به گزارش سرویس یادداشت ومقاله
تفتان ما،خداوند است که «لایشغله سمع عن سمع»؛ شنیدن صدایی مانع از شنیدن صدایی دیگر نمیشود. ما انسانهای معمولی ناچار از اولویتبندی هستیم. وقتی مشغول کاری میشویم، از توجه ما نسبت به سایر امور کاسته میشود. مدیران و تصمیمگیران و تصمیمسازان ما ناچار از این اولویتبندی معطوف به مردم و اصول اسلامی هستند وگرنه، از مشکلات و اولویتهای اصلی بازخواهند ماند. به هر میزان که سیاست و رقابت و انتخابات و همباندیها و نزدیکان و منافع آنها ذهن مدیران ما را درگیر خود کند، عرصه بر خدمت به مردم و پیگیری آرمانهای اسلامی تنگ میشود. دقیقترین رهنمودها را در این زمینه امیرمومنان علی علیهالسلام، هنگام انتصاب جناب مالک اشتر به امارت مصر بیان فرمود آنجا که نوشت: «ولیکن احبّ الامور الیک اوسطها فیالحق و اَعمّها فیالعدل و اجمعها لرضا الرّعیه... دوست داشتنیترین امور نزد تو باید میانهترین آنها در حق و فراگیرترین آنها در عدالت و جامعترین در رضایت توده مردم باشد؛ که همانا خشم و نارضایتی مردم، رضایت خواص را از بین میبرد. و نارضایتی خواص در صورت رضایت عامه مردم، قابل بخشش و اغماض است؛ و هیچ کس برای والی پرخرجتر از خواص به هنگام آسایش، و کمیاریتر به هنگام بلا و گرفتاری، و ناراحتتر نسبت انصاف، و اصرارکنندهتر به هنگام خواستن، و ناسپاستر هنگام بخشش و عطا، و عذرناپذیرتر در زمان منع و محرومیت، و کمطاقتتر هنگام حوادث روزگار نیست. و همانا ستون دین و جمعیت مسلمین و تدارک برای مقابله با دشمن، از میان عموم امت است؛ بنابراین گوش شنوا و تمایل تو باید به سوی آنها باشد.» (نامه 53 نهجالبلاغه)
2- آتشنشان جانفشانی که به خاطر جان و حتی مال مردم، دل به آتش میزند و با شنیدن صدای منع همکارش میگوید «مال مردم است»، دقیقا همان احساس تعهد و ایثاری را دارد که یک رزمنده در دفاع از مرز یا حرم اهل بیت(ع) از خود نشان میدهد. گرههای بزرگ را فداکاران گشودهاند، همچنان که افتادن برخی از گرههای بزرگ در زیست اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی مردم، زیر سر اشرافیت خودبنیاد و مستأثر (در هر شکل و شمایلی) است. رهبر معظم انقلاب 24 مهر 1391 در جمع بسیجیان خراسان شمالی و در تبیین همین موضوع مهم فرمودند «ایثار، نقطه مقابل استئثار است. استئثار یعنی هرچه که وجود دارد، ما برای خودمان بخواهیم. گاهی در برخی از دعاهای ائمه(علیهمالسلام) از مستأثرین شکایت شده است. مستأثرین یعنی آن کسانی که هرچه هست، برای خودشان میخواهند، دنبال منافع شخصی و دستاندازی به داشتههای دیگرانند. ایثار، نقطه مقابل این است؛ یعنی از سهم و حق خود برای دیگران گذشت کردن... پایینتر از قلههای ایثار (آنها که جانشان را کف دست گرفتند)، صرف نظر کردن و گذشتن از منافع کوتاه مدت مادی است که ما برای خودمان تعریف میکنیم. آنجا که میبینیم رسیدن به یک حق شخصی، معنایش این است که از حقوق دیگران و از قانون عبور کنیم، اینجا مهار و زمام نفس خود را به دست بگیریم.»
