حکایت رطب ندیده ها و تجویز رطب!/مسئولان یا مردم؛ کدام را کتابخوان کنیم؟

22 فروردين 1395 ساعت 10:20

همان‌گونه که رطب خورده منع رطب نمی‌تواند بکند، مسئولان کتاب ندیده هم تجویز کتاب نمی‌توانند بکنند و اگر برای افزایش عمق اندیشه نسل جوان چند راه موجود باشد؛ بی‌گمان یکی از شاهراه‌های رسیدن به این مقصود، شایسته سالاری و انتصاب مسئولان کتابخوان بر راس امور و سخنرانان کتابخوان بر پشت تریبون‌هاست که خود با کتاب و مطالعه بیگانه نباشند و بتوانند با عمل و دانش خود مردم را هم به کتابخوانی و علم و دانش ترغیب کنند.


به گزارش سرویس وبلاگستان تفتان ما، وبلاگ "هستن؛مخمل آبی"نوشت:
 
 کمبود مطالعه، اندیشه سطحی و حتی تجاهل یا تفاخر به ندانستن، از جمله دردهای امروز مردم ایران است. موضوعی که نگارنده در برخوردهایش با نسل متولد دهه 70 و همچنین برخی از مسئولان به وفور دیده و در پژوهش‌هایش به آن برخورده این است که نسل جدید به اندازه‌ی پدرانش زحمت اندیشیدن و دغدغه‌مندی به خود نمی‌دهد و اصالت لذت برایش اولویت اول و آخر است. برخی از مدیران هم که سال به 12 ماه زحمت مطالعه حتی یک صفحه کتاب به خود نمی‌دهند و این واقعیت تلخ زنگ خطری برای آینده است؛ حتی اگر در همایش‌های آینده‌پژوهی و آینده‌نگاری حرفی از آن به میان نیاید و متولیان فرهنگ هم بکوشند تا آن را به زیر مبل یا پشت فرش جارو کنند تا جلو چشم نباشد و آبرویی از این ملت مدعی فرهنگ و ادب و هنر نریزد. با این حال دیر یا زود این جهل و تجاهل انباشت شده از جایی بیرون می‌زند و یک باره می‌بینی در برنامه‌ای تلویزیونی و پربیننده، تشت کم‌سوادی و سطحی‌اندیشی این نسل از بام می‌افتد؛ وقتی هنرپیشه‌ای محبوب نسل جوان، به ندانستنش افتخار می‌کند و آش به قدری شور می‌شود که صدای خیلی‌ها درمی‌آید.
 
** آن 2 میلیون جوان از چه الگو می‌گیرند؟
بیشتر از یک هفته است که یک بند‌‌‌‌‌‌‌‌ به سحر قریشی حمله می‌شود‌‌‌‌‌‌‌‌. این بازیگر زن سینمای ایران د‌‌‌‌‌‌‌‌ر گفت‌وگو با رضا رشید‌‌‌‌‌‌‌‌پور، برخی از چهره‌های مطرح هنری و اجتماعی را نشناخت تا انگشت اتهام انبوه منتقد‌‌‌‌‌‌ان به سمت او هدف گرفته شود و تابناک در مطلبی تحت عنوان «دو میلیون هوادار سحر قریشی از چه الگو می‌گیرند؟» با اشاره به تعداد هواداران این بازیگر در شبکه‌ی مجازی اینستاگرام، نوشت:‌ «گفت‌وگوی تازه یک بازیگر زن سینما با یکی از مجریان تلویزیون و پاسخ‌های عجیب این بازیگر به برخی از بدیهی‌ترین پرسش‌های قابل تصور، در حالی به بحث روز بدل شده که سوای دانش این چهره و نظایر او، موقعیت اجتماعی که با تکیه بر این سطح از سواد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به دست آورده، محل تامل است.
 سحر قریشی در برنامه دید در شب با اجرای رضا رشیدپور، با پرسش‌هایی مواجه شد که با صراحت به آنها پاسخ داد و همین موضوع بسیار چالش‌زا بود. سحر قریشی در مواجهه با تصاویر چهره‌هایی که مقابلش قرار می‌گرفت، «کوئنتین تارانتینو» نویسنده، کارگردان و بازیگر سرشناس سینمای آمریکا را نشناخت و همین اتفاق درباره‌ی «فرانسیس فوردکاپولا» کارگردان پدرخوانده نیز افتاد.
 
