تجربه اقتصاد مقاومتی
15 دی 1395 ساعت 10:42
اقتصاد مقاومتی به کشورهای دنیا بخصوص مظلومین و مستضعفین میآموزد که زندگی و حیات بدون استکبار و آمریکا نهتنها امکانپذیر است، بلکه شرط حیات عزتمندانه نیز هست.
به گزارش سرویس یاداشت تفتان ما،«ابراهیم رزاقی» در روزنامه «حمایت» نوشت:
اقتصاد مقاومتی در ادبیات اقتصاد جهانی با واژه «انعطافپذیری» یا «مقاومسازی» (resilience) مترادف است و به سیستم اقتصادی منحصر بفردی اطلاق میشود که برای حمایت از توان داخلی، بر استفاده حداکثری از ظرفیتهای بومی تأکید کرده و همزمان نسبت به تأثیرپذیری از شوکهای مختلف جهانی، مصونیت دارد. آنچه از انعطافپذیری در تعریف سنتی مرسوم شده، به معنای مقاوم بودن در جذب اختلالات و «بازگشت سریع پس از تنش، تحمل تنش بیشتر، کاهش تخریب در اثر مقدار معینی از تنش است»، بهعبارتدیگر، «تابآوری» و «حفظ کارکرد سیستم اقتصادی به هنگام آشفتگی»، منظور اقتصاددانان دنیا از این مفهوم به شمار میآید. رهبر حکیم انقلاب نیز در موارد متعدد ازجمله در دیدار اخیر خود با جمعی از نخبگان و مدالآوران علمی دانشگاه صنعتی شریف، علتالعلل ترقی و پیشرفت کشورهای جهان در حوزه اقتصاد را «مقاومسازی» و «اتکا به توان بومی» ذکر کرده و تأکید کردهاند که تنها راه چاره خروج از مشکلات و معضلات فعلی کشور، تمسک به سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
با نگاهی به تجربههای اقتصادی جهان، نکات قابلتوجهی در راستای مقاومسازی اقتصاد به چشم میآیند. بهعنوانمثال، با مطرحشدن اقتصاد بازار آزاد از جانب اقتصاددانان استعمار پیر در سال 1819، «فردریش لیست»، اقتصاددان آلمانی طی یک نامه معروف به طرح این مسئله واکنش نشان داد و نوشت: «این آزادی اقتصادی نیست، خطر واقعی این است که کشورهای بسیار قوی شعار تجارت آزاد را بهانه قرار دهند و بر صنعت و تجارت کشورهای ضعیف تسلط یابند و آنها را به بردگی بکشانند. تجارت آزاد یکجانبه، دست رقیبان را باز میگذارد که صنعت بومی را ویران کنند اما برای تولیدکنندگان داخلی این حق را قائل نمیشود که در بازارهای خارجی با شرایط برابر رقابت کنند. این نوع وابستگی، ما را به رحم و شفقت بیگانگان وابسته میکند و صنعت و تجارت ما به قوانین آنها وابسته میشود.»
آلمان امروز، با پیروی از آموزههای «فردریش لیست»، از اقتصادی تولید محور برخوردار است که در نوسانات اقتصادی و بحرانهای مالی چند سال اخیر اتحادیه اروپا، با کمترین آسیب روبهرو شد و این توانایی را دارد که به کشورهای آسیبدیده و نامقاومی مانند یونان، وام ارائه دهد. این برش تاریخی، درس مهمی از نقش خودباروی در تولید یک اقتصاد مقاوم را به همراه دارد که نشان میدهد که حتی کشورهای اروپایی به دام نسخههای استعمارگران این قاره نیز نیفتاده و بر اساس مشی داخلی خود، به پیشرفت دستیافتهاند.
نمونه دیگر، آمریکاست که هماکنون با تولیدی معادل یکچهارم کل تولید جهان، رتبه اول اقتصاد جهانی را در اختیار دارد. این کشور برای تقویت تولید ملی خود طی سالیان متمادی تمام اقدامات لازم را انجام داده، بهعنوانمثال، در دو دوره پیش از جنگ اول جهانی و بین جنگ اول و جنگ دوم جهانی تا حد زیادی بهصورت برنامهریزیشده به انزوا رفت تا قدرت اقتصاد ملی خود را با اتکا به منابع داخلی تولید افزایش دهد. بنیانگذار این تفکر، فردی به نام «الکساندر هامیلتون» بود که تصویر وی بر روی دلارهای آمریکایی نقش بسته است. او بهعنوان اولین وزیر خزانهداری آمریکا در سال 1971، گزارشی در مورد اقدامات حمایتی از صنایع نوپای آمریکا به کنگره ارائه و استدلال کرد که بدون یک دوره حمایتی کامل از صنایع داخلی، نمیتوان در مقابل اقتصادهای شکوفای دنیا،عرضاندام کرد.