متاسفانه برخی اوقات، همّ و غمّ شماری از مدیران ما در ردههای گوناگون صرف تخلیه هیجانها و حبّ و بغضهای شخصی و جناحی و سیاسی میشود و مصالح بزرگ ملی را چنان زیر دست و پا میاندازند که مصداق «تضییع الاصول و التمسک بالفروع» میشود؛ مسائل اصلی و مهم تباه میشوند و حاشیهها و مسائل فرعی، نصبالعین مدیران قرار میگیرند. خسارت بزرگی است که تصمیمگیری و اقدام یا امتناع برخی مدیران و سیاستمداران، نقطه مقابل این تذکر امیرمومنان(ع) به ابن عباس باشد: «فلایکن افضل ما نلت فی نفسک من دنیاک بلوغ لذهًْ او شفاء غیظ... نباید برترین چیزی که در نفس خود از دنیایت به آن میرسی، دستیابی به لذتی یا فرونشاندن آتش خشمی باشد بلکه باید خاموش کردن آتش باطل یا زنده کردن حقی باشد» (نامه 66 نهجالبلاغه).
3- هرچه زمان بیشتر میگذرد، حکمت و اهمیت نامگذاری پیاپی 2 سال اخیر به عنوان «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» و «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» بیشتر آشکار میشود. نقطه مقابل همدلی، «تفرقه» و بدتر از آن، فرسایش و اصطکاک و استهلاک ظرفیتهای ملی است. و در مقابل اقدام و عمل گفتار درمانی و بیعملی و مجادلهزدگی قرار دارد. مدیران دستگاهها بعضاً خود را با سخنران و نظریهپرداز و منتقد و رقیب انتخاباتی دستگاه تحت مدیریت خود اشتباه میگیرند؛ دوست دارند همچنان حرف بزنند و نقد کنند و به گردن دیگران بیندازند و سیاهنمایی کنند و انجام مسئولیتهای تعهد کرده را به رفتارهای ساختارشکن یا هزینه از منافع کلان ملی مشروط کنند و... به هزار بهانه متوسل شوند و هر کاری بکنند، جز همان مسئولیتی که پذیرفتهاند. سنت الهی بر این است که موفقیت برمدار وحدت باشد و ناکامی، میوه تفرقه؛ چنان که امیرمؤمنان فرمود عبرت بگیرید از سرنوشت پیشینیان و «ملتزم باشید به هر آنچه موجب عزت آنها شد؛ از جمله پرهیز از تفرقه و پایبندی به الفت... و اجتناب کنید از هر کاری که کمر آنها را شکست و قدرتشان را به ناتوانی تبدیل کرد؛ از کینه و عداوتهایی که نسبت به هم در دلهایشان جا گرفته بود و خصومتهایی که در سینهها نسبت به یکدیگر انباشته بود و رویگردانی از هم. و تخاذل الایدی. و دست از یاری هم کشیدن و یکدیگر را خوار کردن...» (خطبه 192 نهجالبلاغه). امام همچنین در خطبه 34 سوگند خورد و فرمود «غُلِبَ و الله المُتَخاذِلون: به خدا سوگند، آنها که یکدیگر را خوار کردند، مغلوب و مقهور شدند» و در خطبه 27 لب به شکوا گشود که چرا دعوتش به جهاد اجابت نمیشود و سپس فرمود «تواکلتم و تخاذلتم حتی شُنَّتِ الغارات. آن قدر مسئولیتها را گردن یکدیگر انداختید و همدیگر را خوار کردید تا غارتگران تاختند».
4- رفاه زدگی و تدارک بساط زندگی اشرافی، یک مصیبت بزرگ برای کار و خدمت مجاهدتآمیز است. برای هموار کردن مسیرهای ناهموار و برداشتن موانع بزرگ از سر راه پیشرفت، روحیه جهادی لازم است. اشرافیتزدگی و سهمخواهی، بیماری بزرگی است که به جان هر مدیر و مدیریتی بیفتد، زمینگیر میکند. به تعبیر مولای متقیان «خداوند شکر را برعهده شما نهاده و امر خویش را به شما واگذاشته و در میدان محدود دنیا مهلتی به شما داده تا سبقت بگیرید. پس کمربندها را محکم کنید. و لا تجتمع عزیمهًْ و ولیمهًْ. و عزم و اراده مجاهدت با سورچرانی و رفاهطلبی یک جا جمع نمیشود» (خطبه 241). وقتی قبیلهگرایی و اشرافیت و رفاه اطرافیان و خاصان اولویت شد، همواره بودجه برای خدمت به مردم کم میآید حال آن که برای حقوق و پاداشهای نجومی، محدودیت مشابهی نزد مدیران مذکور دیده نمیشود.
