روایت فتانه قدیریان از پرستاری در جنگ

همسایگان مرگ/این اتفاق مسیر زندگی‌ام را تغییر داد

30 آذر 1395 ساعت 9:09

من اعتقاد دارم پرستاری در موقع جنگ در بحث فنی خودش، به غیر از بحث مراقبت و بیماری و سلامت، یک مفهوم در خودش دارد به اسم مرگ. وقتی انسان به مرگ نزدیک شد به خدا هم نزدیک تر می شود.


به گزارش سرویس شهدا  تفتان ما،مرگ، حقیقتی است که انسان در جنگ بی هیچ واسطه ای با آن روبه رو می شود. شاید بتوان گفت جنگ، چهره مرگ را عریان می کند، اما از طرفی انسان را وا می‌دارد تا از توانایی های پنهان خویش به بهترین وجه استفاده کند. جنگ در ایران، پزشکان و پرستاران را وادار کرد تا دست به اقدامات پزشکی غیر ممکن بزنند؛ البته غیر ممکن برای خدمات پزشکی ابتدایی و وابسته ما که میراث دوران پادشاهی پهلوی بود. جنگ حتی نگاه آنها را به مرگ و زندگی تغییر داد؛ به مسائل ماورائی، به قدرت انکارناپذیر خداوند و کمک های بی دریغ او، به ایمانی که در سخت ترین شرایط به سرباز کمک می کند تا پذیرای دردهای شدید جسمانی باشد. حتی به جایی رسید که پزشکان و پرستاران زیر بمباران شیمیایی و کمبود ماسک، بیمارستان های صحرایی را رها نکردند و با ایثار سلامتی  و جان خود به درمان رزمندگان پرداختند.
دکتر فتانه قدیریان دانشجوی دوره دکتری رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران است. او رساله دکترای خود را به بررسی"تاریخ پرستاری ایران در دوره ی 8 ساله ی دفاع مقدس" اختصاص داده است. از او خواستیم تا در رابطه با رساله اش و تأثیرات فعالیت در بیمارستان های صحرایی بر پزشکان و پرستاران دوران جنگ و تغییر نگرش آنها به شغلشان برایمان بگوید.
*چرا رشته ی پرستاری را انتخاب کردید و موضوع رساله ی خود را به "تاریخ پرستاری ایران در دوره ی 8 ساله ی دفاع مقدس" اختصاص دادید؟
قدیریان: بنا به یک اتفاق وارد این رشته شدم. ادامه اش دیگر بنا به اتفاق نبود و بر مبنای تفکرات و ایده هایی که داشتم این رشته را ادامه دادم. بعد از دوره فوق لیسانسم که در دانشگاه علوم پزشکی اهواز گذراندم، در دوره دکتری دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شدم.
در انتخاب موضوع تزم، چند دلیل داشتم. از همه مهمتر آن که دیسیپلین یا حرفه پرستاری با جنگ، از دیرینۀ تاریخ بشر عجین بوده و مهم ترین پیشرفت ها و نقطه عطف رشته پرستاری در جنگ شکل می گیرد. هم در شکل گیری‌اش در اسلام که با حضور زنان بزرگی مثل رفیده و حضرت فاطمه الزهرا(س) شکل می گیرد، و در ادامه، در اروپا نایتینگل مهم ترین تئوری هایش را در زمینه پرستاری و معرفی این حرفه به دنیا، از بستر جنگ آغاز و به دنیا عرضه می کند.
دلیل دیگرم، بحث مباحث فلسفی عمیق در حرفه پرستاری است که من را به این وادی کشاند. یعنی طرح مباحث فلسفی مهم و مراقبت از انسان ها که هسته اصلی پرستاری است، در بستر جنگ تحمیلی ما از لحاظ ماهیتی یک مقدار متفاوت است و مبانی ایدئولوژیکی غنی و قوی پشت آن وجود دارد و اصلا ماهیت مراقبت از آدم ها و نگاه به آدم ها را دگرگون می کند. این باعث شد این سوال برایم مطرح شود که آیا پرستاری در دوره جنگ ما، به آن معنای عمیق فلسفی خودش رسید؟ و آن معنای عمیق فلسفی چیست؟
