به گزارش سرویس مذهبي
تفتان ما، نشست «ستایش: گفتوگویی درباره آسیبهای اجتماعی» عصر روز گذشته (یکشنبه ۱۲ اردیبهشت) با حضور مهدی منتظرقائم رئیس گروه ارتباطات دانشگاه تهران و سهیلا صادقی عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، منتظر قائم طی سخنانی عنوان کرد: مسئله آکادمیک مغفول مانده در ایران این است که ما بین موضوع، مسئله، آسیب و بحران تمایزی قائل نمیشویم و در حوزه آسیبها مبنای اخلاقگرایانه و مکانیسمهای جلوگیر را مورد استفاده قرار میدهیم و بدین طریق، از گفتوگو خارج میشویم.
وی در ادامه افزود: متأسفانه در چنین مواردی واکنش رسانهها بیشتر سکوت یا فرصتطلبی برای موجسواری میشود، اما باید این را بدانیم که احتیاط بیش از حد ما را به جایی نمیرساند، پس هم سکوت و هم شیوه ورود غیرعلمی، ما را از فضای مشارکت اجتماعی صحیح دور میکند.
منتظرقائم با اشاره به اینکه برخی فضاهای گفتوگو و تفکر در ایران درگیر ملاحظات در عرصه واقعیتهای اجتماعی است، افزود: از سوی دیگر، جامعه سنتی با مدرنیته و حتی پستمدرنیته امروز مخلوط شده است. بسیاری مفاهیم پایهای نظام اجتماعی که امروز ما بدان نیاز داریم تا بتوانیم چنین آسیبهایی مثل قتل ستایش را بررسی کنیم، متأسفانه برای ما وجود ندارد.
وی با تأکید بر اینکه برای داوری آسیبهای اجتماعی نیاز به علم، شرع، عرف و دین به همراه هم داریم، اظهار داشت: حادثه قتل ستایش یک آسیب نیست، بلکه یک جنایت است. ما نمیتوانیم درباره جنایت به مبانی اجتماعی و ظهور تعرضات جنسی بپردازیم، اما این جنایت باید با شیوه خاص برخورد شود و ما به جای هیجانیشدن، رویکردمان عقلانی باشد.
منتظر قائم در ادامه افزود: رویکرد من به عنوان یک استاد دانشگاه که شاگردان زیاد افغانستانی هم دارد، توجه به مؤلفه امنیت ملی است، چرا که اگر مواردی با جنایاتی برعکس هم صورت بگیرد(قتل یک ایرانی به دست افغانستانی)، ما باید آن را بررسی و قوه قضاییه کنترل کند.
وی درباره نقش رسانههای جمعی در پرداختن به چنین آسیبهایی، توضیح داد: هر جا که میتوانیم باید با تغییر آگاهی نخبگان، والدین و افراد در معرض آسیب، مسیر را به سمت اصلاح پیش ببریم، بنابراین ما هم میتوانیم کارکرد پیشگیرانه و درمانی داشته باشیم. نخستین کار رسانهها، شناخت وضع موجود و مطلوب است. افراد مطبوعاتی و متخصصان آسیبشناسی تا به حال نتوانستهاند در این حوزهها نقش خود را به خوبی ایفا کنند و بین مسئله، موضوع آسیب و جنایت تفکیک قائل شوند.
منتظر قائم با تأکید بر ضعف وجود تخصص در حوزه آسیبهای اجتماعی بین رسانههای جمعی توضیح داد: بسیاری از خبرنگاران این حوزهها دانش کافی ندارند و تنها اقناع ایدئولوژیک شدهاند. بسیاری نیز به زبان قوه قضائیه و نیروی انتظامی سخن میگویند؛ یعنی به جای اینکه آگاهی از جرم و جرمخیزی و مقابله با آن بدهند، فقط ترس را در دل مخاطب جای میدهند.
وی یکی دیگر از ابزارهای مهم آگاهیبخشی در جامعه را نحوه زبان ارائه حوادث به شمار آورد و گفت: نزدیک شدن به آسیبهای اجتماعی، زبان دموکراتیک میطلبد. زبان رسانهها باید غیرمستقیم و نرم باشد. البته بسیاری از آمارهای آسیبی اجتماعی محرمانه است و در دسترس روزنامهنگاران و محققان قرار نمیگیرد.
منتظر قائم درباره مدیریت آسیبهای اجتماعی توضیح داد: نخست نیاز به تعریف انسان سالم به شیوه دموکراتیک، مرز تشخیص موضوع، مسئله، آسیب و جنایت داریم. در این شرایط، رسانهها میتوانند آگاهانه وظایف خود را انجام دهند، در غیر این صورت، نهادهای اجتماعی، کارشناسان، خانوادههای قربانیان باید حق را مطالبه کنند.
