به گزارش سرویس مذهبي
تفتان ما، محاکمه برای تربیت و تأدیب گنهکاران است، گاه عذاب دنیوی است و گاه اخروی، عذابهای قرآن را به طور کلی در چهار گروه جای داد: اولین آنها عذاب ادنی است، قرآن مجید در این باره میفرماید: «وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الاَدْنی دُونَ الْعَذَابِ الاَکْبرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ به آنان از عذاب نزدیک(عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ(آخرت) میچشانیم، شاید بازگردند!
*عذاب ادنی
چرا ادنی (نزدیکتر) در برابر اکبر(بزرگتر) قرار گرفته؟ در حالی که یا باید ادنی در مقابل ابعد(دورتر) و یا اصغر در مقابل اکبر قرار گیرد! عذاب دنیا دارای دو وصف است، کوچک بودن و نزدیک بودن و به هنگام تهدید مناسب نیست که روی کوچک بودن آن تکیه شود، بلکه باید روی نزدیک بودنش تکیه کرد، عذاب آخرت نیز دارای دو وصف است دور بودن و بزرگ بودن و در مورد آن نیز مناسب این است که روی بزرگ بودن تکیه شود نه دور بودنش.
تعبیر به لعل در جمله «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» به خاطر این است که چشیدن عذابهای هشدار دهنده، علت تامه برای بیداری نیست، بلکه جزء علت است و نیاز به زمینه آماده دارد و بدون این شرط به نتیجه نمیرسد و کلمه لعل اشاره به این حقیقت است، ضمناً از این آیه یکی از فلسفههای مهم مصائب و بلاها و رنجها که از سؤال انگیزترین مسائل در بحث توحید، خداشناسی و عدل پروردگار است، روشن میشود.
نه تنها در اینجا که در آیات دیگر قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است، از جمله در آیه 94 سوره اعراف میخوانیم «وَمآ اَرْسَلْنا فى قَرْیَةٍ مِنْ نَبِىٍّ اِلاَّ اَخَذْنآ اَهْلَها بِالْبَاْسآءِ وَالضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ»؛ ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری نفرستادیم، مگر اینکه مردم آنجا را گرفتار مشکلات و زیانها ساختیم تا بیدار شوند و به درگاه خدا روی آورند.
این نوع عذاب بیشتر جنبه هشدار دارد و برای بیداری است، مثلاً موتورسواری تصادف میکند، همین تصادف موجب میشود به خود آمده و به خدا نزدیکتر شود، از کارهای زشت گذشته توبه کند و یا از خواب غفلتی که نسبت به خدا و احکام اهلی داشته رهایی یافته و بیدار شود.
*عذاب استدراج
نوع دوم عذاب الهی استدراج است که قرآن مجید در این باره چنین میفرماید: «وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، ما آنان را از جایی که نمیدانند، به تدریج به سوی عذاب پیش میبریم.
مجازات استدراجی که در آیه فوق به آن اشاره شده و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده میشود، چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت فوراً مجازات نمیکند، بلکه درهای نعمتها را به روی آنها میگشاید، هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر میدارند، نعمت خود را بیشتر میکند و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمتها باعث تنبه و بیداریشان میشود که در این حال برنامه «هدایت الهی» عملی شده و یا اینکه بر غرور و بی خبریشان میافزاید که در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است، زیرا به هنگامی که غرق انواع ناز و نعمتها میشوند، خداوند همه را از آنها می گیرد و طومار زندگانی آنها را در درهم میپیچد و این گونه مجازات بسیار سختتر است، البته این معنی با تمام خصوصیاتش در کلمه استدراج به تنهایی نیفتاده، بلکه با توجه به قید «مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ» این معنی استفاده میشود.
به هر حال این آیه به همه گناهکاران هشدار میدهد که تأخیر کیفر الهی به دلیل بر پاکی و درستی خود و یا ضعف و ناتوانی پروردگار نگیرند و ناز و نعمتهایی را که در آن غرقاند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزیها و نعمتهایی که به آن میرسد، مقدمه مجازات استدراجی پروردگار باشد، خدا آنها را غرق نعمت میکند و به آنها مهلت میدهد و بالا و بالاتر میبرد، اما سرانجام چنان بر زمین میکوبد که اثری از آنها باقی نماند و تمام هستی و تاریخشان در هم میپیچد، امیرمؤمنان علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: کسی که خداوند به مواهب و امکاناتش وسعت بخشد و آن را مجازات استدراجی نداند، از نشانه خطر غافل مانده است.
شخصی ثروتمند است و در غرق ناز و نعمت، بدحجاب است و لاابالی، اما اهل نماز و روزه و خمس و زکات و خلاصه هیچ یک از اعمال عبادی نیست، روز به روز بر ثروت و داراییاش افزوده میشود و به اصطلاح توپ تکانش نمیدهد و هر روز بر ارتکاب گناه جسورتر میشود، چنین شخصی مبتلا به عذاب استدراج است، آخرت را رها کرده و دنیا را چسبیده است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/ فارس