اردوی جهادی؛ فرصت عشق و مهرورزی
25 اسفند 1394 ساعت 7:36
وقتی فضایی را می توان پیدا کرد که افراد با سلایق، اخلاق و افکار مختلف دور هم جمع می شوند و برای یک هدف مشترک تلاش می کنند برای شخصی مثل من بسیار جالب و تاثیر گذار است. این هدف مشترک چیزی جز عشق نیست، عشق به خدمت و عشق به مردم.
به گزارش سرویس اجتماعي تفتان ما، دکتر مهرنوش قبادی، عضو هیات علمی دانشگاه و استادیار دانشگاه آزاد است. خانم قبادی عضو گروه جهادی منتظران ظهور یا همان گروه جهادی دندان پزشکان است. این گروه جهادی متشکل از بیش از 120 دندان پزشک استاد دانشگاه و فارغ التحصیلان رشته دندان پزشکی است که درایام تعطیلات تابستان و نوروز در مناطق محروم کشور به درمان رایگان دندان های مردم مستضعف می پردازد.
گروه جهادی منتظران ظهور آخرین بار تابستان سال 94 در منطقه گیلان غرب معادل بیش از یک میلیارد تومان خدمات دندان پزشکی رایگان به مردم مستضعف ارائه کرد و قرار است در ایام نوروز 95 در روستای گل دره از توابع استان البرز مستقر شود. دکتر مهنوش قبادی که یکی از فعال ترین اعضای گروه جهادی منتظران خورشید است، در قالب یادداشتی به توصیف تجربیاتش از حضور در اردوی جهادی پرداخته که در ادامه می خوانید:
همیشه دوست داشتم فضایی را برای خدمت رسانی به مردم بدون واسطه پیدا کنم یعنی جایی که به دور از هر هیایویی باشد. نحوه آشنایی من با اردوهای جهادی برمی گردد به مراسم روز استاد که توسط دانشجویان برگزار شده بود. در آن روز دانشجویان جهادی مستندی درباره خدمت رسانی گروه شان در مناطق محروم پخش کردند. اطلاع رسانی آنها درباره نحوه فعالیت شان برای مستضعفین در آن شرایط خاص باعث جذب من به این اردوها شد و متوجه شدم گروهی از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه در قالب یک گروه جهادی به مناطق محروم می روند.
برای اولین بار در تابستان 94 در کرمانشاه به اردو جهادی رفتم و بعد از آن هم در ایام عزاداری ماه محرم به مناطق محروم اطراف تهران و به این ترتیب اردو جهادی را درک کردم.
وقتی فضایی را می توان پیدا کرد که افراد با سلایق، اخلاق و افکار مختلف دور هم جمع می شوند و برای یک هدف مشترک تلاش می کنند برای شخصی مثل من بسیار جالب و تاثیر گذار است. این هدف مشترک چیزی جز عشق نیست، عشق به خدمت و عشق به مردم. البته در نگاه اول این طور برداشت می شود که ما جهادگران به اهالی روستاهای دورافتاده و محروم در حال کمک هستیم اما در باطن این طور است که ما انسان های شهر نشین به محبت و عشق مردم این مناطق نیازمندیم. این احساس رضایت در هیچ کاری و هیچ نقطه ای دیگر پیدا نمی شود. در گروه ما از دانشجوی ترم اولی گرفته تا فارغ التحصیلان و اساتید حضور دارند و همه فقط برای خدمت رسانی دور هم جمع شده اند.
انسان شامل 2 بعد فیزیکی و معنوی است. بعد فیزیکی شامل زندگی روزمره انسان می شود که همه ما برای سپری کردن آن در تلاش هستیم. قسمتی از ابعاد معنوی را با دعا و نیایش و راز و نیاز به دست می آوریم ولی این مساله بازهم شخصی است و کار جمعی اتفاق نیفتاده است. باید برای مهرورزی و ابراز عشق و علاقه به همنوع خود فضایی را پیدا کنیم. خیلی وقت ها لابلای کارهای روزمره شاید بتوانیم این فرصت مهروزری را پیدا کنیم. اما در اردوهای جهادی شما انگار در قسمتی از بهشت حضور دارید چون فقط بخشایش و محبت است که از طرف همه افراد جریان دارد. جهادگران با خدماتشان به اهالی عشق می ورزند و مستضعفین هم با محبت و صفا و صمیمیتشان این کار را انجام می دهند. وقتی احساس رضایت اهالی در چشمان و نگاه های معصومانه شان برق می زند، بهترین ثمره برای تلاش جهادگران حاصل شده است. در اینجا اثری از و بازی های سیاسی نیست.
