به گزارش سرویس مذهبي
تفتان ما، در زبان عامه مردم این گونه شایع است که امام زمان(عج) کتابی غیر از قرآن و دینی جدید میآورد؟ آیا این سخن سند محکم دینی و تفسیر درستی دارد؟ بهاییان میگویند چون باب با کتابی جدید ظهور کرده است، پس همان امام زمان(عج) است، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به این شبهه اینچنین مینویسد:
پژوهش در روایات مهدویت نشان دهنده این است که اساساً دین جدیدی وجود ندارد، آنچه در روایات دیده می شود اینها است: امر جدید، سنّت جدید، قضاوت جدید، سلطنت جدید و دعوت جدید و البته معانی آنها واضح است. این ادعا از سوی بدعتگذارانی نظیر سیدعلیمحمد باب و میرزا حسینعلی نوری و طرفداران و پیروان آنان مطرح شد، تا به زعم خود ثابت کنند که در اسلام راه رسالت و ظهور نبی صاحب شریعت و دین جدید باز است، حال آنکه به صراحت در آیه چهلم سوره احزاب ختم نبوت پیامبر اکرم(ص) اعلام شده خاتمیت رسول خدا را به اثبات رسانده است.
در روایتهای زیادی آمده است، حضرت مهدی(عج) همان کاری را میکند که پیامبر کرده است
در روایات بسیاری آمده است که وقتی حضرت ولیعصر(عج) ظهور میفرماید: 25 باب علم را مفتوح گردانیده و از حقایق و معارف قرآن پرده بر میدارد، زیرا علوم و معارفی که از طرف انبیا و ائمه اطهار(ع) در موضوعات مختلف ناگفته مانده است، توسط آن حضرت بیان میشود، در روایتهای زیادی آمده است، حضرت مهدی(عج) همان کاری را میکند که پیامبر کرده است.(1)
به سنت پیامبر عمل میکند و شریعت پیامبر را احیا میسازد: «قال رسول الله(ص): القائم من ولدی اسمه اسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنّتی یقیم النّاس ملّتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب الله عزّوجل».(2)
بدیهی است که تمام معارف و علوم و احکام و حقایق به پیامبر اکرم(ص) وحی شده و ذات مقدس متعال در قرآن آنها را قرار داده، ولی به دلیل عدم استعداد مردم و ناکافی بودن اقتضاء زمانه، ائمه اطهار(ع) آن مطالب را برای مردم نگفتهاند، ولی حضرت ولیعصر(عج) در هنگامه ظهور، آن حقایق را برای مردم بیان خواهد کرد.
امام راحل(ره) راجع به اقدامات امام زمان(عج) میفرمایند: «ما که از امام مهدی(عج) که قوه اجرایی اسلام است صحبت می کنیم... این بیچارهها برای خدمت به اجانب یا نفهمیده تأویل میکنند که فلان گفته است که حضرت مهدی(عج) تکمیل میکند شریعت را. این بسیار ناگوار است برای ما، ما حضرت مهدی(عج) را یکی از افرادی میدانیم که تابع اسلام است. تابع پیغمبر اسلام است، لکن تابعی است که نور چشم پیغمبر اسلام است و اجرا می کند این مطالبی را که حضرت رسول اکرم(ص) فرموده است».(3)
مهمترین رسالت امام زمان(عج) پیراستن اسلام از آلودگیها وخرافات و پیرایههایی است که در طول قرنها این آیین شریف را فرا گرفته است، روایات اسلامی دور نمای زمان قبل از ظهور را بدین گونه توصیف میکنند:
بدعت رواج یابد به گونهای که فکر کنند اسلام با تعالیم اصلیش نوعی دین جدید است. منکر معروف و معروف منکر شود، زنها از کار و وظیفه و اشتغال اصلی خود دور مانند، مردان زن صفت گردند، در بازار دروغ رواج یابد، با گسترش ظلم کاخها ساخته شوند. دین را به دنیا فروشند، نابخردان مقام یابند، خویشاوندیها مؤثر نباشد، خودپرستیها غالب شود، خونریزی زیاد شود، ستمگری مورد مباهات باشد، زورمندان طاغی شوند، قدرتمند به معصیت آشنا شوند و... دیگر از روایات در این زمینه میگویند: «حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کنند تا به جایی برسد که دیگر از قرآن جز خطی و ورقی نماند و از اسلام نیز جز یک اسم و نام. نامشان مسلمان است اما دورترین مردمند از اسلام، مساجدشان معمور است، اما اثری از هدایت در آن نیست و ساختمان هدایت آن ویران است».(4)
تأویلات نادرست به اندازهای دین را منحرف میکند که با ظهور قائم و عرضه دین، مردم احساس می کنند که با دین جدید مواجهاند
بنابراین معنای تعبیر امام صادق(ع) که می فرماید: «هنگامی که قائم خروج کند، امر جدید و کتاب جدید و روش جدید و داوری جدیدی با خود میآورد». این خواهد بود که ایشان اسلام را آن چنان از لابلای انبوه خرافات، تحریفها و تفاسیر نادرست بیرون میآورد و احکام و سنن الهی را از نو تجدید میکند، به طوری که این گونه میپندارند که گویی بنایی کاملاً نو و جدید ساخته است و آیین نوپدیدی را پایهگذاری کرده است و حال آنکه او قدمی از مسیر آباء طاهرین خویش تخطی نمیکند، المهدی یقفوا اثری لا یخطی(5) و آنچه ابلاغ میکند، همان دین احمدی و آیین علوی و روش فاطمی(6) صلوات الله علیهم اجمعین و مسیر سلف طاهرین خویش است.(7)
تأویلات نادرست به اندازهای دین را منحرف میکند که با ظهور قائم و عرضه دین، مردم احساس می کنند که با دین جدید مواجهاند و لذا با جهل و نادانی در برابر او مقاومت میکنند(8)، برای همین است که امام جعفر صادق(ع) میفرمایند: «إذا قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله(ص) فی بدو الاسلام الی امر جدید»(9)، وقتی که حضرت قائم(عج) قیام کند، چیز جدیدی میآورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا(ص) مردم را به سوی امر جدیدی فرا میخواندند».
اما راجع به قرآن جدید، دو گونه میتوان توضیح داد:
1- قرآن جدید، همان قرآنی است که امیرالمؤمنین علی(ع) به همان صورت و ترتیب که در 23 سال بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده، جمعآوری کرده است. چنان که امام باقر(ع) فرموده است: هنگامی که قائم آل محمد(ص) قیام کند، خیمههایی نصب میکند برای کسانی که قرآن را همان طور که نازل شده به مردم تعلیم دهند، این مشکلترین کارهاست. زیرا آن قرآن به عکس قرآن فعلی جمعآوری شده است»(10) و البته از ابتدا به صورت هدفمند این جمعآوری اتفاق افتاد تا قرآن از جایگاه واقعی خود دور ماند و آنچه باید از این قرآن به مردم سود رساند به حداقل ممکن برسد، امام علی(ع) درباره جایگاه قرآن در آن دوره میفرماید: کتاب خدا بیرونقترین و کاسدترین کالا بود، اگر آن را چنان که باید میخواندند و در جایگاه خود قرار میدادند و باز کالایی پرسودتر از قرآن نبود، اما معنایش تحریف شد و در جایگاه نامناسب قرار گرفت، حقیقت کتاب متروک شد، و سنت رسول خدا(ص) فراموش گشت و تنها اسم کتاب و خط و جلدش ماند.(11)
2- این است که قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زوایای تحریفات معنوی و تفسیرهای نادرست بیرون میکشد که میتوان نام کتاب جدید بر آن گذاشت. ایشان قرآن را آن گونه قطعی تفسیر خواهد فرمود که با آنچه که ظنی استنباط شده است تفاوت خواهد داشت نه اینکه یک کتاب آسمانی جدید بر او نازل شود، بلکه در روایات آن حضرت به عنوان حافظ همین قرآن کریم معرفی شده است، پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «قائم از فرزندان من است...، مردم را به پیروی من و آیین من وا میدارد و آنها را به کتاب پروردگارم دعوت میکند».(12) در این هنگامه است که صاحب مصحف فاطمی و املای علوی و آن ترجمان حقیقی قرآن، صفحه روزگار را ورق خواهد زد و آن را بر خواهد گرداند».(13)
از آنچه که بیان شد کذب و دروغ بهاییان آشکار میشود و بهاییان برای توجیه عقاید انحرافی خود هرگز از آموزههای دین مبین اسلام نمیتوانند دلیل بیاورند. چه اینکه کتابی که آنان آوردهاند نه تنها ارزش علمی و اعتقادی ندارند، بلکه ارزش ادبی حتی در سطح نوشته یک انسان بیسواد را هم ندارد.
*پینوشتها:
1. اثبات الهدی، ج7، ص83.
2. شیخ حر عاملی، اثبات الهدی، ج190، ص482.
3. صحیفه نور، ص286.
4. ثواب الاعمال، ص253،ح4.
5. منتخب الاثر،ص491.
6. ان لی فی ابنة رسول الله اسوة حسنة.
7. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج52، ص306، ح79.
8. غیبت نعمانی، باب1، ح17.
9. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج52، ص338، ح82.
10. مهدی موعودی علی دوانی، ص1121.
11. نهج البلاغه، خطبه 17 و 147.
12. شیخ حر عاملی اثبات الهداه، ج7، ص89.
13. کتاب کافی،ج2، ص633.
انتهای پیام/ فارس