به گزارش سرویس وبلاگستان
تفتان ما، روزنامه «رسالت» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
اصولگرایان، از سال هشتاد و دو و با ورود آبادگران ایران اسلامی کوشش کردند تا مسیر جوانان به ردههای مختلف حکومت را بگشایند، هر چند که انکار ناپذیر است که شماری از کهنسالان، بویژه «گروه کهنسالان نیاوران»، برای سد مسیر این جوانان تقریباً از هیچ کاری فروگذار نکردند، و برداشت من این است که جوانان، با نجابت و صبوری و با تدبیر و امید واقعی، مسیر خود را ادامه دادهاند و راه خود را از کوره راه، با نیرویی که از رهبر خود گرفتند استمرار بخشیدند؛ و این انتخابات، قطعاً و اگر یزدان نیکیدهش توفیق عطا فرماید، یک شروع دوباره خواهد بود، برای باور به نسل تازه جوانان خودساختهای که اکنون با تقدیم «نسل دوم شهیدان انقلاب اسلامی»، شهیدان هستهای و شهیدان مدافع حرم، صدق و صداقت و لیاقت خود را به اثبات رساندهاند، آنها در جهان خوش درخشیدهاند. آنها برای راه خود «خون» دادهاند.سالهاست که گروهی از فرزندان انقلاب، جوانان هیئتی، که در کلاس انقلاب، خوب آموزش دیدهاند، دایره بسته قدرت فعلی را برای کار و تلاش و پیشرفت جامعه محدود میانگارند. آنها در سال هشتاد و دو و هشتاد و چهار، برای گشودن این دایره بسته تلاشهایی کردند، اما به در بسته خوردند. واقعاً به در بسته خوردند، و «گروه کهنسالان نیاوران»، برای شکست آنها هر کار توانستند کردند. البته خطا کردند و تدبیر نه این بود.
بسیاری از جوانهایی که روزهای سخت تحریم را دیدهاند و هر یک، به شیوه خود، به نحوی، تحریمها را دور زدهاند، امروز، با قدری افسوس و البته هنوز با انرژی بسیار توأم با اصرار بر همدلی و همزبانی، به فرصتهایی مینگرند که با اصرار «گروه کهنسالان نیاوران» بر شیوههای قدیمی و نادرست از دست میروند. البته این جوانان اذعان و باور دارند که ریش سپیدان و بزرگان در مجامع و شوراهای عالی، حکمتهای اندوخته طی سالها را برای گرهگشایی از معضلات یا تشخیص مصلحتها به کار بندند، ولی همان حکمت ایجاب میکند تا با ایجاد تلفیقی میان ذهنهای عملیاتی جدید و افکار تدبیرگر (ولی نه بدون امید و ایمان) قدیم، زمینه برای گشایش مسیر انقلاب به آینده و از طریق نخبگان جدید فراهم شود. اما این راه سد شد، و دولتی روی کار آمد که بغایت مسن و کم توان و کم باور است. هر چند که دولت تدبیر و امید است، ولی در عمل تدبیر بدون امید است که عملاً تدبیر نیست و تعطیل است و رکود.اصولگرایی جوانان هیئتی، در این سالها، بانی خاصی نداشته است. آنها هم اینک در کف جامعه، یا در قعر نهادها و ارگانها و سازمانها حضور دارند، و تنها در هنگامههای دینی و مرامی چون عاشورا و نهم دی و جلسات دعای ندبه و بیست و دوم بهمن و فاطمیه، دور هم جمع میشوند و به تبادل نظر در مورد مسائل جاری جامعه که پیش از آن در شبکه جریان داشت، شکل عینی میبخشند.
آنها با صبوری و به شیوه کاملاً خاص خود، به مسیر خویش ادامه میدهند. هیچ کس، حتی، کسانی که با خشونت، آنها را تازه به دوران رسیده و بیکار و بی شناسنامه و حتی «بی سواد» خطاب میکنند، دیگر نمیتوانند وجود آنها را منکر شوند. این که سهل است، بلکه با قدری هراس، دست به انفجارهای انتحاری بیخ گوش خودشان میزنند تا شور برآمده از انگیزههای جوانان را فرونشانند.
آنها خودزنی میکنند و هزینه این خودزنی را ملت میپردازد. ولی، جوانان «شریف» و «علم و صنعت» و «امیر کبیر»، میخواهند با سلامت و آرامش و همدلی و همزبانی، جایگزینی در نسل نخبگان سیاسی کشور را نرم نرمک رقم بزنند.
صدور دستور توسعه هستهای، در حقیقت، بهانهای بود تا جوانان انقلابی، بلوغ سیاسی خود را با یورش به جبهه «توسعه دانش و تکنولوژی» جشن بگیرند، و بزم خون راه بیندازند. آنها در این مسیر شهید دادند و زمینه ای را فراهم کردند تا کشور چیزهایی برای معامله بر سر میز مذاکره داشته باشد. آنها خوش درخشیدند، نه فقط در این حوزهها، بلکه در تمام حیطههایی که به کار فرا خوانده شدند، خوش درخشیدند؛ ولی «گروه کهنسالان نیاوران»، همچنان آنها را تازه به دوران رسیده و بیکار و بیشناسنامه و حتی بیسواد خواندند. این دیگر خیلی بیانصافی بود. البته «خیالی نیست»؛ در مواردی هم که «گروه کهنسالان نیاوران»، چنین انگهایی را به جنبش جوانان «شریف» و «امیر کبیر» و «علم و صنعت»، زدند، بیشتر مورد استهزای مردم قرار گرفتند تا مورد باور ایشان، طوری که مجبور شدند، روز بعد، گفتههای خود را مرمت کنند، چه بد مرمت کردنی! هر چه بود، این بود که این جوانان برای مدعای خود «خون» داده بودند و هنوز هم میدهند؛ «نسل دوم شهدای انقلاب اسلامی» گواه لیاقت جوانان هیئتی بودند، چه «گروه کهنسالان نیاوران» بخواهد چه نخواهد. حرفهای حق جوانان، باطنی بهتر از گفتار و رفتار و عملکرد «گروه کهنسالان نیاوران» داشته است، و دست خدا را در این برتری میتوان دید.اینک، که جوانان «شریف» و «امیر کبیر» و «علم و صنعت»، در مسیر پر آشوب بلوغ خود، «خون» دادهاند، و «گروه کهنسالان نیاوران»، با برگههای خون آنها بر سر میز معامله کردهاند، مردم، مسیر خود را یافتهاند، و همه شواهد نشان میدهد که مجلس آینده، مجلسی جوانتر و اصولگراتر خواهد بود. کسی نمیتواند خود را قهرمان این موج برخاسته از خون «نسل دوم شهیدان انقلاب اسلامی»، معرفی کند، اما، بزرگترین افتخار این است که هر کس به نوعی اعلام کند: من هم «پیرو طریق شهیدان» هستم، همان گونه که دیگران اعلام کردند ... و در آینده هیچ کس نمیتواند در راهی جز این راه گام بر دارد، ولو آن که این گام برداشتن از سر تظاهر باشد!
حامد حاجی حیدری
انتهای پیام/ فارس