به گزارش سرویس وبلاگستان
تفتان ما، وبلاگ
وبلاگ اسکل آباد نوشت: خدای من خودش رنگ ندارد ، آخر میدانید ؟ زلالی ِ نا متناهی که رنگ ندارد !
خدای من یک رنگ ، بی رنگ و زلال است .
خدا ، آن روز که ذره ای از وجودش را در من و تو دمید ، اجازه ی خیلی چیز هارا داد ،
اجازه داد در آدم های خدایی ، بوئیدنی باشد ، دیدنی باشد ، لمس کردنی باشد...
همان روز ها بود که خدا اجازه داد رنگی هم باشد !
اما باز هم با این رنگارنگی بی رنگ ست ، همه ی رنگ های دنیا را هم که جمع کنیم باز هم نِمای بی رنگی دارند .
یک آدم ِ خدایی را تصور کنید ، مثلا ً پدرتان ؛
لبخندش به رنگ گل های یاس است ، چشمانش به رنگ نیلوفر آبیست ،
مهر ِ دستانش به رنگ گل های ارکیده و قلبش به رنگارنگی و ظرافت گل های رز قرمزست !
و آیا این آدم ِ خدایی ، گل خانه ی رنگین کمان ها نیست ؟!
خدا رنگارنگ ست ، در عین بی رنگی ...