به گزارش سرویس وبلاگستان
تفتان ما، وبلاگ
وزنه سیاسی نوشت: آقای حسن روحانی در هفته معلم، در بین معلمین کشور درخواستی عجیبی را مطرح کرد که با روح انقلاب اسلامی و تفکر شیعی منافات دارد، ایشان گفتند: «معلمین ما باید برای جوانان ما تشریح کنند که ما انقلاب اسلامی داریم و ما در پی اسلام انقلابی نیستیم، همانهایی که معتقد به اسلام انقلابی بودند قاتل آن معلم بزرگوار و همان گروهکها بودند که ایشان را به شهادت رساندند.»
آنچه که در صفحه 45 کتاب پیرامون انقلاب اسلامی شهید مطهری آمده، با آنچه که جناب روحانی در نفی اسلام انقلابی دنبال می کند، کاملاً متضاد است، زیرا شهید مطهری در این گفتار، نفی اسلام انقلاب را نپسندیده، بلکه حرف استاد شهید این است که نباید در برابر اسلام، مبارزه را اصل قرار داد و مبنا تنها مبارزه باشد، و لذا دستور جناب روحانی به معلمین کشور شبیه یک کودتای نرم علیه تفکر اسلام انقلابی و امام خمینی و اصل انقلاب است و با این تفکر لیبرال غربگرا، مرگ بر آمریکا گفتن ممنوع و اسرائیل نباید از بین برود!!!
اگر عنصر مبارزه و جهاد را اسلام بگیریم و اسلام انقلابی را از صحنه خارج کنیم همان مهندسی معکوس آقای فرانسیس فوکویاما در تقابل با عاشورای حسینی و نهضت انتظار شکل می گیرد و با نفی اسلام انقلابی، شاه سلطان حسین بدون درگیری نظامی، اصفهان را به محمود افغان یاغی تسلیم می نماید! اما اگر روح اسلام انقلابی در کالبد جامعه و مردم باشد، حماسه نهم دی آفریده می شود و فتنه های بزرگتر از فتنه سال 88 در نطفه خفه می شوند و لذا حسن روحانی رمز شکست فتنه 88 را بخوبی می داند!
با این توضیح کوتاه، ضرورت دارد که خواستگاه تفکری آقای روحانی مورد بررسی قرار گیرد، تا سهوی و یا عمدی بودن آن مشخص شود! هر گاه کسی بگوید؛ آمریکا کدخدای ده است و بستن با کدخدا راحت تر است! و کربلا را محل مذاکره بداند و صلح امام حسن را جهت زمین گیر کردن انقلاب اسلامی در برابر شیطان بزرگ مطرح کند و از آن طرف نیروهای مدافع اسلام و انقلاب را افراطی بخواند و آب خوردن و رفع مشکل بیکاری را از آمریکا طلب نماید و اقتصاد مقاومتی را به بازی بگیرد! آیا این تفکر بدنبال اسلام منهای مبارزه و جهاد نیست؟! آیا این تفکر به همراه پدر خوانده دولت(هاشمی رفسنجانی) بدنبال پیاده کردن طرح فوکویاما بر علیه ولایت فقیه نیستند؟!
برای اثبات این مدعا به بخشی از نظریه آقای فرانسیس فوکویاما اشاره می نمایم که می گوید:«شیعه، پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان میشود. شیعه، عنصری است که هر چه او را از بین میبرند، بیشتر میشود...»
فوکویاما بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادتطلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است، معرفی میکند و بعد سوم شیعه را ولایت فقیه معرفی می کند
فوکویاما می گوید: «مهندسی معکوس برای شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید. تا این را خط نزنید، نمیتوانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویّت تجاوز کنید... برای پیروزی بر یک ملّت باید میل مردم را تغییر داد... ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید، در گام بعد، شهادت طلبی اینها را به رفاهطلبی تبدیل کنید. اگر این دو تا را خط زدید، خود به خود اندیشههای امام زمانی از جامعة شیعه رخت میبندد... شما بیایید برای غرب هم امام زمان و کربلا و ولی فقیه بتراشید.»
انتهای پیام/