نرگس آبیار:«نفس» برای من ریسک بزرگی بود
25 بهمن 1394 ساعت 7:44
«نفس» را نرگس آبیار پس از «شیار ۱۴۳» ساخته است و این توالی کار را برای «نفس» سخت میکند. وقتی بعد از یک فیلم تمامعیار و خوششانس قرار بگیرد باید خیلی پرنفس باشد که بتواند سربلند از جشنواره خارج شود!
به گزارش سرویس خبری تفتان ما، «نفس» را نرگس آبیار پس از «شیار 143» ساخته است و این توالی کار را برای «نفس» سخت میکند. وقتی بعد از یک فیلم تمامعیار و خوششانس قرار بگیرد باید خیلی پرنفس باشد که بتواند سربلند از جشنواره خارج شود! اما شاید خود آبیار بیش از موفقیتش در فیلم قبلی حالا نگران و پر استرس باشد که واکنشها به فیلم جدیدش چگونه خواهد بود؟ فیلمی که خودش معتقد است یک ریسک برای او محسوب میشود.
اما آبیار معتقد است «نفس» ویژگیهای زیادی برای پسند تماشاگر دارد و به موفقیتش بر اساس همین ویژگیها امیدوار است. با نرگس آبیار درباره این ویژگیها و مسیر طی شده فیلم «نفس» قبل از دیده شدنش در جشنواره گفتوگو کردهایم.
چگونه به موضوع فیلم رسیدید و آیا همه مراحل مثل فیلمنامه را بعد از «شیار 143» شروع کردید؟
فیلمنامه را براساس رمانم نوشتم و از سالهای 85، 86 شروع به نوشتن رمان کردم به نحوی که شاید شش ماه هم سراغش نمیرفتم یا یک فصل مینوشتم و تا 3، 4 ماه بعد. همینطور ریزریز بازیبازی کردم و این رمان را نوشتم و اگر اشتباه نکنم سال 92 تمام شد. آقای پورمحمدی تهیهکننده با خواندن رمان از آن تعریف کردند و پیشنهاد دادند که میتواند به فیلم تبدیل شود. همان موقع تبدیلکردن رمان به فیلم برایم سخت بود چون جنبههای داستانی و ادبیاتیاش بر جنبه تصویریاش غلبه میکرد و تبدیلش به فیلم کار خیلی دشواری بود. به هر حال نشستیم و کار کردیم. راوی من در رمان اولشخص است و یک کودک روایت میکند و تمام جذابیتش به این روایت شیرین کودکانه است که در فیلم باید فرق میکرد و متفاوت میشد. الان در فیلم هم راوی اول شخص داریم ولی در جاهایی زاویه نگاه دانای کل هم داریم.
داستان رمان از کجا آمد؟ آیا یک داستان واقعی پشت خود داشت یا تخیلی بود؟
نه، داستان واقعی به آن معنا در پشت خود ندارد ولی به هر حال چون مبتنی بر جزئیات و خرده پیرنگهاست مابهازای واقعی برای من داشتند اما اینکه بگویید مجموعه کل واحدهای بوده که واقعیت داشته، نه. اما این خرده پیرنگها و داستانکهای کار، مابهازاهای واقعی داشتند.
آیا جذب بودجه داشتید یا کلاً فیلم خصوصی بود؟
در واقع پیشتولید را شروع کرده بودیم و این کار از خیلی جاها و نهادها برای بودجه رد شد و نمیخواستند کار کنند چون فکر میکردند ریسک بزرگی است؛ کار انیمیشن دارد و مبتنی بر خردهپیرنگ است و در واقع تعلیق و گرهای که داستانهای دیگر ممکن است داشته باشند را اینجا طور دیگری داریم و متفاوت است و یک نوع سینمای ساختارشکن است و یک مقدار مخالفتهایی بود و فیلمنامه رد میشد. متأسفانه نگاهی هست که صرفاً با یکسری آثاری که قبلاً تألیف شدند و طبق استانداردهای معمول شکل گرفتند، موافقت میشود و قرار نیست نوآوری و کار خاصی در حوزه سینما داشته باشیم. نهایتاً فارابی جلو آمد و بخشی از سرمایه کار را فارابی داد که در پیشتولید شرکت نور تابان هم جزو سرمایهگذاران کار شد.
فارابی به شما وام داد یا مشارکت کرد؟
در ابتدا بحث وام بود و بعد مشارکت شد. در ابتدا این را ریسک میدانستند و بر این شرط بودند که کار خوب شود اما اواسط کار که ناظر کار را دید، فیلم را دوست داشتند و به صورت مشارکتی درآمد.
