به گزارش سرویس وبلاگستان
تفتان ما، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «حسین کنعانی مقدم» نوشت:
دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی که در راس آنها صهیونیسم جهانی قرار دارد، سالهاست ایده رویارویی و تقابل مستقیم را به دلیل ضعف خود و اقتدار ایران کنار گذاشته و به تاکتیکهای جدیدی روی آوردهاند. از جمله این روشها، «تقابل نیابتی» است.
در این روش، همان اهداف در پوشش مواجهه کشوری دیگر که دارای انگیزههای لازم برای دشمنی است، به مرحله اجرا در میآیند و بدون اینکه هزینهای بر آنان تحمیل شود، در قالب اختلافات مذهبی، منطقهای، فرهنگی و اقتصادی، کشور ثالث، سپر بلای طراحان این شیوه میشود.
در ارتباط با تحولات اخیر منطقه، کشوری که نیابت تام از سوی صهیونیسم و غرب دارد تا بار دشمنیهای آنان با ایران اسلامی را به دوش بکشد، «عربستان سعودی» است. این کشور در حالی نام «اسلامی» را یدک میکشد که به واقع، مهد خطرناکترین تفکرات افراطی در جهان است و پدیده تروریسم از آنجا ریشه گرفته است. این کشور انگیزههای متفاوتی برای دشمنی با نظام اسلامی ایران دارد و علیرغم مواضع حکیمانه کشورمان در طول سالیان پس از پیروزی انقلاب، همچنان بر طبل عناد میکوبد و مجری طرحهای استکباری نه تنها در منطقه بلکه در سراسر جهان است. دلایل رویارویی عربستان با ایران اسلامی را در چهار بخش میتوان خلاصه نمود:
1- رقابتهای منطقهای: نگرانی عربستان در قبال جمهوری اسلامی ایران، دغدغهای بنیادین و راهبردی است نه تاکتیکی. در واقع این کشور به دنبال احیای نقش مدیریتی خود در منطقه علیه نفوذ ایران است و سیاست منطقهای این کشور معطوف به حمایت از تروریسم (گروههایی نظیر داعش و القاعده) و کشورهای بزرگ و کوچک در جنوب غربی آسیا (خاورمیانه) میباشد.
عربستان هم اکنون در یمن، لبنان، عراق و از همه مهمتر سوریه با ایران درگیر است و از هیچ تلاشی برای تضعیف قدرت روز افزون کشورمان فروگذار نکرده است. کارشناسان امور بینالملل به مسئولان این کشور بارها هشدار دادهاند که تقابل با ایران در نهایت به ضعف ساختارهای عربستان منجر خواهد شد و در واقع اولین قربانی این نبرد، خود آنان خواهند بود.
2- مقابله با هلال شیعی: ایده ترویج هلال شیعی در منطقه ابتدا توسط سعودیها ترویج یافت. بنا به دلایل تاریخی، ایران کانون شیعه در منطقه و جهان است و بنابراین در کانون تنفر عربستان قرار دارد. این ایده ادعایی درصدد اثبات این نکته است که شیعیان منطقه مورد حمایتهای مادی و معنوی ایران با هدف تبدیل اقلیت شیعه به اکثریت هستند.
آنها بر این عقیدهاند که حمایت ایران از جنبشهای مقاومت در عراق، سوریه، یمن و لبنان با هدف ساقط نمودن دولتهای سنی صورت میگیرد و آن را به «دخالت» در منطقه تعبیر کرده است. با وجود اینکه این توهم از سوی مسئولین کشورمان به کرّات تکذیب شده اما عربستان و متحدانش همچنان از این حربه برای برانگیختن انگیزه کشورهای سنی علیه ایران استفاده میکنند.
این در حالی است که ایران اسلامی همواره منادی وحدت در بین کشورهای اسلامی بوده و پرچمدار این گفتمان در جهان است. آخرین نمونه در تایید این حقیقت، اعتراف عبدالمالک ریگی، تروریست معروف است که بر تلاش ایران برای وحدت بین کشورهای اسلامی تصریح کرده بود.
