به گزارش سرویس وبلاگستان
تفتان ما، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «سیدجعفر قنادباشی»نوشت:
روز گذشته در خبرها آمده بود نخست وزیر رژیم کودککش صهیونیستی به صراحت اعلام کرده است که عربستان سعودی این رژیم را به رسمیت میشناسد و همچنین تاکید کرده بود: «عربستان سعودی این مسئله را پذیرفته که اسرائیل (برای ریاض) بیشتر یک متحد است تا یک دشمن !» اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی یا مجموعه خبرهایی که از ابتدای سال جاری تاکنون در اینباره منتشر شده است مبتنی بر شواهدی است که پیش از این نیز افشاء شده بود (از جمله شرکت جنگندههای صهیونیستی و کمک هواپیماهای این رژیم به کشتیهای مهاجم سعودی در جنگ یمن.) انتشار خبر فوق در واقع، اشارهای به واقعیاتی است که در حقیقت در حال علنی شدن است.
همکاریهای رژیم صهیونیستی با کشورهای مرتجع عربی از جمله عربستان به خصوص پس از شکست در جنگهای 33 روزه آغاز شد، مشخصاً پس از تهاجم نظام سلطه به سوریه گسترش یافت و جبهه عبری – عربی حتی علاقمند است از اعلام عمومی آن نیز منتفع گردد.
این همکاری و همسویی دارای دلایل متعددی است که در این نوشتار، به دو علت اصلی آن اشاره میشود:
1- دلایل مبنایی: اگر نگاهی به تاریخچه پیدایش رژیم منحوس صهیونیستی بیاندازیم، درخواهیم یافت که نقش کشورهای استکباری در تولد و شکلگیری آن غیرقابل تردید خواهد بود. انگلستان با حمایت همهجانبه از شکلگیری رژیم صهیونیستی و ایالات متحده با حمایتهای مالی و تسلیحاتی، دو کشوری بودند که در نشو و نمای آن، حائز نقشی بیبدیل بودند. تشابهاتی فراوانی نیز درباره پیدایش رژیم سعودی با رژیم صهیونیستی وجود دارد.
رژیم عربستان سعودی با حمایت انگلیس و به منظور تضعیف حکومت عثمانی شکل گرفت و پس از آن، تحت حمایت همهجانبه دولت آمریکا قرار داشته و دارد. بنابراین، دلایل مبنایی و ریشهای حمایت استعمار پیر و استکبار نوین بسیار روشن و مسلم است و به عبارت بهتر، این دو رژیم فاسد از یک آبشخور تغذیه کرده و دارای اهداف و منافع مشترک فراوانی هستند. عربستان سعودی در عرصههای متعددی از جمله عناد و کارشکنی در فرهنگ انقلابی و بیداری اسلامی به اسلام ضربه زده است و رژیم صهیونیستی نیز به لحاظ تخریب زیرساختهای جهان اسلام از جمله مشارکت فعالانه در تجزیه و تخریب عراق و سوریه، لطمات فراوانی به کشورهای اسلامی وارد کرده است.
اگر بنا باشد که سابقه کارشکنیهای و خرابکاریهای این دو را مورد بررسی قرار دهیم، موارد مشابه فراوانی را خواهیم یافت. به عنوان مثال ارتش صهیونیستی در سه جنگ اخیر خود علیه نوار غزه، با برخی کشورهای غربی - عربی به صورت کاملاً هماهنگ عمل کرد و عربستان سعودی نیز با حمایت همان کشورها، تهاجم خود به یمن را آغاز نمود.
تقریباً تمام کشورهایی که در جنگ 51 روزه – سومین تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه – در کنار مقامات این رژیم قرار داشتند، اکنون در جنگ یمن، در کنار عربستان قرار دارند. به عنوان نمونه، انگلیس، آمریکا، فرانسه، آلمان، اردن، مصر، قطر و امارات هم از جنگ غزه و هم از تهاجم یمن حمایت نمودند. بنابراین، اتحاد عربستان و رژیم صهیونیستی را عملاً باید مانند اتحاد دو شریک و دوست صمیمی با ریشههای فکری یکسان بدانیم.