* از بررسی و جمع بندی مطالب پایان نامه تان در رابطه با بیمارستانهای صحرایی به چه نتیجه ای رسیده اید؟ نقاط قوت و ضعفشان چه بود؟
قدیریان: به هر حال مراقبت و پرستاری در دل یک مکان اتفاق می افتد و مکان، تجهیزات و امکانات نقش بسیار مهمی در مراقبت از بیماران ایفا می کند. ولی در کنار تجهیزات و امکانات، عامل انسانی مهم تر است. در اوایل جنگ بیمارستان صحرایی وجود ندارد. آمار مجروحین و شهدا نسبت به سال های پس از آن بسیار بالاست و موضوع انتقال مجروحین به پشت جبهه با تلفات بسیار مطرح می شود. اما هنوز این فکر که حتما باید بیمارستان هایی صحرایی در مناطق ایجاد شود تا گلدن تایم کاهش پیدا کند، در بهداری رزم مطرح نشده است.چون هنوز بهداری رزم در حال شکل گیری است.
جنگ در شرایطی شروع می شود که حرفه پرستاری در یک بحران واقع شده است.پرستاری در بدو شروع جنگ بخاطر مباحثی چون وقوع انقلاب فرهنگی و ... آمار پزشکان و پرستارانی که در کشور هستند پایین آمده و پرستاری در شرایط حساس و بحرانی قرار دارد.
شروع جنگ بحث نجات جان را مطرح می کند و این نجات جان فقط نه از منظر یک تعهد حرفه ای بلکه از لحاظ تعهدی والاتر و انسانی تری را مطرح می شود.چون ماهیت جنگ این را می طلبد. در اوائل بیمارستانهایی که ایجاد می شود یک چادر، کانکس هست. در مصاحبه هایی که با پرستاران و پزشکها داشتم، می گفتند وقتی وارد آن چادر می شدیم فضا، فضای بیمارستانی نبود، اما خیلی از خدمات بیمارستانی را ارائه می دادیم.
من اعتقاد دارم پرستاری در موقع جنگ در بحث فنی خودش، به غیر از بحث مراقبت و  بیماری و سلامت، یک مفهوم در خودش دارد به اسم مرگ. وقتی انسان به مرگ نزدیک شد به خدا هم نزدیک تر می شود. در بهداری رزمی و در بین افرادی که درگیر رزم هستند این  اتفاق می افتد،در ابتدای جنگ شاید بیمارستان صحرایی به شکل بتنی و آنچه بعدا ایجاد می شود، وجود ندارد. اما ارائه خدمات خیلی خوب، در حد توان و در نوع  خودش بی نظیر است.
به مرور زمان و با پشت سر گذاشتن سالهای اولیه جنگ شهرهای دورتر و امن تر مدنظر قرار می گیرند و فکر انتقال بیماران و مجروحین به آن شهرها مطرح می شود. چون آمار تلفات در بعضی از عملیات ها خیلی زیاد است و فکر ساخت بیمارستانهای صحرایی مجهز مطرح می شود به دنبال این امر ارگان های مختلف هم درگیر می شوند، ارگانهای مختلفی مثل مهندسی رزمی و جهاد سازندگی که به زعم من نقش بسیار موثری در خدمات و پشتیبانی جنگ دارد. جهاد سازندگی حتی در ارائه مراقبت های پرستاری هم نقش دارد.
*همانطور که در ابتدای صحبت هایتان بیان کردید در ابتدای جنگ ما با بحران خدمات پرستاری روبرو هستیم، سوال من این است که مدیران دست اندر کار و بیمارستانهای صحرایی چطور احتیاجات مربوط به خدمات پرستاری را با توجه به آمار بالای تلفات مدیریت می کرده است؟ و شیوۀ گزینش یرای پرستاری مجروحین به چه صورت بوده است؟