اگر پیامبر اعظم(س) فرمودند «جدوا و اجتهدوا... بکوشید و سخت بکوشید و نافرمانی نکنید که همانا هر کس بنا کند و ویران ننماید، بنای او ارتفاع میگیرد هرچند که کوچک باشد اما کسی که میسازد و ویران میکند، بنایش برافراشته نمیشود»، آلوده شدن به همتهای غیرالهی و غیرانقلابی، راهزن نیت و عمل مسئولین است. آنجا که غرضها از ابتدا یا در میانه راه آلوده میشوند، انحراف آغاز میشود و کارها و وعدهها نیمهکاره میماند. این حکمت والا از امیرمومنان(ع) است که فرمود «العمل العمل، ثم النهایهًْ النهایهًْ، و الاستقامهًْ الاستقامهًْ، ثم الصبر و الورع...» (خطبه 176). فرمود در کار پشتکار داشته باشید و به سرانجام برسانید و استقامت و مداومت به خرج دهید و آن را به چاشنی شکیبایی و پارسایی بیامیزید. کارها و برنامهها و شعارهای خوب معمولا هیجانانگیزند اما در میانه راه که سختیها پدیدار یا اولویتها گم میشود، آن برنامهها نیز به حاشیه میافتند. اما به تعبیر پیامبر اعظم(ص) رحم و لطف خداوند، شامل آنهاست که کار را محکم و استوار به سرانجام برسانند؛ «رحم الله أمرأ عمل عملا فأتقنه (فأحکمه)».
5- غرقشدگی در حجم سیاستبازی و مجادلات و منازعات سیاسی، جفای بزرگی در حق مردم و انقلاب است و متاسفانه برخی رسانهها نقش بزرگی در این «احتجاب» مدیران و مسئولان نسبت به اولویتها و مشکلات اصلی دارند. آنها به جای ایفای نقش آینه، وارونهنمایی میکنند، حاشیهها را جای اولویتها و اصول را به عنوان مسائل فرعی جا میزنند، جنجال میآفرینند و هو میکنند و آدرس غلط میدهند و در مسیر اقدام و عملهای ملی انحراف میآفرینند. برخی از آنها ابزار دست مدیران اشرافیاند و در واقع چون خریده شدهاند، استقلال و صلاحیت نقادی و ارزیابی و بازنمایی صادقانه را از دست دادهاند و برخی دیگر، فراتر از دعواهای جناحی و سیاسی، نفوذی و پایگاه رسانهای دشمنان خارجی هستند هرچند که خود را طرفدار این مدیر یا آن حزب و جناح جا بزنند.
برخی از همینها که مثلا در ماجرای تلخ ساختمان پلاسکو، اشک تمساح میریزند، قطعاً اگر مبادرت به کار پیشگیرانه میشد، علیه آن اقدام موضع میگرفتند؛ چنان که در ماجرای مشابه بر سر کاستن از طبقات پاساژ علاءالدین، هوچیگری کردند. قبیل این نشریات چند سال پیش تمام صفحه اول خود را به عکس شیک از بابک زنجانی و تیتر تبلیغاتی «جوان 25 هزار میلیاردی» اختصاص دادند اما حالا عکس تمام قد صفحه را به عکس شلخته و بازداشت شده او و تیتر «بدهکار ملی» زینت میدهند!! همین طیف یک بار در تیر 89 و بار دیگر در مهر 91 به تحریک و فضاسازی برای ناآرامی و تعطیلی بازار پرداختند؛ همچنان که در ماجرای درست سهمیهبندی و ساماندهی مصرف بنزین (7-8 سال پیش) به جای حمایت از اقدام مسئولان، به استقبال ناآرامی و اغتشاش رفتند و تیتر و عکسهای تمام صفحه را با عناوینی نظیر «بلوای بنزین» و عکس پمپ بنزین آتش گرفته منتشر کردند. (ارگان کارگزاران). اصلا میدانید تفاوت آتشنشان با طالبان فتنه و سوداگران سیاست و کاسبان رسانه و حزب چیست؟ اولی جانفشانی میکند تا آتشی را فرو بنشاند و طایفه دوم، تمام همتشان در کارشکنی و آتشافروزی و ایجاد بیثباتی و فرسایش و نابودی ظرفیتهای ملی است.
اتمام/ دانا