رشیدپور از نشان دادن چهره «فوردکاپولا» به قریشی گفت که این چهره کارگردان سه گانه پدرخوانده است که قریشی این بار «فوردکاپولا» را با آل پاجینو اشتباه گرفت و گفت: «چقدر پیر شده است»، تا در ادامه این بازی، رشیدپور چهره «یوکیو آمانو» مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به او نشان دهد و سحر قریشی طبیعتاً این چهره را نیز نشناسد.
 
مجری برنامه دید در شب از این موقعیت استفاده کرد و به قریشی گفت: «خانم، ایشان آقای وینچستر برنده‌ی اسکار بهترین بازیگری هستند. چطور نمی‌شناسید؟». در ادامه وقتی قریشی کاملاً این گفته رشیدپور را پذیرفت و اصراری بر سوادش ننمود، رشیدپور از شوخی‌اش و دست انداختن این بازیگر سینما و تلویزیون پرده برداشت. با این حال جالب‌تر از همه اینها، نشناختن محمد سرافراز رئیس صداوسیما بود؛ در واقع قریشی هنوز رئیس مجموعه‌ای که در آن به شهرت رسیده را نیز نمی‌شناسد.
 
البته این گفت‌وگو، با سخنان تاسف‌آور دیگری نیز همراه بود؛ ولی شاید هیچ بخشی تاثربرانگیزتر از دیالوگ‌های فوق نبود؛ دیالوگ‌هایی که نشان می‌دهد سطح سواد عمومی و آگاهی از مسائل روز کشور نزد برخی چهره‌های مطرح کشورمان تا چه حد پایین است و حتی این چهره‌ها شناختِ حداقلی در خصوص حوزه تخصصی‌شان یعنی سینما نیز ندارند.
 
این نگاه همراه با تاسف، صرفاً به واسطه سطح سواد این چهره‌ها نیست؛ بلکه به واسطه‌ی تاثیرگذاری این چهره‌ها با وجود این سطح سواد محدود است. در واقع نگرانی از بابت کم‌سوادی چهره‌هایی چون قریشی وجود ندارد؛ بلکه نگرانی از دو میلیون و صد هزار دنبال‌کننده‌ی صفحه‌ی اینستاگرام قریشی است که طبیعتاً بخش قابل توجهی از آنها طرفدارانش هستند.
 
شاید این حجم طرفداری و همراهی با چنین چهره‌ای را بتوان در کنار مخاطب محدود نخبگان و نوابغ حال حاضر ایران قرار داد که کتب شناخته شده‌ترین آنها از چند ده هزار نسخه فزونی نمی‌رود و شاید اگر در چنین فضاهایی حضور یابند؛ مخاطبشان در خوشبینانه‌ترین برآورد از چندصدهزار تن فزونی نیابد.
یک نگاه کلی به مخاطبان این بازیگر و چهره‌هایی نظیر او به مدد جادوی تصویر یک شبه ره صدساله را پیموده‌اند، نشان می‌دهد که قریب به اتفاق طرفدارانش از طبقه نوجوان و جوان هستند و گروه سنی که علاقه‌مندی‌ها و سبک زندگی امثال قریشی را پی می‌گیرد، در رده‌ی سنی 12 تا 25 سال قابل تعریف است.
 