شما در دو فیلم قبلیتان به شدت قصه گفتید. یعنی این توانایی را اثبات کردید که میتوانید با دوربین قصه بگویید. چقدر فیلم «نفس» قصهگو هست و دقیقاً به همان قوت قصههای قبلیتان است؟
در «نفس» بیشتر قصه میگویم و «نفس» سینمای قصهگوتری است. فقط قصهگوییاش مثل روال کلاسیک سینمای ما که انتظار دارند حتماً یک موضوع واحده، یک گرهافکنی مشخص، یک سوم داستان یک روال داشته باشد و از یکسوم به بعد گره در فلانجا باز شود، نیست. این بالا و پایینها را یک جور دیگر دارم و اصلاً تعریفم از قصه اینجا خیلی متفاوت است و درواقع خودم هم فکر میکنم که روال قصهگوییام متفاوت است.
یعنی معتقدید که «نفس» به لحاظ ساختاری، یکسری نوگرایی دارد.
مثلاً انیمیشن من در کار خیلی واقعی است یعنی فضای به شدت واقعی دارد.
انیمیشنها تخیل کودکانه است؟
بله تخیل بازیگر نقش یک فیلم است.
موضوع و مضمون اصلی «نفس» چیست؟
از زاویه دید یک کودک وقایعی که اطرافش میگذرد و جهان اطراف و تخیلاتش را نقل میکنیم. زمان داستان طی سالهای 57 تا 60 است و اتفاقاتی که در کشورمان میافتد را از دید یک کودک میبینیم.
یعنی نگاهی در کانون اتفاقات انقلاب و سالهای ابتدایی آن؟
همه چیز از زاویه نگاه یک کودک و سادگی و معصومیتش.
از نتیجه کار راضی بودید؟
الان هم خدا را شکر راضیام.
«شیار143» خیلی گل کرد و توجهها را به خود جلب کرد، اکران خوبی هم داشت. الان پیشبینی شما از منتقدان و اهالی رسانه در برج میلاد و هم مردم در جشنواره چیست و آیا به نظرتان «نفس» اکران خوبی خواهد داشت؟
این فیلم نوستالژیک است. به خاطر سالهایی که در کشور خودمان پشتسر گذاشتیم و هنوز خیلیها به یادش دارند، از این جهت برای همه جالب و جذاب خواهد بود. ما برای تست، نسخه 140دقیقهای را برای مردم نمایش دادیم و خسته نشدند. منتقدان را نمیدانم ولی این موضوع حقوقبشری و انسانی و معصومیت و سادگی کودک را مطرح میکند. همه اینها کمک میکند که مردم فیلم را دوست داشته باشند.
به جز نوگرایی در ساختار فیلم، در جای دیگری هم کار جدیدی کردهاید؟
نوگرایی خودش کار بزرگی است. بیشتر این اتفاق در ساختار افتاده است. مثلاً هیچوقت فکر نمیکردم یک فیلم نریشنگو داشته باشم. گاهی فضا به مستند نزدیک است اما فیلم داستانی است و کلاً این فیلم برای کار سوم برای من ریسک بزرگی بود اما این ریسک را کردم.
از کار کردن با بچهها بگویید. باتوجه به اینکه چهار بچه در فیلم هست؟
چهار بچه سرتق بودند که دائم با هم دعوا میکردند و یک نفر مسئولیت جداکردنشان را عهدهدار بود.
با توجه به طولانی بودن زمان کار و لوکیشینهای متعدد و رفت و آمد با بچهها چطور کنار میآمدید؟
کار کردن با بچهها برای من حس متفاوتی بود و الان هم دوست دارم با بچهها کار کنم. با اینکه در ابتدا خیلی وحشت داشتم و نمیدانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد اما حالا که با بچهها کار کردم دوست دارم باز هم با بچهها کار کنم. بهرغم اینکه کارمان سخت بود و روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم اما دو روز باقیمانده فیلمبرداری را حذف و اعلام کردیم که فیلم تمام شده است، همه گروه بخصوص بچهها گریه میکردند. خیلی به هم عادت کرده بودیم و سر این فیلم پشت صحنه خیلی خوبی داشتیم و برایمان سخت بود جدا شدن و تمام شدنش...
آقای ایوبی در پشت صحنه کدام لوکیشن آمدند؟
میدان شوش آمدند و به من گفتند که مگر قرار است فیلم را به کن بفرستیم که لوکیشنتان اینقدر داغون است؟ و در اینجا فیلمبرداری میکنید! چون در گاراژ درب و داغانی بودیم.
با توجه به سومین حضورتان در جشنواره فجر، حضور در جشنواره فجر را چقدر در عاقبت به خیر شدن فیلم بعد از جشنواره مؤثر میدانید؟
جشنواره فجر کلاً خیلی مهم است و از یک جهاتی خوب نیست که اینقدر یک جشنواره مهم و سرنوشتساز برای فیلمساز تلقی شود که اگر واقعاً فیلمش در جشنواره نرود باید زانوی غم بغل کند و کاسه چه کنم چه کنم دست بگیرد.