هامیلتون، یک بسته سیاست حمایتی شامل یازده بند ازجمله «ممنوعیت کالاهایی که به داخل کشور وارد میشوند، وضع عوارض گمرکی بسیار سنگین که عملاً باعث ممنوعیت واردات میشود، ممنوعیت صادرات مواد خام صنعتی برای مصرف در تولیدات داخلی، ارائه یارانه نقدی به واحدهای تولیدی، تشویق نوآوریها و اکتشافات جدید مرتبط با بخش صنعت و کشاورزی در داخل کشور و تسهیل حملونقل کالاها برای کاهش قیمت تمامشده آنها» را پیشنهاد کرد که به کمک آن، صنایع و کشاورزی آمریکا جهش چشمگیری کرد و درنتیجه باعث شکوفایی اقتصاد آمریکا گردید.
در ارتباط با مسائل نفتی و نیاز آمریکا به بازار نفت، این کشور بااینکه در زمینه واردات نفت خام، ارتباط خود را با سایر کشورها قطع نکرده و همچنان بهعنوان عضوی از بازار باقیمانده است ولی با استفاده از ذخایر استراتژیک خود توانسته قیمتگذاری این ماده حیاتی را در دست خود نگهدارد و از شوکهای شدید قیمت جهانی این ماده حیاتی جلوگیری کند. این نوع نگاه مترقی اقتصادی تنها بخشی از نظریه پیشرفته و عملیاتی اقتصاد مقاومتی است که هر ملتی برای حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت نیازمند آن است.
اما برای کشور بزرگی مانند ایران، کار در همین نقطه به پایان نمیرسد، چراکه به فرموده مقام معظم رهبری، «چگونگی بهرهبرداری از اقتصاد مقاومتی، منوط به اهداف کشورهاست». اقتصاد مقاومتی برای جمهوری اسلامی از زوایای مختلفی، هدفی حیاتی است و این اهمیت فوقالعاده، ریشه در آشتیناپذیری انقلاب اسلامی با نظام استکباری و در رأس آن آمریکاست. بهبیاندیگر، اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی از این منظر برای ایران اسلامی حائز اهمیت راهبردی است که طبق دستورات قرآن کریم، هیچ راهی برای سلطهگری کفار بر مؤمنان وجود ندارد. در اینخصوص نباید از یاد ببریم که یکی از مهمترین ابزارهای نظام سلطه، وابسته کردن اقتصاد کشورهای مسلمان به دنیای غرب است و برای خروج از این سلطه، باید تدابیر و برنامههایی را اجرایی کرد تا راه نفوذ مستکبران بر جوامع اسلامی بسته شود و اطمینان حاصل نمود که استقلال سیاسی بدون استقلال اقتصادی محقق نخواهد شد.
بر این اساس، اقتصاد مقاومتی الگویی است برای سامان دادن و عینیتبخشی بهنظام اقتصادی انقلاب اسلامی بهمنظور تحقق الگوی بومی پیشرفت. اقتصاد مقاومتی یک تاکتیک مقطعی یا واکنش موقت نسبت به پدیدههای جاری نیست، بلکه یک گفتمان تمامعیار بر مبنای تحکیم اقتصاد کشور به یک اقتصاد پیشرو و یک قدرت اقتصادی بینالمللی است؛ گفتمانی که بر اساس مقاومت در برابر تهاجم اقتصادی، فساد، اشرافیت، رانتخواری و بهطور خلاصه، مقاومت در برابر هر عامل داخلی و خارجی که مانع ایجاد اقتصادی پویا و سالم، متناسب با مبانی و ظرفیتهای انقلاب و جمهوری اسلامی است، شکلگرفته است.
و بالاخره باید گفت هدف اقتصاد مقاومتی با مقاومسازی در اقتصادهای متعارف متفاوت است. اقتصاد مقاومتی به کشورهای دنیا بخصوص مظلومین و مستضعفین میآموزد که زندگی و حیات بدون استکبار و آمریکا نهتنها امکانپذیر است، بلکه شرط حیات عزتمندانه نیز هست. این نکته، حلقه مفقوده نظامهای اقتصادی غیر الهی است که حتی اگر برای رفع وابستگی هم تلاش کنند، اما عزمی برای رهایی از ظلم و استکبار ندارند و شناخت این حلقه مفقوده، تمایز هدف اقتصاد مقاومتی با سایر مقاومسازیهای غیر الهی است.
انتهای پیام/فارس
کد مطلب: 435869
آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/435869/تجربه-اقتصاد-مقاومتی