با این حال تلخ‌ترین بخش ماجرا ـ که نمی‌توان از کنارش به سادگی گذشت ـ این است که بخشی از این طیف سنی نیز سبک زندگی و معلوماتی شبیه به قریشی دارند. در واقع قریشی را می‌توان در جمعیت آماری قابل توجهی مشاهده کرد. به همین دلیل اینکه تصور شود چنین عارضه‌ای در این بازیگر محدود شده، یک خیال خام خواهد بود. آنچه سحر قریشی نمایندگی کرد، واقعیت تلخ و تصویری از یک گروه است که در آینده کشور آثار پررنگی خواهد داشت.»
 
** مردم کم‌سواد یا مسئولان بی‌سواد؛ کدام بدترند؟!
 چند‌‌‌‌‌‌‌‌ی پیش ناآگاهی و اشتباهات عجیب برخی از افراد‌‌‌‌‌‌‌‌ عاد‌‌‌‌‌‌‌‌ی شرکت‌کنند‌‌‌‌‌‌‌‌ه د‌‌‌‌‌‌‌‌ر مسابقه «ستاره‌ها» باعث شد‌‌‌‌‌‌‌‌ به نسل جد‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌ ایرانیان انگ بی‌سواد‌‌‌‌‌‌‌‌ی بخورد‌‌‌‌‌‌‌‌ و حالا این فضا با اتفاقاتی که برای قریشی رخ د‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌ه تشد‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌ هم شد‌‌‌‌‌‌‌‌ه است. د‌‌‌‌‌‌‌‌ر همین چند‌‌‌‌‌‌‌‌ روز هزاران نفر د‌‌‌‌‌‌‌‌ر فضای مجازی با ارسال پست‌های آتشین نسل جد‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌ مرد‌‌‌‌‌‌‌‌م ایران را سطحی و توخالی معرفی کرد‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌اند‌‌‌‌‌‌‌‌ و جالب اینکه خیلی از این پست‌ها هزاران لایک و کامنت موافق هم گرفته‌اند‌‌‌‌‌‌‌‌. حالا معلوم نیست با وجود‌‌‌‌‌‌‌‌ این چند‌‌‌‌‌‌‌‌ میلیون نفری که خود‌‌‌‌‌‌‌‌شان را باسواد‌‌‌‌‌‌‌‌ و جامع‌الاطراف می‌د‌‌‌‌‌‌‌‌انند‌‌‌‌‌‌‌‌ و به هر بهانه‌ای د‌‌‌‌‌‌‌‌ر فیس‌بوک و اینستاگرام بقیه را متهم می‌کنند‌‌‌‌‌‌‌‌، چرا ما باید‌‌‌‌‌‌‌‌ نگران باشیم؟ خب وقتی این همه نظرد‌‌‌‌‌‌‌‌هند‌‌‌‌‌‌ه و نقد‌‌‌‌‌‌‌‌کنند‌‌‌‌‌‌‌‌ه همیشه د‌‌‌‌‌‌‌‌ر صحنه د‌‌‌‌‌‌‌‌اریم که همه چیز را می‌د‌‌‌‌‌‌‌‌انند‌‌‌‌‌‌‌‌؛ چه اشکالی د‌‌‌‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌‌‌‌ که چهار تا کم‌سواد‌‌‌‌‌‌‌‌ مثل سحر قریشی هم د‌‌ر این مملکت زند‌‌‌‌‌‌‌‌گی کنند‌‌‌‌‌‌‌‌؟ باور کنید‌‌‌‌‌‌‌‌ اگر زیر سایه این همه علامه فیس‌بوکی و بوعلی‌سینای مجازی چند‌‌‌‌‌‌‌‌ آد‌‌‌‌‌‌‌‌م جاهل و کم‌مایه هم نفس بکشند‌‌‌‌‌‌‌‌؛ اتفاق خاصی رخ نمی‌د‌‌‌‌‌‌‌‌هد‌‌‌‌‌‌‌‌!
 