جهادگران سخت ترین کارها را در مشکل ترین شرایط با بیشترین رضایت از کار انجام می دهند بدون کوچکترین گلایه ای. و بعضی وقت ها چند روز کار مستمری را انجام می دهند که در شرایط طبیعی اصلا قادر به انجام آن نیستند. یعنی نیرویی را فراتر از حالت طبیعی به دست می آورند. خب این مسئله نشان دهنده یک درک بزرگ از یک هدف مشترک است که جهادگران و اهالی هردو باهم آن را دنبال کرده اند و این همان عشق و مهرورزی به یکدیگر است.
در شهر هرکس به اندازه پولی که دریافت می کند برای شما کار انجام می دهد و این یعنی زندگی مکانیکی و ماشینی ولی در روستا اصلا خبری از این حساب و کتاب ها نیست و مردم این مناطق بدون دوز و کلک های مرسوم در شهرها و کلان شهرها با یکدیگر ارتباط دارند و به همین خاطر روستاها و مناطق محروم دارای فضای معنوی خاصی است. مثلا وقتی شما برای یک روستایی در حال انجام خدماتی هستید یکدفعه با این صحنه مواجه می شوید که برای شما نان تازه پخته و هر آنچه برای پذیرایی داشته در طبق اخلاص برای شما آورده است. این با هیچ حساب و کتابی هم خوانی ندارد.
طبق قاعده گروه جهادی با توجه به استقبال گسترده اهالی باید برای هر شخص نیازمند فقط یک کار انجام می شد. مثلا اگر شخصی چند دندان برای عصب کشی و ... دارد فقط باید یکی از آنها را درست کنیم تا نوبت به بقیه هم برسد. یک روز خانمی جوان که دندان هایش بسیار مشکل داشت به عنوان مریض به من مراجعه کرد. وقتی وضعیت دندان های او را دیدیم ناخودآگاه تصمیم گرفتم چندتا از دندان هایش را معالجه کنم. بعد از اینکه کار تمام شد اشک های این زن جوان رادیدم که از چشمانش سرازیر شده است. او به من گفت خانم دکتر من تمام ماه رمضان را دعا می کردم و می گفتم خدایا چطور از درد این دندان ها خلاص شوم؟ جالب است که شخصی دعایش و تمام آمال و آرزویش خلاص شدن از درد دندان است. آنجا بود که احساس کردم کل این اردوی جهادی و فلسفه حضور ما در این نقطه از کشور احتمالا دعای این دختر خانم بوده و بس. اثر معنوی که این اتفاق روی من گذاشت غیر قابل توصیف است.
این اردوها درواقع برای جهادگران عالی ترین صورت از آموزش و پرورش است. زیرا به ما در جریان این خدمت رسانی یاد داده می شود قبل از اینکه یک دکتر یا متخصص یا هر چیز دهان پرکن دیگر باشیم باید یک انسان خوب باشیم. اردوی جهادی در اصل خوب بودن و زندگی خوب را به ما یاد می دهد. من همیشه به دانشجویانم این نکته را متذکر می شوم که مراقب باشند با ورود به دانشگاه و طی کردن مراحل مختلف علمی و ... اصل راه را گم نکنند. دانشجویان باید جایی را پیدا کنند که همیشه این نکته را به آنها تذکر داده و یادآوری کند. به نظر من اردوهای جهادی می تواند یکی از این نقاط باشد. در طبیعت انسان این وجود دارد که اگر دقت نکند کم کم در چهره پاک خود شاهد نشستن نقاب هایی است که او را از پاکی به سمت مکر و حیله هدایت می کند و این خطرناک است.
انتهای پیام/ راه دانا
کد مطلب: 429281
آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/429281/اردوی-جهادی-فرصت-عشق-مهرورزی