۰

از جانب خدای تعالی گزین شدی/ آیینه‌دار حسن خدا آفرین شدی

عبدالرحیم سعیدی راد در وبلاگ شاعرانه روایتی از دیدار شاعران با مقام معظم رهبری را آورده است.
از جانب خدای تعالی گزین شدی/ آیینه‌دار حسن خدا آفرین شدی
به گزارش سرویس وبلاگستان تفتان ما، عبدالرحیم سعیدی راد در وبلاگ شاعرانه  روایتی از دیدار شاعران با مقام معظم رهبری آورده و این‌طور نوشته است:
1. هوا گرم است و شاعران یکی یکی از راه می رسند اما بازار دیده بوسی شاعران گرمتر است.
2. دور دکتر سنگری را جمعی از شاعران گرفته‌اند. بحث شعر سپید می‌شود و اینکه تجربه سالها قبل نشان می‌دهد که هر چند رهبری در خصوص شعر سپید هم توجه ویژه‌ای دارند، اما در شعرخوانی‌ها جایگاه محکمی ندارد.
3. علی محمد مودب را می‌بینم گپی می‌زنیم در خصوص عالم برزخ و اشاره می‌کند که در فضای مجازی یادداشتی از من خوانده که مربوط به خوابی بود که از مرحوم پدرم نوشته بودم و اینکه روح‌های پاک به وادی‌السلام در نجف اشرف منتقل می‌شوند و روح های شرور به صحرایی سوزان در حوالی یمن.
4. اتوبوسها دم حوزه هنری می‌آیند و شاعران مشتاق سریع سوار می‌شوند.
5. در حیاط بیت مقام معظم رهبری جایی برای نشستن نیست، در کنار استاد جواد محقق پشت شمشادها می‌نشینم. یکی می‌گوید: تو شعر می‌گن شمشاد قدان، اما اینها که تا زانوی آدم بیشتر نیستند.
6. شاعرانی که کنار هم نشسته‌اند برای هم شعرهایشان را می‌خوانند. بعضی هم که از شهرستان‌های دور آمده‌اند فرصت را غنیمت می‌شمارند و کنار دوستان و اساتید می‌نشینند و بازهم شعر و شعر و شعر.
7. حضرت آقا که تشریف می‌آورند همه صلوات می‌فرستند و از جا بلند می‌شوند. چند ثانیه بعد کسانی که کتاب‌هایشان را می‌خواهند تقدیم کنند، توصیه‌های مسوولان را ندیده می‌گیرند و نظم را بهم می زنند و هجوم می‌آورند... فرقی نمی‌کند پیشکسوتها هستند و جوانها هم، توی صفی که دیگر صف نیست.
8. نوبت من که می‌شود دو زانو مقابلشان می‌نشینم، مثل همیشه حضرت آقا لبخند می‌زنند و من جرئت می‌کنم کتابهایی که آورده‌ام را تقدیم کنم. اولی را که فکر می‌کنم بیش دوست دارند به دستشان می‌دهم. می‌گویم: کار بچه‌های رزمنده دزفول است. دارم توضیح می‌دهم که... می‌فرمایند: یزله که نوشته‌اید صحیحش یزله (سکون ز) است و ادامه دهد: یزله رو عربها هوسه می‌گویند... می‌گویم هم در این کتاب شعارها آورده شده و هم در انتهای کتاب سی دی صدای رزمندگان گذاشته شده است، بعد هم کتاب دزفول در جنگ (حماسه ماندگار) از احمد لطیف پور را تقدیم کرده و توضیح مختصری می‌دهم. بعد هم کتاب یکی از شهدای اندیمشک و کتاب شعر آقای محقق را.
9. بین نماز مغرب و عشا اتفاق جالبی افتاد. یکنفر شروع کرد به خواندن دعای ماه رمضان «یا علی و یا عظیم...» چند ثانیه بعد همه با او همصدا شدند. یکباره فضای معنوی و ملکوتی زیبایی حاکم شد.
10. افطار در کنار رهبری صفایی دارد که با هیچ چیز قابل عوض کردن نیست از همان غذای معمولی که بر سفره است برای ایشان هم می‌آورند. خیلی با آرامش میل می‌فرمایند.
11. به سالن شعر خوانی در طبقه دوم حسینیه می‌رویم. هر کس روی شماره‌ای که از قبل به او داده شده می‌نشیند. آقای سبزواری به همراه فرزند بزرگوارش از راه می‌رسد. بسیار ضعیف و تکیده شده است.
12. در ردیف دوم جنوبی بین حاج سعید حدادیان و حبیبی کسبی می‌نشینم. ساعت درست 9:45 دقیقه نوای ملکوتی آیات آسمانی در فضا می‌پیچد. و بعد دکتر قزوه با شعری از حسین منزوی برای امام حسن (ع)شروع می‌کند:
از جانب خدای تعالی گزین شدی
آیینه‌دار حسن خدا آفرین شدی
قزوه یکی یکی از شاعران در گذشته را یاد می‌کند و می‌خواهد مطلب بعدی‌اش را بگوید که رهبری می‌فرمایند: مرحوم حجتی!.. یعنی نام ایشان از قلم افتاده است.