3- فرار از الگوی پویای مردمسالاری ایران: از ابتدای تاسیس حاکمیت خاندان آل سعود، عربستان از دیکتاتوری این اقلیت حاکم و مستبد در رنج بوده و به همین دلیل بر دشمنی پیدا و پنهان خود با ایران که مبتنی بر نمونهای موفق از مردمسالاری دینی است، اصرار میورزد. عربستان سعودی که مردمش از کمترین حقوق شهروندی مانند حق رانندگی زنان محرومند، از فراگیر شدن موج بیداری اسلامی و تاثیرپذیری شهروندانش از الگوی مردمسالاری دینی ایران وحشت دارد و آن را بزرگترین تهدید برای حاکمیت خود میداند. بنابراین، نباید از این نکته غافل شد که حاکمان سعودی، مردمسالاری دینی را بزرگترین خطر برای خود دانسته و ایران اسلامی را که مصداق عملی این پدیده مبارک است، دشمن سرسخت خود میداند.
4- جنگ اقتصادی: عربستان سعودی، علاوه بر دشمنی در حوزههایی که ذکر گردید، از ابزار کاهش قیمت نفت و تاثیر خود برای بیثبات نمودن بازار این محصول برای تحت فشار قرار دادن ایران نیز بهره گرفته است. مقامات ریاض، اعتقاد دارند قدرت یافتن ایران در گرو افزایش قیمت نفت است و تصورشان بر این است که توانستهاند با کاهش قیمت آن، از اثرگذاری انقلاب اسلامی بکاهند.
این اشتباه آنان نتیجهای جز جایگزین نمودن درآمدهای غیرنفتی به جای درآمدهای نفتی ایران و خسارت چند میلیارد دلاری برای عربستان نداشته است. در سایه همین فشارها بود که اقتصاد کشور گامهای محسوسی به سمت بودجه غیرنفتی برداشته و در واقع دشمنی عربستان، به سود ما و به ضرر آنها تمام شده است.
به عقیده تحلیلگران اقتصادی، چنانچه کاهش قیمت نفت از یک سو و ماجراجوییهای منطقهای سعودیها از سوی دیگر ادامه یابد، مسئولین این کشور در آینده نزدیک پس از کسری بودجه کنونی، با بحران مالی گسترده مواجه خواهند شد.
جدیدترین نمونههای دشمنی حاکمان جاهل و جوان این کشور، که میتوان آن را در راستای سه دلیل اول به شمار آورد، راهاندازی رادیو و تلویزیون به زبان فارسی و درخواست دادستان این کشور برای اعدام متهمان به جاسوسی برای ایران است.
این دو اقدام، تصمیمات فرهنگی و قضایی صرف نیستند بلکه نشانهای از تشدید خصومتها با ایران به خصوص در چارچوب رقابتهای منطقهای به شمار میروند. علاوه بر جانباختن چند هزار نفر از هموطنانمان به دلیل بیتدبیری مسئولین این کشور در فاجعه منا، کارشکنی در روند صلح سوریه، اقدام در جنگافروزی بیرحمانه در یمن، تامین عقبه تروریسم تکفیری در منطقه، فرافکنی جهانی علیه ایران و تجهیز گروههای تروریستی برای اقدام علیه کشورمان همه و همه نشان میدهند پرده نازکی که در زمان پادشاه پیشین بین کشورمان و عربستان قرار داشت، فرو افتاده و «تقابل» را به «نیابت» از صهیونیسم جهانی با تمام قوا در دستور کار قرار دادهاند.
همانگونه که اشاره شد، تلاشهای مذبوحانه و توطئههای بیحاصل عربستان چه در حوزه رقابتهای منطقهای و اقتصادی و چه در عرصه جنگ عقیدتی و فرهنگی، حاصلی جز تضعیف شدن پایههای سست خاندان آل سعود نخواهد داشت.
این کشور به جای استفاده از ظرفیتهای عظیم اقتصادی و نفوذ خود در میان کشورهای دیگر برای برقراری صلح و تعامل با ایران به منظور تامین ثبات منطقه، ترجیح داده است که حضور قدرتمند ایران را در منطقه نادیده بگیرد و مشت بر سندان بکوبد. چشم بستن به روی واقعیتی به نام «ایران مقتدر» مشکلی از مقامات این کشور حل نخواهد کرد بلکه راه چاره، حاکم نمودن عقلانیت به جای احساسات و پذیرفتن این حقیقت است که سنگپرانی به سوی قطار شتابان پیشرفتهای کشورمان نتیجهای جز سرشکستگی و قبول ضررهای بزرگتر و بیشتر نخواهد داشت.
انتهای پیام/ فارس