قدیریان: این بحران وجود داشته است، در مصاحبه هایی که با افراد مختلف داشتم آنها مطرح می کردند که گزینش برای ورود به سپاه بوده است و به مرور که بهداری رزمی شکل گرفت، افرادی که وارد این ارگان می شدند با توجه به بحث هایی که در مورد ستون پنجم دشمن مطرح بوده است، باید از کانال های گزینشی خاصی عبور می کردند.
از طرفی عده ای از افراد برای پرستاری در جبهه داوطلب می شدند و ضمن آنکه بعد از مدتی وزارت بهداشت قوانینی را تصویب می کند با این مضمون که دانشجویان پرستاری که مایلند به جبهه بروند محدودیتی برای غیبت در کلاسها و آزمون ها نداشته باشند. به این شکل ارائه خدمات پرستاری از طرف وزارتخانه پشتیبانی می شود. در مقطعی هم وزارتخانه طرح هایی را به صورت شش ماهه  یا کمتر تصویب می کند که حالت کارآموزی دارد و دانشجویان پرستاری و پزشکی برای حضور در جبهه موظف می شوند. در واقع هم از بدنه ی دانشجویی برای ارائه خدمات استفاده می شود، هم پس از مدتی خود سپاه و بسیج شروع به آموزش نیروهای خود برای رسیدگی به امور مجروحین می کنند. و بدین ترتیب کمبود نیرو مدیریت می شود.
* با توجه به تحقیقاتی که انجام دادید، آیا در جبهه ها از پزشکان کشورهای دیگر استفاده می شده است؟ آیا ما در جنگ با کمبود کادر پزشکی روبه رو شده بودیم؟
قدیریان: بله استفاده شده که عمدتاً پزشکان هندی و پاکستانی بوده اند. ولی اینکه ما تیم پزشکی از کشورهای دیگر داشته باشیم، من در اسناد با چنین چیزی روبه رو نشده ام. در مقطعی از جنگ پزشکان خارجی که در مناطق جنگی فعال بودند بخاطر کمبود نیروی انسانی و خدمات پزشکی و به طور کلی مشکلاتی که بوده است اعتصاب می کنند و کار را رها می کنند و می روند و مشکل کمبود نیروی انسانی را بیشتر می کنند.
* با توجه به اطلاعات به دست آمده در جریان تحقیق، ارتقاء کیفیت کار در بیمارستان های صحرایی که با چند سال فاصله از بیمارستان های صحرایی ابتدای جنگ ساخته شده اند را تا چه میزان ارزیابی می کنید؟
قدیریان: هر چه ما از سالهای ابتدایی جنگ فاصله می‌گیریم بیمارستان های صحرایی مجهزتر می شوند به طور مثال بیمارستانهایی که بعدها ساخته شدند، آنقدر محکم بود، که در حملات هوایی آسیب جزئی به آن وارد می شد. اما چون فیلترهای هوای بیمارستان نقص داشته است، بنابراین هوا خوب فیلتر نمی شده و بسیاری از پرسنل، کادر بیمارستان و مجروحین، شیمیایی شدند. به این خاطر که ما تجربه جنگ شیمیایی نداشتیم، در ساخت بیمارستان چنین چیزی پیش بینی نشده بود.
البته یکسری موارد مثل عدم برنامه ریزی ها هم وجود داشته که در اسناد آمده است. مصاحبه ها و در خاطرات پزشکان آمده است؛ ما را برای رسیدگی به مجروحان شیمیایی می فرستادند، اما ماسک نداشتیم که بزنیم تا به کمک مجروحین برویم.
این نواقص بوده است و این بخاطر نو بودن این تجربه ها برای سیستم و کادر پزشکی بوده است که بعدها در روند شکل گیری بهداری رزمی، این عدم انسجام باعث می شود ارگانهای مختلفی برای هماهنگ کردن امور شکل بگیرد.