 می‌گویند‌‌‌‌‌‌‌‌ چون سحر قریشی بازیگر است، باید‌‌‌‌‌‌‌‌ فلان کارگرد‌‌‌‌‌‌‌‌ان مشهور بین‌المللی را حتما بشناسد‌‌‌‌‌‌‌‌. شاید‌‌‌‌‌‌‌‌ حرف‌شان بیراه نباشد؛‌‌‌‌‌‌‌ اما فراموش نکنیم نفر اول ورزش این مملکت د‌‌‌‌‌‌‌‌ر سال‌های نه‌چند‌‌‌‌‌‌‌‌ان د‌‌‌‌‌‌‌‌ور، یکی مثل محمد‌‌‌‌‌‌‌‌ علی‌آباد‌‌‌‌‌‌‌‌ی بود‌‌‌‌‌‌‌‌ که نامجومطلق را هم‌د‌‌‌‌‌‌‌‌وره اسماعیل مطر می‌د‌‌‌‌‌‌‌‌انست و یک تیم فوتبال را با 12 نفر ارنج می‌کرد‌‌‌‌‌‌‌‌. اتفاقا او هم یکی از محصولات نسل طلایی قد‌‌‌‌‌‌‌‌یم بود‌‌‌‌‌‌‌‌؛ از همان‌ها که ظاهرا همه چیز را بلد‌‌‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌‌‌، اما نفهمید‌‌‌‌‌‌‌‌یم چطور شد‌‌‌‌‌‌‌‌ وقتی به عنوان نمایند‌‌‌‌‌‌‌‌ه ایران بر راس اوپک تکیه زد‌‌‌‌‌‌‌‌، جلوی آن همه د‌‌‌‌‌‌‌‌وربین متن انگلیسی را از راست به چپ خواند‌‌‌‌‌‌‌‌! اگر سحر قریشی «کاپولا» را نمی‌شناسد‌‌‌‌‌‌‌‌، حد‌‌‌‌‌‌‌‌اقلش این است که او د‌‌‌‌‌‌‌‌ر معاونت سینمایی وزارت ارشاد‌‌‌‌‌‌‌‌ پست ند‌‌‌‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌‌‌‌. ما اما تا همین چند‌‌‌‌‌‌‌‌ ماه پیش یکی مثل فرهاد‌‌‌‌‌‌‌‌ مجید‌‌‌‌‌‌‌‌ی را د‌‌‌‌‌‌‌‌ر عضویت کمیته‌ی فنی فد‌‌‌‌‌‌‌‌راسیون فوتبال د‌‌‌‌‌‌‌‌اشتیم که حتی علیرضا جهانبخش را نمی‌شناخت!
 
** از فارسی وان تا سرانه مطالعه
آنچه در گزارش فوق می‌بینیم مقایسه میان بد و بدتر است در حالی که ما مدعی هستیم می‌خواهیم کشور پیشرو خاورمیانه و حتی پیشقراول و الگوی جهان باشیم و چنین مقصودی با رکوردداری در تماشای سریال‌های مبتذل و سرتاپا فساد جم‌تی‌وی و فارسی وان جور در نمی‌آید.
 
با این حال فاجعه آنجاست که مسئولان ما نه تنها اراده و عزمی برای مقابله با این سیل بنیان کن جهل و سطحی‌نگری و مصرف‌گرایی ندارند، بلکه حتی از تحقیق و تحویل یک آمار ساده هم خودداری می‌کنند تا معلوم نشود 22 دستگاه فرهنگی که از دولت بودجه می‌گیرند، در طی این سال‌ها مشغول چه کاری بوده‌اند. به همین دلیل هم یکی از حلقه‌های مفقوده در حوزه سرانه مطالعه طی سال‌های اخیر، نبود آمار رسمی و موثق بوده به حدی که در این سال‌ها هر کسی درباره‌ی آمار سرانه مطالعه آماری ارائه می‌داد و الان هم از آمار دقیق کشوری خبر موثقی در دست نیست. آخرین آمار اعلام شده حاکی از این است که برخی از سرانه 2 دقیقه در شبانه‌روز اطلاع می‌دهند و برخی 7 ‌دقیقه در شبانه‌روز.
 
البته اینها ارقامی است که از سوی معاون فرهنگی وزیر ارشاد بارها تکذیب شده است. ولی در سال 87 رئیس کتابخانه‌ی ملی ایران عنوان کرد: سرانه کتابخوانی در کشور برای هر نفر تنها دو دقیقه در شبانه‌روز است. این سرانه با افزودن کتب درسی برای برخی از افراد در شبانه‌روز حدود شش دقیقه است هر سال، تعداد زیادی آمار غیر‌رسمی ‌و غیر‌دقیق منتشر می‌شود که همه را گیج کرده است.
 
** وضعیت مطالعه در استان قزوین
حدود 6 ماه پیش بود که مهدی رمضانی، مدیرکل کتابخانه‌های عمومی استان قزوین درباره‌ی سرانه مطالعه در استان گفت: میانگین کشوری سرانه مطالعه حدود 18 دقیقه در روز است که این میانگین در استان قزوین 16 دقیقه است و باید تلاش کنیم این میزان را افزایش دهیم و همچنین درباره‌ی زیرساخت‌های موردنیاز برای کتابخانه‌ها نیز طبق آنچه که سند چشم‌انداز توسعه برای ما ترسیم کرده باید فضای مطالعه ما در استان قزوین 100 هزار مترمربع باشد؛ اما این میزان در حال حاضر 30 هزار متر‌مربع است.
رمضانی درباره‌ی منابع و کتاب‌های مورد نیاز کتابخانه‌های عمومی استان آماری را می‌دهد که بسیار کمتر از حد مطلوب است و تصریح می‌کند: از نظر منابع باید 4 میلیون و 200 هزار جلد کتاب در کتابخانه‌های سطح استان داشته باشیم، در حالی که این میزان امروز 800 هزار جلد است و در مورد اعضای کتابخانه‌ها نیز باید طبق سند چشم‌انداز در سال 1404 به رقم 350 هزار عضو فعال برسیم؛ اما امروز چیزی حدود 57 هزار عضو در کتابخانه‌های استان قزوین داریم که این هم یکی از زمینه‌های مورد تمرکز ما برای افزایش کمیت و کیفیت است.
 
** کتابخوانی معلمان و مسئولان یا کتاب خوانی مردم؟
در استان قزوین، نشست‌هایی به عنوان «کتابخوان» برای آشنایی مردم با کتاب برگزار می‌شود که برخی از اهالی فرهنگ، از این نشست‌ها به عنوان دستاوردی فرهنگی یاد می‌کنند؛ اما برخی دیگر بر این باورند که به جای مردم، باید سوراخ دعا را در ذهن برخی از مسئولان جستجو کرد. فرج‌ا... فصیحی‌رامندی، رییس شورای اسلامی شهر قزوین، یکی از این شخصیت‌ها بود که به تازگی در رابطه با اهمیت ترویج مطالعه مفید اظهارنظر کرد و گفت: برای توسعه فرهنگ مطالعه در جامعه، شایسته است مربیان آموزشی، معلمان و مسئولان اهل مطالعه و کتابخوانی باشند.
 
اینکه افراد تاثیرگذار جامعه اهل کتاب و خواندن باشند؛ می تواند افراد بیشتری را به سمت مطالعه جذب کند؛ همان‌طور که شخص مقام معظم رهبری به معنای واقعی کلمه یک کتابخوان حرفه‌ای هستند و همواره بر اهمیت این مهم تاکید داشته‌اند.
 
ترویج مطالعه و توصیه به خواندن می‌تواند در افزایش سطح فرهنگ جامعه موثر باشد که برگزاری نشست‌های کتابخوان گامی مفید در این زمینه است.
 
 توسعه رسانه‌های مجازی به هیچ‌وجه جایگزین کتاب نیست؛ زیرا آثار مکتوب، زیربنای توسعه فضای مجازی هستند و در حقیقت رسانه‌های مجازی برای ارایه‌ی اطاعات خود در نهایت به دانش مکتوب نیاز دارند.
 
