازگشتش به لیگ برتر زمینهساز جنجالیترین پرونده داوری تمام طول تاریخ فوتبال ایران شد.
حالا باید تمام آن حاشیههای قبلی محسن قهرمانی را فراموش کنیم. چه آن خطای شش ثانیه عیسی اندو دروازهبان ذوبآهن که باعث شد منصور ابراهیمزاده این داور را با کنایه یک مخترع بنامد و چه آن پنالتی مشکوک در جام حذفی بین پرسپولیس و سپاهان که باعث شد مصطفی دنیزلی دستش از جام کوتاه بماند یا آن گل سالم مردود اعلام شده استقلال اهواز فیروز کریمی که قهرمانی را از این تیم گرفت! همه اینها به همراه کلکسیونی از سوتهای حاشیهساز قهرمانی تحت شعاع موضوعی قرار گرفت که علی دایی در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی با سپاهان آن را شعلهور کرد. جایی که از غش کردن داور در شب قبل از بازی سخن گفت.
روایت چهارم
روایت چهارم دردناکترین قصه زندگی داوری است که روزی میتوانست در جام جهانی سوت بزند اگر به حرفهای رییسش گوش میداد. سرنوشت اما بازیهای زیادی دارد.
شاید هیچ کسی جز خود قهرمانی نداند سقوط آزاد او از چه زمانی آغاز شد. چه کسی میدانست در پشت پرده چه خبر است؟ چه کسی باور میکرد داوری که روزی رییسش در موردش گفته بود «اگر قدر خودش را میدانست در جام جهانی قضاوت میکرد»، متهم ردیف اول پرونده قطوری باشد که قاضیالقضات فدراسیون فوتبال هر روز قول افشای ابعاد گستردهتر از آن را در آن روزهای سخت میداد؟! البته که محسن قهرمانی قدر خودش را ندانست. چه آن روز که حواسش به خورد و خوراکش نبود و هر روز بر وزنش افزوده میشد و از عهده تستهای بدنی بر نمیآمد تا رییسش شرمگین شود چه آن روزی که در جگرگی همراه با مدیر عامل آن تیم دسته سومی قول و قرارهای روز بعد را میگذاشتند.
همه ما آن قهرمان بازیهای محسن قهرمانی را میتوانستیم ببخشیم. چه هنگامی که قوانین فیفا را به هیچ پنداشت و همچون قهرمان فیلمهای فارسی تصمیم گرفت قانون خود را در زمین بازی اجرا کند، چه آن وقتی که همچون هنرپیشهای ماهر جلوی دوربینهای تلویزیونی ژستهای عجیب و غریب و البته تصمیمهای عجیب و غریبتر گرفت. ما میتوانستیم همه اینها را فراموش کنیم و با لبخندی تلخ بگوییم یا بنویسیم: «خب محسن قهرمانی است دیگر!»
اما هیچ کسی در فوتبال ایران با افشاگریهایی که درباره او در برنامه تلویزیونی نود انجام شد و منجر به صدور یک حکم محرومیت توسط کمیته انضباطی شد کنار نخواهد آمد. هنوز هم خیلیها با اتفاقات گذشته کنار نیامدهاند!
روایت آخر
برداشت آزاد!
اعتماد
انتهای پیام/ راه دانا
کد مطلب: 422251
آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/422251/راز-قهرمانی