*در تحقیقاتی که انجام داده اید در دوران جنگ چه نوآوری هایی در زمینه مراقبت های پزشکی انجام شده است؟
قدیریان: در مصاحبه هایی که انجام دادم نوآوری های پزشکی عمدتا مطرح می شود به طور مثال پزشکان در ساخت بیمارستان صحرایی سیار یا ساخت پُمادهایی برای مجروحین شیمیایی، یا حتی در طراحی و نوع خاص بیمارستان صحرایی فعالند و نظر می دهند، یا در عرصه چاره جویی برای کمبود نیروی انسانی به مجلس طرح ارائه می کنند.
* تاثیر بیمارستان های صحرایی در کم کردن تلفات جنگ به چه میزان بوده است؟
قدیریان: فوق العاده موثر بود. بیمارستان های صحرایی یکی از مهم ترین ابتکارات جنگ بود. مطالعات اروپایی را که بررسی می کردم، در سیستم نرسینگ آنها و در پزشکی شان، به اصطلاحِ مراقبت های ارجاعی رسیدم که یکی از مقالات من در این مورد بود. در مراقبت های ارجاعی مرکز درمانی را به سمت مریض می برند اما در سیستم پزشکی اروپایی سعی می کنند سیستم انتقالشان را آنقدر قوی کنند، که مجروح را به بیمارستان برسانند. و این ماهیت متفاوت جنگ ما را نشان می دهد. این ماهیت متفاوت همان وارد شدن مفهوم مرگ و نترسیدن از مرگ است. چون ما الگویی چون امام حسین (ع) داریم. وارد شدن این مفهوم باعث شکل گیری بیمارستان های صحرایی در نزدیکترین مکان به جبهه می شود.
* از مطالبی که در تحقیقاتتان به دست آوردید چه موضوعی ستون رساله شما را در عرصه ی پرستاری جنگ تشکیل می دهد؟
قدیریان: با عبور از سالهای ابتدایی جنگ، روال کار شکل عادی تری پیدا میکند. اما در همان سالهای اولیه که شور و نشاط خاصی بر فضا حاکم است، شاهد گفتمانی خاص، نه فقط در پرستاری، بلکه در تفکر حرفۀ پزشکی هستیم. برای آن گفتمان جدید من چند آیتم باز کردم:
اول اینکه یک فضاسازی اجتماعی برای تفکر پزشکی اتفاق می افتد. فضاسازی اجتماعی یعنی جامعه و پزشکی یک ارتباط متقابل پیدا میکنند. خیلی از مردم برای نجات جان مجروح ها به جبهه ها کمک می کنند حرفه ی پزشکی و پرستاری مقدس می شود و مردم جور دیگری حرفه ی پرستاری را می شناسند. چون قبل از آن هنجارها و ارزش های پرستاری متفاوت بوده است.
دوم امدادگری است و امدادگرها به عنوان مهم ترین رکن امداد پزشکی روی کار می‌آیند. امدادگر کسی است که در بطن حادثه است در حالی که مشغول مداوای مجروح است، نباید به فکر جان خودش باشد. حتی ممکن است در همان لحظه شهید شود. به نظر من امداد و امدادگری مهم ترین جانمایۀ رشد تفکر پزشکی است.
یک مقداری از آن گفتمان بخاطر روی دادن جنگ و نزدیک شدن به مفهوم مرگ اتفاق افتاد و مقداری دیگر پتانسیل خود پزشکی است که در فضای جنگ قرار می گیرد،به مرگ نزدیک و ماهیتش متفاوت می شود.
انتهای پیام/فارس
 


کد مطلب: 435678

آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/435678/همسایگان-مرگ-این-اتفاق-مسیر-زندگی-ام-تغییر

تفتان ما
  https://www.taftanema.ir