13. آقای سبزواری اولین شاعری است که برای شعرخوانی دعوت می‌شود. فرزند گرامی‌اش که جای دوری نشسته عینک استاد را برایش می‌آورد.
خوش نشینان ساحل بدانند
موج این بحر را آرامشی نیست
در چندین جای شعر رهبری لب به تحسین گشودند و در پایان شعر هم فرمودند: معلوم است در 90 سالگی هم می‌شود شعر جوانانه گفت.
14. دکتر محمد اکرم از اقبال شناسان پاکستان و پیر شاعران فارسی‌گوی آن دیار است. او را از سفری که سال 85 با جمعی از شاعران به لاهور پاکستان داشتیم می‌شناسم.
رندان بلا نوش که سرمست الستند
از هر دو جهان رسته به میخانه نشستند
رهبری پس از شعر ایشان فرمودند: زنده باشید. خیلی خوب بود. من کتاب ایشان را 30 سال پیش خواندم. ایشان جزو محققین فارسی‌شناس و فارسی دوست هستند. امشب گفتند سفارش ما را به آقای حداد بکنید (خنده حضار و حداد عادل)
15. نوبت به شعرخوانی پروفسور دهرمیندرنات از هند می رسد. آقای قزوه در معرفی ایشان می‌گوید: پدرش در دولت جواهر لعل نهرو کار می‌کرده و به اوخانه و ماشین دادند، نپذیرفته و وقتی هم از دنیا رفته 29 روپیه از ایشان ماند. کتابهای ایشان هماری رسول. هماری علی. و اخیرا هم هماری حسین است.
دین است حسین، فخر دین است حسین
دین است امامت و امین است حسین
چون خاتم‌الانبیا محمد بوده
بر خاتم‌الانبیا نگین است حسین!
بعد از این شعر رهبری دو بیت از مولوی خواندند:
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست
16. شاه منصور شاه میرزا شاعری از کشور تاجیکستان است که برای شعرخوانی دعوت می شود:
دل اندوه‌پرور نباشد نباشد
هما سایه‌گستر نباشد نباشد
وقتی رسید به این بیت: خوشا گم شدن در معاد نگاهت / اگر صبح محشر نباشد نباشد! رهبری فرمود: دیگر چاره‌ای نیست!(صبح محشر)
17. آقای محمودزاده از آذربایجان شعر ترکی می‌خواند.
18. آقای علی حکمت از استهبان فارس اینگونه شروع کرد: خطا کرد در بلخ آهنگری... رهبری با لبخندی فرمودند: عجب! جدیداً؟ ... قبلا کسی گنه کرده بود...
...شراب ای برادر اگر پاک نیست
گنه از من و توست، از تاک نیست
حضرت آقا فرمودند: خیلی خوب بود. کلمات کنار هم چیده و بدون حشو و زائد بود.
19. سید سکندر حسینی از بلخ غزل مثنوی می‌خواند:
این قصه از سواحل آمو شروع شد
با کوچ دسته‌های پرستو شروع شد
پس از شعرخوانی او رهبر انقلاب فرمودند: با شعر شما احساس می‌شود که یک حرکت قدرتمند در ادبیات افغانستان اتفاق می‌افتد.
20. امجد ویسی از کردستان شاعری جوان است که با لباس محلی آمده است و می‌خواند:
روزی که نگاهم به دو چشمان تو افتاد
همچون غزلی دست به دامان تو افتاد
در پایان شعرش رهبری فرمودند: خدا ان شاءالله شما و همه نفس‌های گرم کردستان را که یک استان فرهنگی است نگه دارد. از مرحوم گلشن و از مرحوم ستوده خاطرات زیادی دارم.
21. رضا نیکوکار از گیلان شاعر بعدی است. رضا موقع تقدیم کتابش به رهبری چفیه حضرت آقا را درخواست کرد و رهبری هم دادند.
گفتند از شراب تو میخانه‌ها به هم
خُم‌ها به وقت خوردن پیمانه‌ها به هم
تو آن حقیقتی که تو را مژده می‌دهند
اسطوره‌های خفته در افسانه‌ها به هم
هر خانه‌ای منارة الله‌اکبر است
این‌گونه می‌رسند همه خانه‌ها به هم
رهبری در انتهای شعر فرمود: این غزلتان باعث شد بروم و همه کتاب شما را از اول تا آخر بخوانم.
