به گزارش سرویس مذهبي
تفتان ما، نشست «بیمها و امیدها در جهانی پر مخاطره» از سوی انجمن فلسفه میان فرهنگی ایران با همکاری پژوهشکده فرهنگ معاصر و با حضور و سخنرانی عباس منوچهری، استاد دانشگاه تربیت مدرس و مرتضی گودرزی، پژوهشگر مسائل فرهنگی و استاد دانشگاه برگزار شد.
در ابتدای این نشست، منوچهری با موضوع «دو اسطوره و یک رویا؛ دیالکتیک جنگ و نظم جهانی» طی سخنانی عنوان کرد: منظور از این عنوان دو اصلی است که در نظریات توسعه مسلم انگاشته شده است. نخست نظریات توسعه کلاسیک مبتنی بر یک الگوی تاریخی و دوم نظریات تعدیل که مبتنی بر یک اصل مسلم فردیت اقتصادی است.
وی با اشاره به اینکه منظور از رویاها هم توسعه، توسعه یافتگی، خوشبختی و سعادت جامعه است، افزود: کسانی که قائل بر مبنی قرار دادن این دو نظریه مورد بحث ما هستند ،این دو الگو را برای توسعه یافتگی خود مهم میدانند.
منوچهری در ادامه افزود: منظور از دیالکتیک جنگ و نظم جهانی این است که توسعه یافتگی یک فرایند خطی و درونزا در غرب نبوده است بلکه اتفاقًا جنگ و عمدتاً جنگهای برون مرزی با دیگر فرهنگها و تمدنها نقش بسیار عمدهای در رویای توسعه یافتگی داشته است.
وی با بیان اینکه ما براساس مناسبات میان فرهنگی در تاریخ مشاهده میکنیم که جنگ هر بار از دل ساختارهای موجود بروز کرده و در قرون مختلف یک نوع رابطه دیالکتیکی برقرار کرده است، افزود: جنگهای که اتفاق افتاده از دلش یک ساختار و فرماسیون در سطح جهانی بیرون آمد است.
منوچهری با اشاره به اینکه از قرن شانزده تا بیست رابطه دیالکتیکی بین جنگ و ساختار دیده میشود، افزود: بنابراین الگوبرداری در نظریات توسعه تحت الشعاع دو اسطوره قرار دارد اسطوره اول این است که انسان موجودی اختصاصی است اینجا نظریه تعدیل ساختاری در دهه 80 میلادی مطرح شد اسطوره دوم نیز رشد اقتصادی است که 5 مرحله را شامل میشود.
وی همچنین اظهار داشت: فرضیه بنده این است که نظم جهانی در ارتباط دیالکتیکی با جنگ قرار دارد یعنی جنگها در ساختار جهانی و خود نظام جهانی و ساختار آن باعث شکل گیری جنگهای دیگری شدهاند.
منوچهری مرحله مقدماتی رشد اقتصادی در غرب را در دوره کشاورزی و ظهور دولت ـ ملت کارا، ورود علم و تکنولوژی جدید به شمار آورد و گفت: از قرن شانزده به بعد وارد تجربه تاریخی غرب و توسعه یافتگی میشویم.
*امید در جامعه هندو و بودایی چگونه است
در ادامه نشست، مرتضی گودرزی با موضوع «امید در فرهنگ شرقی با تأکید بر هندوییسم و بودیسم» اظهار داشت: بحث امید و آینده و امید و ایمان در واژه شناسی فرهنگ شرقی بسیار به ما کمک کرده است. بنده اعتقاد دارم با استفاده از تحقیقات کارشناسان در دنیای امروز و توجه به مباحث هرمنوتیکی واقعا واژهها نمیتوانند به هم ترجمه شوند و این نتیجه را میتوان از پیگیری لغتشناسانه میتوان پی برد.
وی با اشاره به اینکه یک نیروی درونی امید را میسازد و اصلاً این نیرو بیرونی نیست، گفت: یک شخص هندو یا بودیسم به هیچ وجه به نتیجه اعتقادی ندارد تنها به خود کردار توجه میکند، یعنی توانایی درونی تجربه شخصی دارد، بنابراین امید اگر بخواهد دراین جامعه واقعی باشد یک تجربه شخصی است که در زمان حال رخ میدهد.
گودرزی در ادامه افزود: از این جهت بوداییها امید را دو گونه تعریف میکنند نخست اینکه امید میتواند رنج را به سعادت تبدیل کند همانطور که رنج در تفکر بودایی عصاره رسیدن به حقیقت است، از تولد که رنج کشیده میشود این مسیر در شناسایی رنج و در نهایت رسیدن به آرامش و نیروانا ممکن است. این مسیری است که از طریق مبادله و تبادل با امید کاذب باید رخ دهد.
وی درباره امید کاذب توضیح داد: امید کاذب مفهوم والایی نزد بوداییها دارد امید کاذب تفکر وهمی به آینده است اینکه آینده موهوم و فریبنده است و خیلی تعصبها و رنجهایی که بر ما عارض میشود به علت چیزهایی است که در آینده آنها را طلب میکنیم.
گودرزی در ادامه گفت: اما آسیب دوم امید این است که وجه بیزاری ایجاد میکند. البته من به غرض وجه سلبی برای امید را مطرح نکردم به این علت که واقعیت این تفکر در بین بوداییها اینگونه است. بنابراین در امید ما بیزاری میجوییم از هر آنچه که در آینده بهتر میدانیم و میخواهیم به چیزی برسیم که از اکنون ما برتر یا به انسانهایی که از تعاملات امروز ما بهتر هستند. پس بنا به این تعریف حال امروز ما منفی و برای ما قابل فرار کردن است لذا رنج در حال وجود دارد و با امید این رنجها بیشتر خواهد شد.
وی همچنین اظهار داشت: در آیین جین که فرقه کم توجهتری است نکته جالبی وجود دارد که در واقع تعلقات همه به هر شکلی باید از وجود انسان خارج شود، حتی لباس و حیا به شکلی شدیدتر در یکی از این گروهها وجود ندارد اینها تنها تکه پارچههایی بر اندام خود میافکنند اما عده دیگرشان هم اعتقاد دارند که هیچ نباید بر اندام پوششی باشد اینجا ممکن است بحث حیا پیش بیاید اما اینها حیا را نوعی تعلق تلقی میکنند. این تفکرات خیلی عجیب است اما اینکه به نقطه نیستی تعلقات برسی، نشان جینیسمها است.
وی با تأکید بر اینکه بودا به این شدت با مباحث برخورد نمیکند اما تا حدودی چنین تفکراتی هم دارد، افزود: امروز بودیسم ممکن است با یک سؤال روبه رو شود که راه سعادت چیست؟ بودایی معتقد است که خود سعادت یک راه است بنابراین راهی برای سعادت نیست، راه سعادت و آرامش همین آرامش و سعادت است. راه روشنگری و روشن بینی در اصطلاح همین است، بنابراین آنها راهی ندارند جز اینکه در این راه حرکت کنند و بدان برسند.
گودرزی اظهار داشت: خود صیرورت بودایی تغییر در هستی است و ثباتی در آن نیست بنابراین نگاه به آینده که قرار است ایجاد شود، خلاف تفکر او به حساب میآید.
انتهای پیام/ فارس