 رسانه‌های مجازی نه تنها اهمیت کتاب را کم نکرده؛ بلکه به آشنایی هر چه بیشتر با کتاب‌های مختلف، افراد فرهیخته و آشنایی با زندگی و اندیشه‌های ‌آنها کمک کرده‌اند که علاقه‌مندان به دانش‌اندوزی می‌توانند به کتاب‌های آنها مراجعه کنند.
 
  نشست‌های کتابخوان می‌توانند موجب جذب هر چه بیشتر عموم مردم به سمت مطالعه و کتابخوانی شوند که شایسته است کیفیت این جلسات هر چه بیشتر ارتقا پیدا کند.
 
  توسعه فضای فیزیکی، زیباسازی و آرامش محیط کتابخانه می‌تواند نقشی مهم در افزایش مراجعه به کتابخانه‌های عمومی داشته باشد.
 
** چه باید کرد؟
 
چندی پیش در مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی همشهری به مناسبت هفته‌ی کتاب، وقتی خبرنگار درباره‌ی راهکارهای کتابخوان کردن مردم پرسید، گفتم بجای کتابخوان کردن مردم، به فکر کتابخوان کردن مسئولان باشیم. تاکید کردم بروید از یکایک مدیرکل‌ها، صاحبان تریبون‌ها از جمله نمایندگان مجلس، روسای دانشگاه‌ها، سردبیران و مدیران مسئول رسانه‌های متعدد استان و بخصوص متولیان 22 نهاد فرهنگی استان بپرسید آخرین کتابی که خوانده‌اند چه بوده و چه زمانی بوده است؟
 
در علوم شناختی می‌گوییم بهترین راه آموزش، آموختن از راه عمل است نه موعظه و نصیحت و خواهش از مردم که بیایید و کتاب بخوانید. به قول روزنامه‌ی قانون وقتی وزیر اسبق ورزش آن سطح از سواد و معلومات را داشت، یا زمانی که وزیر نفت دولت پیشین حتی روخوانی از متن انگلیسی را هم نمی‌دانست، یا چرا راه دور برویم؟ وقتی برخی از مسئولان همین استان خودمان به قدری دنبال سهم‌خواهی و سیاسی کاری هستند که در 10 سخنرانی از 10 تریبون مختلف چند جمله سطحی را که از بر کرده‌اند، تکرار می‌کنند و در مصاحبه‌های سطحی با پاسخ‌های نامربوط خود نشان می‌دهند که سال به 12 ماه کتابی نمی‌خوانند، وقتی معلم و استاد دانشگاه آن قدر به دنبال یک لقمه نان هستند که وقت و حوصله‌ای برای مطالعه ندارند، چه انتظاری از مردم و نسل جوان داریم؟ اینکه حرکت جوهری و فلسفه صدرایی بخوانند یا سراغ از حکمت اشراق و اندیشه‌های شکوهمند و ماندگار سهروردی و ابن سینا بگیرند؟
 
همان‌گونه که رطب خورده منع رطب نمی‌تواند بکند، مسئولان کتاب ندیده هم تجویز کتاب نمی‌توانند بکنند و اگر برای افزایش عمق اندیشه نسل جوان چند راه موجود باشد؛ بی‌گمان یکی از شاهراه‌های رسیدن به این مقصود، شایسته سالاری و انتصاب مسئولان کتابخوان بر راس امور و سخنرانان کتابخوان بر پشت تریبون‌هاست که خود با کتاب و مطالعه بیگانه نباشند و بتوانند با عمل و دانش خود مردم را هم به کتابخوانی و علم و دانش ترغیب کنند.
انتهای پیام/


کد مطلب: 430515

آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/430515/حکایت-رطب-ندیده-تجویز-مسئولان-یا-مردم-کدام-کتابخوان-کنیم

تفتان ما
  https://www.taftanema.ir