به گزارش سرویس اقتصادي
تفتان ما، به نقل از
آناج، همواره یکی از معضلات دولتمردان، تغییر بهای نفت و تأثیر نوسانات آن بر روند جاری کشور بوده است. بهای نفت خام تابعی از میزان عرضه و تقاضاست که چنانچه تعادل این دو فاکتور در بازارهای جهانی به هم بخورد، قیمت نفت نیز دستخوش تغییر خواهد شد. لذا این فرضیه که گفته میشود هنوز شرکتهای بزرگ نفتی هستند که مستقیماً در تعیین قیمت نفت اثرگذارند، قابل پذیرش نیست، اما میتوان پذیرفت کسانی هستند که با تغییر دادن عرضه و تقاضای جاری و مورد انتظار نفت خام، بر عوامل مؤثر بر تعیین قیمت این محصول اثرگذار باشند.
چگونگی تأثیرگذاری دولتمردان بر نوسانات قیمت نفت و کنترل عدم تغییر آن را با «دیپلماسی نفتی» یاد میکنند. دیپلماسی نفتی در 8 سال حاکمیت اصلاحات بر ایران، توانست بهای نفت را بین ارقام 18 تا 27 دلار و در بهترین حالت تا رکورد 37 دلار کنترل نماید. این رقم در آغاز دولت نهم روند صعودی به خود گرفت و احمدینژاد توانست در 30 ماههی نخست ریاستجمهوری، کشور را با میانگین بهای نفت 66 دلاری اداره کند. بر اساس آمارها، میانگین قیمت نفت در هشت سال حضور دولتهای نهم و دهم 86 دلار بوده که امروز مدیران ارشد دولت یازدهم سعی دارند آن را 148 دلار نمایش دهند.
دولت یازدهم در حالی روی کار آمد که بیژن زنگنه نفت 108 دلاری را از دولت قبل تحویل گرفت و این رقم تا پایان سال 92 به 104 دلار کاهش یافت. در سال 93 دولت یازدهم کار خود را با نفت 104 دلاری آغاز کرد و سال خود را با میانگین نفت 82 دلاری به پایان برد. در سال 94 نیز میانگین قیمت نفت برای دولت 43 دلار شد تا میانگین قیمت نفت در طول 2.5 سال فعالیت دولت یازدهم 72 دلار در هر بشکه باشد.
دولت دو و نیمسالهی روحانی که تا کنون کشور را با نفت 72 دلاری اداره کرده است، کاهش چندماههی بهای نفت تا مرز 25 دلار را در مقابل نفت 140 دلاری کوتاهمدت دولت قبل که کشور را با نفت 86 دلاری مدیریت میکرد، قرار داده و سعی در فرار از پاسخگویی به سؤالات اقتصادی کارشناسان و منتقدان دارد. روحانی با غیرمسئول دانستن خود در برابر چگونگی سقوط قیمت نفت تا مرز 25 دلار، در صدد است تا تمامی علل کاهش آن را «بیرونی» معرفی کند و با ژست مظلومنمایی بگوید که ما در این شرایط نیز توانستیم کشور را مدیریت کنیم و حتی آفتاب تابان برجام را از پشت ابرهای ایرانهراسی به ارمغان بیاوریم.
اما در میان تمام عواملی که قیمت نفت را کاهش داده است، نقش بیژن نامدار زنگنه به عنوان یک عامل «داخلی»، کاملا به فراموشی سپره شده و دولت و رسانههای حامی آن، میلی برای برجسته نمودنش ندارند. زنگنه طی 2.5 سال اخیر بارها از بازگشت آنی ایران با یک میلیون بشکه خبر داده است و همین مورد باعث شد تا کشورهای منطقه از جمله عربستان با تمام توان به تولید خود بیفزایند و با اعطای تخفیفهای کم نظیر به مشتریها، بازار را از آن خود کنند.
زنگنه به این مسأله توجه نکرد که قیمت جاری نفت در بازار، تابعی از قیمت مورد انتظار آن در آینده است. لذا اگر انتظار این باشد که ماه آینده عرضه نفت زیاد میشود، هرچند میزان عرضه جاری آن تغییر نکرده باشد، لکن قیمت جاری نفت کاهش مییابد.
اکنون نیز دولت با خوشحالی تمام، یکی از برکات برجام را از بین رفتن تحریمهای مربوط به صادرات نفت خام عنوان کرده و از افزایش آن تا مرز 2 میلیون بشکه در روز خبر میدهد. دولت میخواهد با افزایش صادرات نفت، خلأ ناشی از سقوط قیمت آن را جبران نماید، فارغ از آنکه این اقدام در کنار افزایش عرضهی نفت از سوی عربستان، کویت، عراق، روسیه و... میتواند روند نزولی قیمت نفت را تشدید کند.
دولت در صدد است تا با وارونه جلوه دادن آمار و ارقام نفتی، سرپوشی بر دیپلماسی تنبل نفتی خود بگذارد که نفت 86 دلاری دولت قبل را 147 دلار، و نفت 72 دلاری کنونی را 25 دلار جلوه میدهد!
انتهای پیام/