وی همچنین توضیح داد: در برابر چنین جنایتی، در کشورهای دیگر پیش از یک ماه چند کتاب منتشر شده و روزنامهنگاران تحقیقات فراوانی انجام میدهند.
منتظر قائم در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان درباره اهمیت فضاهای مجازی در جرمخیز شدن نوجوانان، گفت: اینکه بگوییم رسانههایی مثل تلگرام عامل ایجاد چنین جنایاتی میشوند، پاسخ هم مثبت و هم منفی است، اما علت انحصاری نداریم. مجرم ممکن است با هر انگیزهای دست به چنین قتلی بزند. ما رسانهای به نام ماهواره نداریم. ماهواره یک شئ است و رسانه نیست و چنین پرسشهایی غیرآکادمیک است.
در ادامه این نشست، سهیلا صادقی با اشاره به اینکه ما مفاهیمی مثل بحران جنسی را مطرح میکنیم، اما نمیدانیم این مفاهیم از کجا آمدهاند، افزود: هنوز نتایج پزشکی قانونی برای تجاوز جنسی به ستایش مشخص نشده است، اما آنچه که هست، دختربچهای شش ساله به قتل رسیده و ربطی هم به مسئله قومیتی ندارد.
وی در ادامه افزود: اگر نظرات کاربران اجتماعی را مطالعه کنیم، میبینیم که بسیاری از آنها قاتل ستایش را موجودی پلید، غیراخلاقی و وحشتناک میدانند، اما اینجا ما باید جرأت داشته باشیم و بدون همدردی با مقتول و طرفداری از قاتل، مسئله را جامعهشناسانه بررسی کنیم.
صادقی با اشاره به تحقیقی که چند سال پیش براساس مصاحبه با قاتلان انجام داده بود، عنوان کرد: برای عامه مردم، قاتل فقط فردی سزاوار مرگ است، اما برای جامعهشناس که به دنبال فهم شکلگیری پدیده قتل است، این نوع تفکر به شدت انتزاعی است. نباید قاتل را با تحلیلی تهخطی نگاه کنیم، ما باید به سر خط برگردیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه قتل یکی از جدیترین جرایم خشن محسوب میشود، عنوان کرد: زمانی که یک جرم اتفاق میافتد، فقط مجرم و قربانی را درگیر نمیکند، بلکه به جامعه هم ضربه میزند. آمار جرائم خشن ایران از 100 هزار نفر 3 نفر است، در حالی که در برخی کشورها نظیر آمریکا بیش از اینهاست.
*آمار جرائم قتل در ایران 3 درصد است
وی با اشاره به گفتمانهای دینی، حقوقی، روشنگری و مدرن پیرامون قتل توضیح داد: ما درباره قتل در ایران کار تحقیقاتی زیادی انجام ندادهایم، با وجود این قتل، میتواند یک برساخت اجتماعی باشد. 5 تا 7 درصد جرائم ما در ایران خشن است. در برخی شهرها مثل شهرهای مرزی، نرخ قتل افزایش پیدا میکند، اما در کل کشور 2.8 تا 3 درصد است.
صادقی با بیان اینکه در بسیاری از قتلها بین قاتل و قربانی رابطه نسبی وجود دارد، افزود: این رابطه میتواند از محل کار، خانواده تا دوستی باشد. «ستایش» قربانی این حادثه، قاتل را کاملاً میشناخته و همسایه کنار منزل او بوده و بنا به گفته بازپرس طرح، ستایش با خواهرزادههای قاتل، دوست و برای بازی به خانه آنها میرفته، بنابراین کاملاً با آن فضا مأنوس بوده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: یکی از مسائل مهم در جرم قتل، مصرف مواد مخدر است. اکثر قاتلان، مصرفکننده مواد از نوع شیشه هستند. درباره قتل ستایش نیز چنین حدسی زده میشود. یکی دیگر از علل قتل، کمبود اطلاع والدین از فرزندان است. ما در این حادثه، قاتل 17 سالهای را میبینیم که ضعف ارتباط با والدین دارد وگرنه مادر این پسر کجا بوده زمانی که قاتل، ستایش را به طرف آشپزخانه میبرده است؟!
صادقی درباره مشکل جرمخیزی در برخی از محلههای اطراف تهران گفت: متأسفانه دولتها در دو ـ سه دهه گذشته توانایی تنظیم روابط اجتماعی در این مناطق را نداشتند.
انتهای پیام/ فارس