به گزارش سرویس اجتماعي
تفتان ما، به نقل از
کاشمر بصیر، دو سال پیش بود که رهبر انقلاب هنگام رأی دادن در چهارمین دورهی انتخابات شوراها گفتند: «من به ۳۱ نفر برای شورای شهر رأی دادم. البتّه بعضی از این حضرات را از نزدیک میشناختم، بعضی را هم نمیشناختم، لکن اعتماد کردم به همین فهرستهایی که پیشنهاد میکنند و میدهند.این اولین باری بود که ایشان، راه درست برای استفاده از تمام حق رأی را، «اعتماد به فهرست» اعلام کردند. ایشان همچنین در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور و در جمع مردم قم نیز از "فهرستهای انتخاباتی" و راهکار استفاده صحیح از این فهرستها برای انتخاب افراد صالح در انتخابات سخن راندند و به این نکته تأکید داشتند که به افراد متدین، مؤمن و انقلابی که این فهرستها را تهیه میکنند، اعتماد کردهاند.
اکنون و با توجه به ذکر این نکته مهم از جانب رهبری حکیم انقلاب، سؤالاتی درباره وظیفه مردم ترشیز درباره انتخاب فرد مناسب و ارتباط احتمالی آن با "لیست انتخاباتی" مطرح میشود که به اختصار به طرح مبحثی در این باب پرداخته می شود.
ابتدا باید درباره "لیست انتخاباتی" توضیحی به این شرح ارائه کنیم:
"لیست انتخاباتی" به گونه ای که امروز مطرح است، مجموعه ای منسجم از کاندیداها، جهت گرفتن تعداد مشخصی از کرسی های مجلس است. این لیست آنجایی اهمیت پیدا میکند که اولا تعداد واجدین شرایط رأی زیاد است، ثانیا آن منطقه سهمیه زیادی در کرسی های مجلس دارد و ثالثا انتخاب این مجموعه نماینده ها، به صورت کلی در سراسر آن منطقه ی انتخاباتی امکان پذیر است. در این صورت شاهد تقسیم شدن سبد رأیها به قسمتهای زیاد و اکثرا با وزن کم خواهیم بود؛ یعنی ما با نمایندههایی کم رأیی با تعداد زیاد روبرو خواهیم بود که این امر میتواند فرایند انتخاب افراد مناسب را بهگونهای ای که ذکر میشود مورد خدشه قرار دهد. بهعنوانمثال حوزه انتخابیه تهران، ری و شمیرانات، محملی است برای حضور سرشناسترینها؛ شامل افراد شناختهشده و البته مشهور (سیاسی و غیره). میتوان گفت که وجود بیش ازاندازه ی چنین افرادی، در هر جناح سیاسی یا نحله فکری، بهسادگی میتواند پشت آن را در رقابت سیاسی با دیگر جناحها و نحلهها به خاک برساند. در کنار شناخت فردی که تأثیر کمتری دارد، شهرتی وجود دارد که اصلاً به معنای شناخت کامل سیاسی و قابلیتی برای نمایندگی نخواهد بود ولی بهشدت در تقسیم سبد رأی تأثیر دارد و این مسئله باعث میشود که شناخت کاندیداها به تعدادی که وظیفه رأی دادن به آن تعداد بر دوش مردم است، بهصورت کامل امکانپذیر نباشد و بهواسطه همین اثر مهم، افرادی وارد گود قانونگذاری و تأثیرات حکومتی میشوند که گاهی به نفع مردم و آینده کشور و مطابق با التزامات فکری و عملی احزاب و نحله ها نیست. پس جریانهای سیاسی لیست افراد پیشنهادی خود را مطرح کرده و از مردمی که به خط و مشی آنان دلبستگی دارند دعوت میکنند تا بارأی دادن به آن لیست و صرفنظر کردن از کاندیداهای همجهت دیگر، به آنها درگرفتن کرسیهای بیشتر در مجلس در برابر رقیب کمک کنند. در این صورتمسئله نظارت نیز توسط بزرگان احزاب و بیشتر در همان مجلس شورای اسلامی اجرایی میشود. هرچند که نظارتهای مردمی و حزبی نیز تأثیرات کمی دارد. نظارت بر منتخبان در این روش، سیاسیتر و توسط اشخاص شاخص حزبی صورت میگیرد. در این روش، نظارت مستقیم مردمی تاثیر کمتری به نسبت احزاب، بر احتمال رأی آوری کاندیداهای منتخب در انتخاباتهای بعدی دارد.