2- دلایل سیاسی: در واپسین سالهای عمر پادشاه گذشته سعودی و نخستین روزهای حکومت پادشاه فعلی، مقامات این کشور در موضعی بسیار انفعالی و ضعیف قرار گرفتند و برای جبران این ضعف، راهی به جز محکم کردن پایههای متزلزل خود در خارج از مرزهای خویش ندیدند. به عبارت دیگر، مقامات عربستان هنگامی که خود را از یک سو در میان مردم فاقد وجاهت دیدند و رشد روز افزون قدرت منطقهای ایران و جبهه مقاومت را از سوی دیگر مشاهده کردند، انتخابی جز گسترش همکاری با رژیم صهیونیستی برای مقابله با دشمن واحد خود یعنی ایران نداشتند. به اعتقاد کارشناسان، در صورتی که جنگ از پیش شکستخورده یمن به پایان برسد، همان اتفاقی که در عراق در دوران صدام روی داد، در عربستان نیز رخ خواهد داد.
زمانی که صدام به کویت حمله کرد و مدتی بعد، مفتضحانه آنجا را ترک نمود قیامهای مردمی در شهرهای مختلف روی داد و پیشبینی میشود که پس از ناکامی در جنگ یمن، وقوع شورشهای گسترده مردمی در عربستان حتمی است. حاکمان عربستان نه تنها در میان مردم خود فاقد جایگاه هستند بلکه اختلافات خانوادگی و حکومتی نیز دامن آنها را گرفته و همین موضوع بر شدت ضعف آنان افزوده است. مجموع این موارد موجب شده است که مقامات ریاض به فکر تعمیق روابط خود با محافل صهیونیستی باشند و از این رهگذر، پایگاه سیاسی خود را در داخل و خارج مستحکم نمایند.
اگر بخواهیم به صورت مصداقی به موضوع دوم بپردازیم باید بگوییم که مبارزه عربستان برای متوقف کردن حمایت ایران از سوریه آغاز شد و در حال حاضر در یمن ادامه دارد. رژیم صهیونیستی و عربستان تلاش دارند مانع تزلزل حاصل شده در جبهه ایجاد شده در کشورهای مرتجع عربی علیه ایران شوند و امید فراوانی به همراه نمودن سایر کشورهای عربی از جمله عراق، عمان و یمن در مخالفت با ایران دارند. به عبارت دیگر، آل سعود، اصلیترین خط دفاعی رژیم صهیونیستی برای متوقف نمودن نفوذ و قدرت ایران است و مقامات سعودی با استفاده از سلاح نفت و ایجاد ائتلافهای منطقهای تمام همت خود را صرف تبدیل نمودن سازمان همکاری خلیج فارس به چیزی شبیه ناتو برای مانعتراشی در مسیر پیشرفت ایران نمودهاند. نگاه سعودی – صهیونیستی به نقشه راهبردی منطقه واحد است و در مسیرهای موازی در حال حرکتند و به همین دلیل است که بنیامین نتانیاهو صراحتا اعلام میکند: «عربستان سعودی این مسئله را پذیرفته که اسرائیل (برای ریاض) بیشتر یک متحد است تا یک دشمن !»
هنوز اسرار خطرناکی از روابط اسرائیل و عربستان وجود دارد که همچنان پنهان است به خصوص اینکه دو طرف در مخفی کردن حقایق و انحراف افکار عمومی تخصص دارند اما سیر تحولات منطقه به گونهای است که هر روز ابعاد جدیدی از ضعف و خیانت این ائتلاف منحوس علیه منافع جهان اسلام، روشن میشود؛ ائتلافی که نتیجهای جز رسوایی برای طراحان و پیروزی برای جبهه مقاومت نخواهد داشت.
انتهای پیام/ فارس