۰

وقتی برای مادرم تریاک می خریدم دستگیر شدم

کاش فقط برای 5 ثانیه نفس عمیقی می کشیدم تا خشم خود را کنترل کنم اما آن قدر عصبانی بودم که نتوانستم لحظه ای به عاقبت کارم فکر کنم.
به گزارش سرویس حوادث تفتان ما، به نقل از خراسان، همان لحظات خشم و عصبانیت بود که زندگی ام را زیر و رو کرد و خانواده ام را به روز سیاه نشاند همه چیز در یک چشم بر هم زدن رخ داد و ناگهان در میان توفان خشم دست به چاقو بردم و زندگی ام را بر باد دادم. در حالی که هیچ گاه قصد کشتن او را نداشتم و ...
مرد 40 ساله ای که به اتهام قتل یکی از دوستانش با تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده است پس از آن که در بازسازی صحنه جنایت به سوالات تخصصی قاضی سیدجواد حسینی (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) پاسخ داد به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و در حالی که عنوان می کرد.
اگر می توانستم تنها برای چند لحظه خشم خود را کنترل کنم امروز در زندان چشم به راه خانواده ام نبودم گفت: در یکی از روستاهای منطقه سرولایت سبزوار، در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم. 5 برادر و 2 خواهرم نیز همانند من نتوانستند درس بخوانند و همه آن ها ترک تحصیل کردند من هم در کلاس سوم ابتدایی درس و مدرسه را رها کردم و به دنبال کارگری رفتم.
پدرم با آن که در روستا کشاورزی می کرد، به خاطر اعتیادش به هروئین نمی توانست مخارج ما را تامین کند از سوی دیگر اعتیاد مادرم نیز بر مشکلات ما می افزود این در حالی بود که من هم در 10 سالگی استعمال مواد مخدر را به طور پنهانی شروع کردم آن زمان بر اثر کنجکاوی های کودکانه از مواد مخدر مصرفی مادرم استفاده می کردم تا این که در سال 1367 راهی مشهد شدم و به عنوان شاگرد اتوبوس کار می کردم 3 سال بعد پدر و مادرم نیز به مشهد مهاجرت کردند و در حاشیه شهر ساکن شدند.
روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که پس از اتمام خدمت سربازی، 15 سال قبل ازدواج کردم اما با آن که فرزند پسری نیز داشتم این ازدواج دوامی نداشت و کارمان به طلاق کشید این اتفاقات در شرایطی رخ داد که من به خاطر حمل یک کیلوگرم تریاک که برای مصرف مادرم خریده بودم دستگیر و زندانی شدم.
8 سال قبل وقتی با سپری شدن مدت محکومیتم از زندان آزاد شدم به همسرم سوءظن پیدا کردم و زمانی که متوجه شدم 2 بار در کلانتری پرونده داشته است او را طلاق دادم. 8 ماه از جدایی ما می گذشت که توسط بستگانم با دختر دیگری آشنا شدم و با او ازدواج کردم در این مدت وضعیت مالی مناسبی پیدا کردم به طوری که خانه، باغ و خودرو خریده بودم و دخترم نیز به دنیا آمده بود اما در این میان یکی از دوستانم همواره به وضعیت مالی من حسادت می کرد و مدام موجب آزار و اذیت من می شد او در چند سال گذشته به هر طریقی که می توانست سعی می‌کرد از من پول بگیرد و به همین خاطر دست به هر کاری می زد حتی شیشه های منزل و خودروام را می شکست تا این که شبی او دوباره به منزلم آمد و من که دیگر خون جلوی چشمانم را گرفته بود در همان حال عصبانیت کاردی برداشتم و ضربه ای بر بدنش وارد کردم که این گونه ...
انتهای پیام/
يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۸
کد مطلب: 433010
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *