به گزارش سرویس وبلاگستان
تفتان ما،
وبلاگ ولایت فقیه نوشت:
روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد در سرمقاله خود به قلم سردبیر در مطلبی کاملاً جهتدار و با انتخاب تیتری جهتدارتر در حال القای این است که محبوب نشان دادن آقای فرج الله سلحشور به صورت دستوری بود و این کارگردان محبوب و قدرتمند در سینمای ایران در بین مردم محبوبیتی نداشته است.
فرج الله سلحشور بازیگری را با بازی در فیلم توبه نصوح محسن مخملباف در سال ۱۳۶۱ آغاز کرد؛ کسی که فیلمهای مردان آنجلس و ایوب پیامبر و سپس یوسف پیامبر را برای صدا و سیما ساخت، کسی که با ساختن یوسف پیامبر جهانی شد و حتی شاید بشود گفت؛ سینمای ایران را جهانی کرد، کسی که با ساختن فیلم یوسف پیامبر خیلیها را حتی بعد از پخش چندین باره این فیلم به پای تلویزیون می نشاند و در خارج از کشور خیلیها را با اسلام و ایران آشنا کرد.
وقتی به آثار مرحوم سلحشور و میزان استقبال مردم بخصوص از ۲ اثر ماندگار و بزرگ این شخص نگاه میکنیم، متوجه استقبال بینظیر مردم از این ۲ اثر بزرگ و ماندگار می شویم، در هر اثر از هر شاید ایرادی وجود داشته باشدکه با رفع آن آن ایراد، بشود، بهتر آن فیلم را ساخت ولی چیزی که در این میان مهم است؛ چرائی ساخت آن فیلم از سوی آن کارگردان است؟.
خیلی از هنرمندان و کارگردانان همسو با آقای سردبیر روزنامه آفتاب یزد، یا الان در خارج هستند و به آرمانهای این نظام و انقلاب پایبند نیستند و خیلی از آنها اصلاً اعتقادی به انقلاب و به احکام اسلام بخصوص حجاب اعتقاد ندارند.
سند حرفم هم طرز حجاب آقایون و خانمها در جشنوارههای خارجی یا عکسهایی که از خود در تلگرام و اینستاگرام می گذارند، کمی دقت کنید، می بینید هنرمند محبوب از نظر آنها چه کسانی هستند.
فرج الله سلحشوری که در حال نوشتن سریال حضرت موسی بود، کارگردانی که به راوی قصههای قرآن معروف بود؛ کسی که بخاطر ساختن یوسف پیامبر به دیدار رهبری رفت و رهبرهم از او تقدیر کرد.
مشکل آقای سردبیر روزنامه آفتاب یزد و جناح اصلاح طلبش با آقای سلحشور این بود که، او برخلاف آن چیزی که آنها دوست داشتند، فیلم می ساخت و با ساختن فیلمهایش در حال تبلیغ انقلاب بود نه اینکه مانند کارگردانهای طرفدار جناح اصلاح طلب در حال تخریب انقلاب باشد، سلحشور اگر مطابق میل آنها عمل میکرد، الان همین روزنامه سلحشور را جزو محبوبترین کارگردانها در سینمای ایران معرفی می کرد، اگر سلحشور از احمدینژاد حمایت نکرده بود، الان کسی بود که در سینمای ایران حقش خورده شده بود و الان باید در هالیوود فیلم می ساخت و نه در ایران.
او چون به فساد در خانه سینمای ایران اعتراض کرد، دیگر محبوب نیست. حتی بعد از مرگش هم با او مبارزه کردند، می خواهند او را جوری بزنند که دیگر هیچ هنرمند انقلابی جرات نکند، جلوی این پروپاگاندای تبلیغاتی بایستد. آنها می خواهند کاری بکنند که هر کسی که خواست فیلم بسازد؛ با توجه به سلیقه آنها باشد، تا آنها خوششان بیاید نه مردم.
در این جامعه متعهد بودن به انقلاب هزینه دارد، حتی بعد از مرگ هم کسی که مایه آبرو و اعتبار سینمای ایران و علمدار هنر و فرهنگ سینمای ایران باشد، باید تاوان بدهد؛ اگر سلحشور همانند بعضی دیگر از کارگردانها بود که از فتنه سبز اموی حمایت می کنند و به جمهوری اسلامی و اسلام فحش می دهند، در فلان جشنواره با فلان زن خارجی دست داده و روبوسی می کند، اگر این کارها را می کرد، الان از منظر آنها محبوب مردم بود، محبوبیت و مشروعیت از نظر دوستان اصلاح طلب یعنی چیزی که آنها دوست دارند و خوششان میآید و مخالفت با آن میشود، عقب ماندگی و غیر مشروع بودن و محبوب نبودن و پوپولیسم و از این جور حرفا.
اگرچه با اینگونه نوشتهها از محبوبیت سلحشور کم نمیشود؛ و محبوبیت این کارگردان مردمی در میان مردم غیرقابل انکار است؛ اما اگر بپذیریم که مرحوم سلحشور نماینده هنری جریان متعهد و انقلابی است،حمایت از مرحوم سلحشور حمایت از منش و تفکر اوست و مسلم است که رفتار آدم هاست که رفتار مردم را می سازد و نسبت محبوبیت و مردم هم در همین جاست،جایی که محبوبیت بر خلاف گفته مخالفان مرحوم سلحشور دستوری نیست بلکه پذیرفته می شود.
انتهای پیام/