اما درباره شهرستانهای کم جمعیت و ازجمله ترشیز کهن، "لیست انتخاباتی" به معنای آنچه در شهرهایی مانند تهران مطرح است، نیست. تعداد نماینده که با توجه به تعداد جمعیت منطقه مشخصشده است، در کاشمر و خلیلآباد و بردسکن مجموعاً فقط یک نفر است که مسئله لیست را بهگونهای که در آن مناطق ذکر شده رخ میدهد، منتفی میکند. هم مردم شناخت نسبتاً بیشتری نسیت به کاندیدا ها دارند یا بالقوه می توانند داشته باشند و هم افراد مشهور کمتری وجود دارند و شناختهشدهها بیشتر هستند. پس آنچه مطرح است، وجود سهمیه کمتر، شناخت یا احتمال شناخت فردی بیشتر و مسئله ای مهمتر است به نام قبیله گرایی! در اینگونه شهرستان ها با مشکل ریشه داری باعنوان قبیله گرایی در انتخابات روبرو هستیم. هنوز در دیار ترشیز تعداد زیادی از مردم به همشهریها، همدهی ها یا قوموخویش خودشان رأی میدهند. پس با شرایط متفاوت ذکر شده، اصولا باید راهکار دیگری اندیشید که نظر نویسنده بر گزینهای بهعنوان "لیست معکوس" است!
در توضیح این روش باید گفت که برطبق رسم مشهور و مذکور، در شهر تهران جناحهای سیاسی که از نظر تعداد معدود هستند، کاندیداهای منتخب شان را که به نسبت تعداد بیشتری دارند، به صورت لیستی معرفی میکنند. با تفاوت های ذکر شده در متن، چنین به نظر می رسد که باید در حوزه های انتخاباتی نظیر ترشیز، در کنار جناحها، افراد شناختهشده و ذینفوذ در بین مردم نیز قرارداده شوند و آنطرف هم بر خلاف آن لیست ها، قطعا فقط یک نفر معرفی شود. این افراد قطعا باید از هر سه شهرستان و باتوجه به تدابیر سیاسی و تاثیرات جمعیتی و منطقه ای انتخاب شوند. قرار دادن نام افراد نیز در کنار جناحها بیشتر به علت مسئله قبیله گرایی در انتخابات است.
در این روش، مسئله نظارت نسبت به برآورده شدن انتظارات مردمی توسط همان افراد شاخص در سطح شهرستان و نظارت نسبت به خطمشیهای کلی سیاسی، در مجلس و توسط شاخصترین افراد حزب موردنظر صورت خواهد گرفت. در روش مذکور نظارت مستقیم مردم و افراد شاخص شهرستانی قطعاً تأثیر بیشتری در احتمال رای آوری نماینده فعلی در انتخابات های بعدی دارد.
بنابراین همگرایی و وحدت افراد شاخص یک جریان؛ شامل اشخاص مردمی، محلی و شناختهشده و سپس اجماع بر سر یک کاندیدا و اعلام حمایت مشخص و قاطع از آن کاندیدا و دادن اطمینان به مردم از صلاحیت و قابلیت وی و تضمین وجود نظارت بر عملکرد وی، میتواند طرح موفقی برای پیروزی در عرصه مهم انتخابات باشد. در زمینه تبلیغات نیز، تبلیغاتی موفق است که در کنار کاندیدای مورد حمایت، بتواند این حامیان را نیز به خوبی به مردم معرفی کند و در هر منطقه بر حامیان منطقه ای کاندیدا، تاکیدات لازم و شفاف را داشته باشد.
در کنار انتخاب مسیر خدمت راستین به اهداف انقلاب اسلامی و فعالیت خالصانه در این عرصه، قطعاً میتوان در پهنه اندیشیدن اینچنین تدابیری، به تعالی انقلاب اسلامی و آرمان های الهی آن کمک شایانی کرد و وظیفه خود را در قبال انتخابات بهدرستی ادا کرد؛ ان شاالله که موردقبول حضرت حق واقع افتد.
- یادداشت از: محمدرضا محمدزاده
انتهای پیام/