۰

بزرگی بزرگان اندیشه!/ صدجهان گردد به یک دم سرنگون!

اگر روشنگری ها و نو اندیشی های این بزرگان، نبود ما امروز شاهد تحجر و کج اندیشی وسیع در این مملکت بودیم. مطهری و شریعتی قربانی جریان جمود اندیشی دینی، شدند.
به گزارش سرویس اجتماعي  تفتان ما، به نقل از سرویس یادداشت «لاهیجان»، دکتر سیدحجت مهدوی به مناسبت روز معلم نوشت:
از  یک اندیشه که آید در اندرون
صدجهان گردد به یک دم سرنگون!
بزرگان اندیشه، بزرگند اما نباید از  بزرگی  آنان، دچار سوء تعبیر  و استیصال شد! مردان بزرگ از آن رو بزرگند که ما در جنب و جمعِ اندیشه ی آنان، به امکان ”باز اندیشی” و ”بازپرسشگری” دست می یابیم. نباید بزرگی اندیشمندان حجاب راه فردای ما شود! مرد بزرگ، عاری از ضعف و خالی از خطا نیست! چرا اینکه قوای انسانی، اموری محدود، کرانمند و به هر حال انسانی اند! برای کسی که هماره در جستجوی آزمون اندیشه است. اندیشه ی اندیشمندان، منشاء الهام و محرّک اندیشه ورزی دیگری ست.
نباید از هیچ اندیشه ای، اسطوره و استوانه ای خلل ناپذیر ساخت و با آن به مثابه ی صنمی یا بتی پرستیدنی مواجه شد! بی تردید، شهید مطهری اندیشمندی سترگ و بلکه استثنایی جذاّب در بین روحانیون ماست. این نواندیش دینی بالغ بر چهل سال از حیات شریف خود را به تفکر و تفلسف در حوزه های مختلف دینی پیوند زد و همه ی بضاعت فکری خود را برآفتاب افکند. میراث فکری او هر چند که عزیز و عظیم است اما نباید مطاف متفکران پس از او باشد! باید به جای برخوردی رمانتیک و احساسی، نسبتی چالش گرانه و شورمندانه با اندیشه های مطهری برقرار نمود.
قهراً ، آنچه بر شانه ی احساس  سوار می شود بسی  لرزان و لغزنده است و لاجرم روزی  بی رخصت از ما، فرو خواهد افتاد! “چنان افتد که دیگر برنخیزد! ” متاسفانه، دیر زمانی ست که در مناسبات بین الذهانی ما، یا از تفکر متفکران، نقد نمی شود و یا اینکه اگر احیاناً شبه نقدی صورت می گیرد، بسیار عجولانه، جاهلانه و عصبی مسلکانه است! نقد آن نیست که او نمی فهمد، تو نمی فهمی، اما من می فهمم !  شوربختانه، ما در نسبت با متفکران خود، همیشه از دو لب بام افراط و تفریط فرو می افتیم! عیاری برای نقد قائل نیستیم ! در نقد، عیِّاری نمی کنیم! یعنی اینکه  به تعبیر حافظی :بی هنر می افتیم و صرفاً نظر بر عیب می افکنیم! نقد نباید سایکولوژیک و سویژکتیو باشد! چرا اینکه نقد مبتنی بر خشم و عصبیت، بیش و پیش از آنکه نقد رهگشا باشد نفی انسداد بخش می باشد! چنین نفی ای  ما را تا آن سوی درّه ی نهیلیسم ،پرتاب می کند.
باید به آیین نقد برگردیم و آداب آن را برپا نماییم و گرنه، دچار پریش اندیشی و تناقض گویی می شویم!! نقد باید “استعلایی” باشد. یعنی  نقدی که گرایشات نفسانی و خصلت های نکوهیده فردی فرد ناقد، در آن موثّر وکارگر نباشد. نه نقدی که بر شیپور جهل می دمد و بر طبل نفرت می کوبد و اغراض نفسانی را آماج خود قرار می دهد، راستی و به واقع، چه نسبت و وجهی با پرنسیب های نقد علمی می تواند برقرار نماید؟! با چنین اوضاع و اوصافی، باید از نقد نترسید و از آن نلرزید.
باید از این ابداع فاخر بشری، به نیکی استقبال کنیم نقد باید در همه جهت گیری فکری ما بر صدر بنشیند و قدر ببیند چرا که در عقلانیت انتقادی هیچ کس هیچ چیز را از دست نمی دهد بلکه، بر قوت و غنای فکری خود می افزاید تنها او که چیزی در چنته ندارد از نقد در اضطراب است ”هر که از بادی بیفتد. او خسی ست ” بسیار کم لطفی ست اگر گفته شود: اندیشمندان ایرانی کاری نکرده و نمی کنند!
باری، هر اندیشمندی در اندازه های خود، رسالت خود را ایفا می نماید به تعبیر مولانا : “کارک خود می گذارد هر کسی” باید به وجود وجوه ی مثبت افکار متفکران هر قوم، سر تمکین فرود آوریم. از باب ذکر اندکی از بحث فرارو در این زمینه، می توان گفت :سهم  مرحومان مطهری و شریعتی در تلطیف تفکر دینی در فرهنگ ما، سهم کمی نیست.
چگونه و با چه منطقی می توان این سهم را انکار و اغماض نمود؟! اگر روشنگری ها و نو اندیشی های این بزرگان، نبود ما امروز شاهد تحجر و کج اندیشی وسیع در این مملکت بودیم. مطهری و شریعتی قربانی جریان جمود اندیشی دینی، شدند. می گویند قاتل شهید مطهری در زندان در روز اعدام (مسرور از پندار خویش ) روزه دار بود و بر خود می بالید! داستان جهل و تحجر داستانی جز این نیست ! هفته بزرگداشت معلم ( خاصّه معلم مبارزه با جمود ) شهید مطهر ، مرتضی مطهری را گرامی می داریم .
اندکی از بحث گفتیم ای عتل
زاندکی  پیدا شود قانون کل(مولوی)
پایان پیام/
سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۱۶
کد مطلب: 431918
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *