هفت شهر عشق را عطار گشت

25 فروردين 1395 ساعت 12:16

شیخ فریدالدین عطار نیشابوری از قله‌های عرفان اسلامی - ایرانی است که سنت‌های بزرگی را در شعر و نثر و از همه مهم‌تر استغنای عرفانی پایه گذاری کرد.


به گزارش سرویس مذهبي تفتان ما، مهناز سعیدحسینی: روز 25 فروردین ماه در تقویم رسمی کشور به نام عطار نیشابوری نامگذاری شده است. عطار هم شاعر است و هم عارف. ضمن اینکه شغلش داروفروشی بود و سعی می‌کرد با نسخه‌هایش دردهای جسمی مردم روزگار خود را درمان کند، با سخنان و شعرها و نوشته‌هایش در پی تسکین دردهای روحی و فکری هم‌روزگاران خود و پس از خود بود. او شاعر قرن ششم هجری است. قرنی بسیار درخشان برای شعر و ادب فارسی که بزرگانی چون سنایی و نظامی و انوری و خاقانی در آن ظهور کردند و مژده تولد شاعران بزرگی چون سعدی و حافظ و مولوی را برای قرن بعد دادند.
عطار بین سال‌های 537 تا 540 در روستای کدکن از روستاهای نیشابور قدیم متولد شد و در سال627 در نیشابور از دنیا رفت و حتی می‌توان او را شاعر شهید نامید چون به دست مغولان شهید شد.
شیخ فریدالدین از قله‌های عرفان اسلامی - ایرانی است که سنت‌های بزرگی را در شعر و نثر و از همه مهم‌تر استغنای عرفانی پایه گذاری کرد. زندگی از چند جهت متمایز و ممتاز اشت. نخست آن که به سعی خود نان خورد و مشغله دیوانی نداشت و مدح هیچ پادشاه و امیری نگفت و از زر آلات، خوان نساخت و از نقره دیگدان نزد، بلکه در دکان عطاری نشست و آلام جسمی مردم را درمان کرد و خود را تافته‌ای جدا بافته از مردم ندانست.
دیگر آن که با نقل شرح حال گذشتگان از عرفا ولو به اغراق، اما در جهت مثبت در پی اصلاح اخلاق مردم و ترویج کرامت‌های انسانی بود.
**تفاوت عرفان اسلامی و عرفان‌های دیگر در منطق عطار
سوم آن که در منطق الطیر، ضرورت حرکت جمعی را به تمثیل، با آوردن پرواز دسته جمعی مرغان، مطرح کرد، اما حرکتی هدف دار به سوی سرمنزل مقصود و نهراسیدن از سختی راه، جهت وصول به وصال حضرت دوست. و این تفاوتی ظریف ولی بسیار مهم بین عرفان اسلامی و عرفان هندی و مسیحی و بودایی است برای رها شدن از خاک و پرواز به سوی افلاک که یک فرد حتی در جهت رها شدن از تمنیات جسمی و ارتقای روحی فقط در پی نجات خود نیست، بلکه خود را در مقام یک عارف مسئول رشد جامعه هم می‌داند و در پی آن است که مصداق طعنه شیخ اجل قرار نگیرد:
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عارف و عالم چه فرق بود
تا انتخاب کردی از آن این فریق را
گفت آن، گلیم خویش به در می‌برد ز موج
وین، جهد می‌کند که بگیرد غریق را
شاید بتوان گفت حرکت حکیم و عارف بزرگوار ما، جمع بین دو مقصد بوده است که ضمن فرار از تکروی و انزوا و توصیه به گذراندن مراتب علمی در حوزه‌های علمیه، همگان را به برداشتن گام بعدی یعنی ورود به مدرسهٔ عشق فرا می‌خواند.
پرواز هزاران مرغ، کنایه از حرکت هزاران سالک به سوی قاف مقصود و قرب جوار دوست است که سرانجام سی مرغ از چند هزار مرغ همچون سیمرغ به سرمنزل مقصود می‌رسند و در آن جا جز معشوق نه خود را و نه دیگری را نمی‌بینند.
**ارادت مولوی به عطار
آورده‌اند که او یکی از دوازده شاگرد جناب شیخ نجم الدین کبری بود که شمار اصحاب او به عدد نقبای بنی اسرائیل بود و شیخ هم درس بهاءالدین ولد پدر مولانا جلال الدین بلخی بود؛ و از او نقل است که مژده کمال جلال الدین به پدرش را هنگام سفر به قونیه از بلخ و توقف میان راهی در نیشابور داد. و بعدها این مولوی است که پاس پیشکسوتی او را نگه می‌دارد و می‌سراید:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم
یا
عطار روح بود و سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار آمدیم
ارادت عطار به اهل بیت - علیهم السلام - کاملاً آشکار است. کتاب تذکرةالاولیاء را با عرض ارادتی کوتاه ولی پراخلاص به حضرت امام صادق (ع) آغاز  کرده و با نام مبارک امام باقر (ع) و شرح نمادینی از آن امام شکافنده علم به پایان برده است و خود می‌گوید شأن آن دو بزرگوار بالاتر از آن است که در ردیف اولیا و مشایخ درآیند، بلکه با نام آن بزرگواران کتاب خویش را متبرک کرده است. ارادت این شاعر به اهل بیت چنان بود که از سوی علمای ترکستان به رفض متهم شد و او در مقام پاسخ همان جوابی را می‌دهد که محمد بن ادریس شافعی داده است که اگر حب آل محمد رفض است، جن و انس گواهی می‌دهند که من رافضی هستم.
***
برای نوشتن این یادداشت از کتاب «عطار نیشابوری» نوشته علی اکبر ولایتی کمک گرفته شده است که انتشارات امیرکبیر این کتاب را در جلد چهاردهم مجموعه کتاب‌های آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران به چاپ رسانده است.
انتهای پیام/ فارس


کد مطلب: 430962

آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/430962/هفت-شهر-عشق-عطار-گشت

تفتان ما
  https://www.taftanema.ir