چرا اینطوری است؟
خیلی مهم است و درصورتی که فیلم نتواند وارد جشنواره شود دائم این سؤال برای دیگران مطرح است که مگر فیلم چه ایرادی داشته که نتوانسته وارد جشنواره شود؟ به نظرم کاش این اتفاق در کشورمان نیفتد که یک جشنواره آنقدر مهم باشد. هرچند که از یک جهت باعث افتخار است که یک جشنواره به این مهمی و به این درجه از اهمیت در کشور وجود دارد. اما به دلیل حجم زیاد فیلمها و کیفیت فیلمها ممکن است بعضی فیلمها و فیلمسازان نادیده گرفته شوند و فیلمهایشان در جشنواره پذیرفته نشود، احتمالاً آنها را بعد از این از سینما دور میکند که لطمه محسوب میشود.
به هر حال یک تعداد محدود فیلم باید وارد جشنواره شود؟
در واقع واردنشدن یک فیلم و مشکلاتی که برای فیلمساز خواهد داشت، خوب نیست. مثلاً در اسکار فیلمها اول اکران میشوند و بعد با توجه به وضعیت اکران و فروش، جشنوارهای برگزار شده و اینها در آن ارزیابی میشوند. این به نظرم میتواند خیلی بهتر باشد. البته من نمیتوانم واقعاً نسخه بپیچم و تجربهای در زمینه جشنوارهداری و برگزاری جشنواره ندارم اما میگویم اینکه الان فیلمهای یکسری از دوستان فیلمسازمان کنار گذاشته شد که البته جشنواره هم چارهای جز این ندارد چون تعداد محدودی را میپذیرد اما این بچهها لطمه خوردند که ناراحتکننده است.
روند جشنواره فجر طی 34 سال را چگونه میبینید و به نظرتان بعد از 34 سال اگر به ساختار جشنواره فارغ از اینکه مدیرش کیست، توجه کنیم، فرآیند برگزاری 33 سال گذشته را چگونه میبینید و فکر میکنید اشکالاتش کجاست؟
اگر اجازه دهید به این سؤال جواب ندهم چون خودم هم فیلم دارم و بهتر است محتاط باشم. من خیلی تجربه در جشنواره ندارم و این سومین سال است که در جشنواره فیلم دارم. شاید تنها ایرادی که وارد است پذیرفته نشدن فیلمها و لطمهای که به فیلمسازان وارد میشود، باشد که آینده کاریشان را تحتتأثیر قرار میدهد.
واقعاً لطمه میزند؟ مگر فیلم را برای جشنواره ساختهاند که دیده نشود؟ میتوانند اکران کنند، فیلم خوب هم دیده میشود و میفروشد.
خیلی مهم است وقتی در جشنواره نمایش داده شده و جلسه نقد و بررسی برگزار میشود، وقتی مطبوعات مینویسند، فیلم بیشتر دیده و بولد میشود و برای اکران خوب میشود.
ولی اگر یک فیلم مشکل داشته باشد هم آنقدر سرکوب میشود که دیگر فکر اکران برایش نمیکنند!
این هم هست و نمونههای اینطوری هم داشتیم.
با توجه به اینکه خودتان از انیمیشن در فیلمتان استفاده کردید. امسال هفت انیمیشن داشتیم که در جشنواره آمدهاند ولی در برج میلاد هم نمایش ندارند و برای افتتاحیه هم دعوت نشده بودند و از چند نفر از عواملشان که جویا شدم ظاهراً یکی، دو تا خیلی خوب هستند...
ما هم امسال یک انیمیشن به اسم «ناسور» داریم که نمیتوانیم خیلی روی کیفیت آن بحث کنیم اما بسیار انیمیشن تأثیرگذاری است. وقتی فیلم را دیدم چون درمورد امام حسین (ع) است واقعاً گریه کردم آنقدر که تأثیرگذار شده بود.
فکر نمیکنید در جشنواره به جایی رسیدهایم که باید توجهی به بخش انیمیشن شود؟
به نظرم تا حدودی مسئولان جشنواره غافلگیر شدند و یکباره با هفت، هشت انیمیشن مواجه شدند درحالی که این فیلمها قبلاً در بخش سودای سیمرغ بررسی میشد و اینکه بخواهند تصمیم بگیرند که بخش جدایی داشته باشند از آنجا که در برج میلاد دیگر جا و برنامهای باقی نمانده است، کمی کار را سخت کرده است ولی این نشانه خوبی است که شاید انیمیشن در کشورمان در حال پیشرفت است و چقدر اتفاقات خوبی در انتظارش است و میتواند تجربهای برای سالهای آینده باشد.
انتهای پیام/ تسنیم
کد مطلب: 426678
آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/426678/نرگس-آبیار-نفس-ریسک-بزرگی