22. عباس احمدی از اراک شعری طنز می‌خواند با این مطلع:
مرگ نزد شاعران از بی نوایی بهتر است
وضع ما از مردم اتیوپیایی بهتر است
23. مهدی مردانی از قزوین برای غدیر می خواند:
آن سان که دست گل سر دست بهار رفت
آن روز دست یار سر دست یار رفت
24. مهدی جهاندار از اصفهان که با شعر زیبای عشق سوزان است بسم الله الرحمان الرحیم... معروف شده یک شعر در قالب مخنس خواند:
با ساقی میخانه کسی گفت امیرا
خورشیدوشا، باده‌کشا، ماه منیرا
25. آقای سید محمدصادق آتشی از یزد می‌خواند:
مسجد یکی، مناره یکی و اذان یکی است
قبله یکی، کتاب یکی، آرمان یکی است
رهبری در انتهای شعرش فرمودند: الفاظ باطراوت و جوان،‌ یکی از موضوعاتی که خیلی به آن احتیاج داریم همین موضوع است.
26. آقای محمد غفاری از قم برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خواند: رو به زیبایی او چشم تماشاست بلند
سمت بخشندگی‌اش دست تمناست بلند
قطره در قطره - که تا ساحل لطفش برسد -
موج، دستی‌ست که از شانه دریاست بلند...
27. نوبت به شعر خوانی فاطمه بیرامی می رسد:
عمرش هدر شد آن که به یاد غمت نبود
پس خوش به حال شعر اگر وقف کربلاست
28. خانم اسماء سوری از تهران شاعر بعدی است که غزلی می‌خواند که رنگ و بوی ناامیدی دارد:
منم گنجشکِ مفتِ سنگ‌هایِ بر زمین مانده
هراسی کهنه از صیادهای در کمین مانده..
در پایان شعرش رهبری می فرمایند: ان شاالله که حالتون بهتر باشد و بعداً شعرهای امیدوارانه‌تر و شیرین‌تری بگویید.
29. خانم معصومه فراهانی دانش آموز 15 ساله‌ای است که شعری عاشقانه می‌خواند:
قصه به سر نمی‌رسد و طِی نمی‌شود
هِی خواستم که دل بکنم، هِی نمی‌شود
پرسیده‌ای که کی دل من تنگ می‌شود
خندیده‌ام، عزیز! بگو کی نمی‌شود؟...
رهبری به ایشان فرمودند: شماها آینده خوبی دارید و شعرتان خوب است.
30. پروانه نجاتی از شیراز شعری تقدیم کرد به دخترش چکاوک و همه دختران ایران. که در انتهای شعرش رهبری فرمودند: واقعا مادرانه و حکیمانه بود. خیلی خوب. کاش همه مادرها این جور با زبان مادرانه با فرزندان خود حرف می‌زدند.
31. خانم عطیه‌سادات حجتی شعر زیبایی خواند که مورد توجه گرفت.
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی می‌کنیم ریشه آل‌ سعود را
32. سعید بیابانکی هم شعر معروفش را برای شهدای مفقود الاثر خواند:
میان خاک سر از آسمان درآوردیم
چقدر قمری بی‌آشیان درآوردیم
33. آخرین شاعری که دعوت می شود برای شعرخوانی محمد رضا طهماسبی است:
شرار هجر تو بر جان عاشقان زده‌اند
بیا که نوبتی آخرالزمان زده‌اند
به زلف پنجره‌ها خاک مرده پاشیدند
به روی آینه‌ها سنگ ناگهان زده‌اند
34. آقای قزوه به رهبری گفت که ما شعرخوانی‌هایی که در نظر گرفته‌ایم تمام شدند و از این به بعد شما هر کدام را که مایلید شعر بخواند بفرمایید دعوت کنیم. که ایشان از آقای اسفندقه خواستند شعر بخواند،‌ اسفندقه نیز گفت: دیشب هفت، هشت غزل برای همسرم خواندم که یکی را انتخاب کند برای امشب و این را انتخاب کرد (خنده شاعران) و ضمناً همسایه‌های ما هم سلام رساندند.
کم‌کم بدل به قلعه متروکه می‌شود
شهری که کوچه‌هاش به نام شهید نیست
رهبری فرمودند: معلوم شد بجز قصیده غزلهای خوبی هم می‌سرایید.
35. مقام معظم رهبری رو کردند به آقای غلامعلی حداد عادل و فرمود: شما شعری چیزی دارید برای ما بخوانید؟ آقای حداد عادل هم با تواضع همیشگی‌اش خواند:
مهربانا! مهربانی را که تعلیم تو کرد؟‌
ای نسیم!‌ این گلفشانی را که تعلیم تو کرد؟‌
36. در ادامه رهبری سخنان حکیمانه و توصیه‌های خودشان را به شاعران بیان کردند و به این ترتیب یک شب ماندگار در حضور رهبری به پایان رسید.
 
انتهای پیام/ فارس
چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۰۵
کد مطلب: 424269
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *