تصویر مغشوشی از ایران نزد مردم آلبانی ساخته شده است/ حاکمیت کمونیسم، ضربات سنگینی به دین در کشور من وارد آورد
28 بهمن 1395 ساعت 9:34
استاد دانشگاه تیرانا میگوید: دید عمومی مردم کشور من (آلبانی) به مردم ایران؛ یک ملت رنجورو ستمدیده است که طبق همین کم اطلاعی تصور این است که دین به آن اجازه نمیدهد که پیشرفت کند اما ما که اطلاعات بیشتری از عامه مردم داریم، میدانیم این موضوعاتی که بنده ذکر کردم هرگز واقعیت ندارند.
به گزارش سرویس فرهنگي تفتان ما،اسکندر سالای، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تیرانا به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و به میزبانی مرکز توسعه همکاریهای علمی ـ دانشگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در رأس هیاتی پنج نفره از اساتید دانشگاه تیرانا در رشتههای تاریخ، ادبیات و جغرافیای سیاسی 23 بهمنماه به کشورمان، سفر کرده است. به بهانه کنگره نعیم فراشری که مقرر شده در تهران برگزار شود، به سراغ او رفتیم اما به خواست این محقق برجسته کشور آلبانی جریان گفتوگو به حوزه مطالعاتی او تغییر مسیر داد و در یک گپ و گفت صمیمی که مشروح آن از نظر میگذرد به دیروز و امروز کشور آلبانی پرداختیم و نظرات نماینده گروه را در ارتباط با ایران و ایرانی جویا شدیم.
آن چه میخوانید مشروح گفتگوی تفصیلی فارس با این استاد آلبانیایی است.
فارس: پروفسور، در ابتدای صحبت مایلیم از اهداف سفرتان به کشور ایران برایمان بگویید.
بله! بنده 5 سال متوالی در آکادمی علوم آلبانی مشغول به کار بودم و هشت سال هم میشود که در دانشگاه تیرانا جغرافیای سیاسی تدریس میکنم. هدف از سفرم به تهران در ترکیب یک هیات فرهنگی برای شناخت بیشتر زمینههای همکاری با جمهوری اسلامی ایران در حوزههای متعدد هنری، علمی و فرهنگی است که برای این منظور همراه بنده سه استاد دانشگاه نیز از کشور آلبانی حضور دارند که یکی از همسفران رییس انجمن دوستی دو کشور میباشد.
فارس: آلبانی در مظان مردم ایران علاوه بر قلمرو سرزمینی کوچک آن، با عنایت به استقلالش در یک قرن گذشته، به لحاظ سیاسی نیز چندان سابقه قدرتمندی ندارد، اگر ممکن است قدری برای ما بگویید کوچکترین کشور حوزه بالکان در گذشته چه موقعیتی داشته و هماکنون چه جایگاهی دارد؟
آلبانی به جهت وسعت یک کشور کوچک به شمار میآید و در بخش غربی شبه جزیره بالکان استقرار یافته است. البته این مساحت بعد از کنفرانس لندن در سال 1913 میلادی به این کوچکی تبدیل شد؛ به عبارت دیگر این وسعت سرزمینی به نصف کاهش یافت و تکههای کوچک و بزرگ این قلمرو ملی در بین همسایگان این کشور توزیع شد. این واقعه با همه تلخی خود یک ویژگیهای خاصی را هم برای کشور ما ترسیم کرده به نحوی که در اروپا شاید از معدود کشورهایی باشیم که در کشورهای همسایه بیشترین افراد را با اصالت و تیره خاص خودمان داریم. یعنی در کوزوو در مونتهنگرو در مقدونیه و بسیاری دیگر از مناطق ما مردمانی با هویت آلبانیایی داریم که فقط در مرزهای سیاسی ما زندگی نمیکنند.
فارس: جدای از این تقسیم بندی آلبانی از زمان تسلط روم غربی گرفته تا قرنهایی که تحت سیطره عثمانیها قرار داشت مردمان آن همواره قدرتها و حکومتهای متعددی را مشاهده کردهاند، پس از استقلال این کشور هست که ژرمنها بر آن تسلط یافتند و بعدتر با پایان جنگ جهانی دوم هم سیل مهاجرت ادیان مختلف به این کشور و نهایتا نیم قرن حضور حکومت کمونیستی در این سرزمین قومیتها و ملیتهای متعددی را حاکم بر آلبانی کرده است، به عنوان استادی که سالها نیز در همین زمینه تحقیق و تفحص داشتهاید اگر بخواهیم تمامی این قدرتهای علم شده در کشورتان را به دو طیف غربی و شرقی تفکیک کنیم، آلبانیاییها در طول این سالها به کدام فرهنگ بیشتر گرایش پیدا کردهاند؟
البته نمایندگانی که در آلبانی به قدرت رسیدند تنها به حکومتهای اروپایی و اسلامی محدود نمیشود. جالب است بدانید با وجود این که آلبانی از معدود کشورهایی است که به هیچ کشوری هیچ گاه حملهای نبرده است اما همیشه تاریخ استعمارگری نبوده که به این قلمرو سرزمینی چشم نداشته و حضوری کوتاه یا بلند را در آن تجربه نکرده باشد. همان طور که اشاره داشتید اولین حملات همان از جانب رومیها بود و در طول این مدت بیش از 167 شهر زیبا و با ظرفیتهای بالا از این کشور تخریب شدند.
از قرون وسطی که ما 5 قرن تحت سلطه عثمانیها بودیم و آخرین کشوری هم به حساب میآییم که از یوغ استعمار آنها رهایی یافتیم تا با حمله ایتالیاییها و بعد ها در سال 1943 با ورود ژرمنها این کشور کوچک و به تعبیری پل ارتباطی شرق و غرب همواره مصایب بزرگی را چشیده است. بعد از استقلال آلبانی هم که دولتهای آلبانی تغییر میکنند در این وضعیت هم کودتاهای مختلف مشکلساز میشوند تا جایی که پادشاهی اتریش و مجارستان به داد ملت آلبانی میرسند.
فارس: اطلاعات شما کاملا مدون و دقیق ارایه میشود اما سوال بنده این بود که با همه این فراز و نشیبها مردم آلبانی تحت تاثیر چه قدرت و شخصیت و حاکمیتی قرار داشتند که این تابعیت معنوی در روحیه و رفتار و شیوه زندگی آنها همچنان تداوم دارد؟
همه قدرتهای سلطهگری که در این کشور حضور یافتند نه تنها در سبک زندگی مردمان این کشور بلکه در موقعیت جغرافیایی و شیوه حکومتداری هم تاثیرات خود را بجا گذاشتهاند. البته خوب عثمانیها یک تاثیرات به خصوصی بر مردم ما داشتند. یعنی با عنایت به این که این فرهنگ قرنهای متوالی در این کشور رسمیت داشت بالتبع نفوذ بیشتری هم داشته است.
ناگفته نماند که در قرن بیستم ملت آلبانی به فرهنگ غرب هم گرایشات خاصی پیدا کرد. عده زیادی برای مهاجرت به کشورهای اروپای غربی رفتند و مهاجران زیادی نیز بعد از مدتها حضور و تجربه زندگی در این ملل با فرهنگ الهام گرفته غربی به کشورشان بازگشتند و این خوب از نظر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیز پایبندیهای زیادی را به دنبال داشت. اما با همه این وجود در آلبانی همه فرهنگها با یکدیگر همزیستی دارند. یعنی وقتی شما آلبانی سفر کنید میتوانید به کثرت هم نمادهای فرهنگ غربی را ببینید و هم نمادهای خاص شرقی. آلبانی تنها کشور جهان است که ادیان و مذاهب مختلفی چون مسیحیت ارتدوکس و کاتولیک و مسلمان سنی و بکتاشی دارد و همگی پیروان هم بر خلاف دیگر کشورهای بویژه اروپایی با صلح و سازش در کنار یکدیگر زندگی میکنند.
فارس: اما این توضیح شما با آمارهای ارایه شده از پیروان ادیان در آلبانی کمی تناقض دارند. به طور مصداقی اگر بگویم این که به طور میانیگین سه چهارم جمعیت این کشور را مسلمانان شامل میشوند و درصد افراد لائیک هم البته در این کشور کم نیستند اما با همه این شرایط قدرت سیاسی در انحصار مسیحیان آلبانی است. ممکن است قدری در این ارتباط برایمان توضیح دهید؟
اگر شما میخواهید از جنبه تاریخی موضوع را بررسی کنید این امر خیلی پیچیده است. یعنی تاریخ ادیان در این کشور چندان روایت متقن و دقیقی ندارد. چون هر کشوری که به آلبانی حمله آورده در صدد استقرار پایههای دینی خودش هم بوده و در غالب موارد هم این تحمیل دین به ملت آلبانی موفقیتآمیز بوده است. از گذشتههای دور آن هنگام که مسیحیان به کشور ما یورش آوردند ما مسیحی شدیم و در طول سالها حضور عثمانیها نیز ما مسلمان شدیم.
با ترسیم این وضعیت باید بگویم که تخصیص درصد هم به پیروان ادیان چندان دقیق نیست چرا که به مدت بیست سال هم در دوران سلطه پنجاه ساله کمونیستها موضوع دیانت در آلبانی به طور کلی تحریم و ممنوع شد و تمام اماکن دینی و حتی مظاهر فرهنگی منتسب به موضوعات دینی همگی تخریب شدند. در تمام آلبانی مساجد، تکایا و کلیساها از پایه فرو ریختند و تمامی مبلغان اعم از بکتاشی و ارتدوکس و دیگر فرق و مذاهب دینی همگی اعدام شدند که البته بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در کالبد دین رفته رفته علایم حیاتی هویدا شد و با اتکا به همین روحیه احیا شده در طول 25 سال اخیر هم به پیشرفتهای خوبی دست یافتیم. هر چند سویی نداشت اما در زمان حضور کمونیستها هم مردم چراغ دین را در خفا با برگزاری اعیاد مذهبی و آیینهای دینی همواره روشن نگه داشته بودند.
فارس: یعنی هیچ آمار دقیقی نمیتوان از کمیت پیروان ادیان در آلبانی ارائه داد؟
به طور کلی با جمع بندی نظرات مختلف میتوان گفت 75 درصد از مردم این کشور مسلمان و در رتبه بعدی به ترتیب ارتدوکسها و کاتولیکها بیشترین درصد ها به خود اختصاص دادهاند.
فارس: در اروپای شرقی و برای نمونه در کشور یونان که 98 درصد جمعیت آن ارتدوکس هستند حتی تبلیغ و فعالیت کلیسای کاتولیک طبق قانون جرم تلقی میشود، سوال بنده این است این ممنوعیت و این جنس از محدودیتهای حکومتی در قبال مردم این کشور هم اعمال میشود؟
هرگز. در آلبانی همزیستی مسالمتآمیز ادیان میشود گفت نمونهای تحسین شده برای همه مردم جهان است. قابل تامل است در آلبانی مسلمانان این کشور جمع میشوند و میروند کلیسای در آستانه تخریب مسیحیان را تعمیر میکنند و طبق اخبار ملاحظه میکنیم که مسیحیان هم در مقابل میآیند و در ساخت مسجد مسلمانان مشارکت میکنند. در مراسمهای دینی هم همینطور بارها شاهد بوده و هستیم که پیروان مذاهب مختلف به عنوان مهمان در مناسبتهای متعدد در جمع ادیان دیگر حاضر میشوند.
فارس: اگر اشتباه نکنم در اعیاد انگشتشماری که دولت آلبانی به مناسبت آن در تقویم رسمی کشور تعطیلی اعلام کرده یکی مربوط به روز میلاد حضرت علی علیهالسلام است. این موضوع واقعیت دارد؟
بله به مناسبت میلاد ایشان همه ارادت دولتی و تمامی مراکز کشوری تعطیل رسمی است و در این عید تمامی ادیان برای بازدید از مرکز جهانی بکتاشیه به این محل میروند و در مقابل مسلمانان نیز در یک تاریخی خاصی که مربوط به میلاد حضرت مسیح علیهالسلام است این بازدید را با مراجعه به کلیسا پاسخ میدهند.
فارس: یکی از موضوعاتی که همواره برای شخص بنده جالب بوده و هست این موضوع است که پیروان بکتاشیه با وجود اینکه تنها سه و نهایتا 5 درصد از کل جمعیت مردم آلبانی را شامل میشوند اما جالب است که حتی از خود اهل تسنن کشور آلبانی هم که جمعیت بسیار زیادی نسبت به آنها دارند، بیشتر شناخته شده و حرف از آنها بیشتر به میان میآید. دلیل این امر را چه میدانید؟
بله این واقعیت دارد. چرا که بعد از جدایی از عثمانیها روحانیان بکتاشیه پیشقدم شدند تا از عثمانیها مستقل باشند، در جنگ جهانی دوم وقتی که پارتیزانها با آلمانها میجنگیدند نیز شیوخ بکتاشیه در تاسیس مدارس، افتتاح بسیاری از مراکز رفاهی و فرهنگی با تمام وجود پیش قدم شدند. البته دیگران هم در این زمینه فعال بودند اما در قبال خدمات اینها دامنه اقدامات بسیار کم است.
فارس: در خلال جنگ جهانی دوم آلبانی بواسطه حاکمیت آلمانها به نوعی تبعیدگاه بسیاری از یهودیان تبدیل شد و بسیاری از پیروان این دین توحیدی حتی بعد از شکست ژرمنها بنا به دلایل خاص خود در این دیار باقی ماندند، سوال بنده این است که با وجود حضور بسیاری از یهودیان چرا هیچ آمار دقیقی از این دسته دینی در آمارهای رسمی کشور آلبانی وجود ندارد؟
بنده اطلاع دقیقی از این موضوع ندارم اما این در تاریخ ثبت هست که یهودیانی که در آلبانی بودند فارغ از موضوع تبعیدشان به این کشور هرگز با وجود مطالبات ژرمنها به آلمان معرفی نشدند و کشور آلبانی آنها را مخفی و محافظت کرد و هیچ گاه اسامی آنها را برای درخواست کنندگان آلمانی مخابره نکرد. حال اینکه بسیاری از ملتهایی که آلمان در آن جا حضور داشته اسامی کامل یهودیان را به آنها ارایه داده بودند.
فارس: بنده میدانم مطالعات شما ارتباطی به مسائل فرهنگی ندارد اما محور دوم گفتوگو را تمایل دارم به سمت حوزه تمدنی نزدیک کنیم، یک سوال کلی مطرح میکنم؛ به نظر شما کشوری چون آلبانی با سرزمینی با یک سابقه تمدنی هفت هزار ساله چه اشتراکاتی میتواند داشته باشد؟
در مورد تاریخ ایران بنده فقط در مدارس چیزهایی از آن شنیدهام. نه فقط بنده بلکه بسیاری از ما اطلاعات بسیار کمی در مورد حوزه تمدنی این کشور داریم اما این را با وجود قطع روابط سیاسی و دیگر محدودیتهای موجود خیلیها مطلع هستیم که فرهنگ این سرزمین سابقهای چند هزار ساله دارد. بنده در این حوزه متخصص نیستم ولی در این دو سه روزی که در ایران حضور دارم بسیاری از نمادهای مشترک دو کشور را مشاهده کردم. مهماننوازی که در فرهنگ مردم آلبانی جایگاه ویژهای دارد را به طور ملموس در بین ایرانیها نیز دیدم. روش ارتباط گرفتن و آدابی که در تعامل با افراد قائل میشوید هم بسیار شبیه به آن چیزی است که در آلبانی مرسوم است. بنده حتی در همین مدت کوتاه حضورم در ایران به بسیاری از مشترکات در نوع پوشش زنان و مردان دست پیدا کردهام که کاملا شبیه به آن چه در کشورم وجود دارد در اینجا هم همان است.
فارس: نام شما هم اسکندر است، گویا اسکندر بیگ علاوه بر این که یک قهرمان ملی است نفوذ معنوی خاصی در بین طیفهای مختلف مردمی دارد، به نظر شما آیا این شخصیت معادل ایرانی هم میتواند داشته باشد؟
متاسفانه الان این معادل سازی برایم ممکن نیست. اما انقلاب در آلبانی که جلب توجه مردم و روشنفکران را به دنبال داشت و همواره اقشار مختلف مردمی از آن حمایت میکردند در سایه یک رهبری داهیانه انجام گرفت که شاید این امر بی شباهت به انقلاب اسلامی شما نباشد. انقلابی که ما آن را از طریق مطبوعات محلی و حتی به دلیل اهمیت بالا از طریق رسانههای ایتالیایی وقایع و نتایج آن را دنبال میکردیم.
فارس: تبلیغات سوئی از ایران در رسانههای غربی منتشر شده و میشود، ارتباط سیاسی ما با کشور آلبانی هم چندان و شاید بهتر است بدون فیلتر خاصی بگوییم خوب نیست. تصورات شما پیش از سفر به ایران با مشاهدات فعلیتان در این کشور چقدر همسویی دارد؟
سوء تفاهم ریشه در کم اطلاعی از یک واقعیت دارد. اگر بسیاری از مردم آلبانی برداشت درستی از جمهوری اسلامی ایران ندارند اگر آن بخش غرض ورزانه را کنار بگذاریم بخش عمده این سوء تفاهمها به دلیل اطلاعاتی کم و بعضا ناقصی است که از این کشور ارایه شده است. یعنی مردم عادی امروز نظرشان این است که ایران یک کشور دینی و به شدت افراط گرا در گرایشات خود به موضوعات دینی است.
نگاه عمومی به مردم کشور ایران یک ملت رنجورو ستمدیده است که طبق همین کم اطلاعی تصور این است که دین به آن اجازه نمیدهد که پیشرفت کند اما ما که اطلاعات بیشتری از عامه مردم داریم، میدانیم این موضوعاتی که بنده ذکر کردم هرگز واقعیتی ندارند. بسیاری از شخصیتهای مهم فرهنگی ایران و حتی چهرههای جهانی آن برای همه طبقات اجتماعی کشور آلبانی هنوز شناخته شده نیست.
فارس: در بازگشت به آلبانی اگر بخواهید ایران را در یک جمله کوتاه به هموطنان خودتان معرفی کنید، آن جمله کدام است؟
من فقط بلدم همین طور که صحبت میکنم حرف بزنم. ایران را نمیتوان در یک جمله تعریف کرد، لااقل من نمیتوانم. اما در بازگشت به کشورم برای دوستان و بستگان و شاگردانم خواهم گفت « اگر میخواهید بدانید ایران چه کشوری است بروید و از نزدیک با این سرزمین آشنا شوید. چرا که بسیاری از اطلاعات را باید بیواسطه دریافت کرد» ایران کشوری بزرگ و پایتخت آن شهری است که برنامههای توسعه در آن روز به روز مشهود است. ایرانیان انسانهای خونگرم و بسیار علاقمند به این که در هر شرایطی از هر کسی مساعدت کنند. مراکز علمی ، پژوهشی و فرهنگی آن شلوغ و مجموعهای مانند کتابخانه ملی در آن روزانه گنجینههایی قدیمی با ساختاری مدرن از خیل دانشجویان مقاطع تحصیلی دکتری به بالا میزبانی میکند. موضوعی که قابلیت الگوسازی برای بسیاری از ملتها را دارد.
فارس: رایزنی فرهنگی ایران در آلبانی که با عنوان بنیاد فرهنگی سعدی شیرازی به فعالیت میپردازد، چه نقشی در معرفی فرهنگ و هنر این سرزمین میتواند ایفا کند؟
این مرکز به عنوان «بهترین سرمایه جمهوری اسلامی ایران» در کشور آلبانی میتواند ضمن معرفی فرهیختگان بومی این کشور همچون نعیم فراشری شاعر، نویسنده و مترجم آلبانیایی این کشور که از قضا بزرگترین شاعر پارسیگوی آلبانی در قرن نوزدهم نیز شمار میآید، میتواند متقابلا چنان چه همین طور هم بوده با نشر فصلنامههای تخصصی و پژوهشی دیگر و تلاش بیشتر در حوزه ترجمه آثار، ثروت ثمین و کنجینه ثقیلی را به جامعه ادبی آلبانی ببخشد. در این راستا امروز ضمن بهرهمندی از نهادهای غیردولتی و سمنهای مردمی با تمرکز بر همکاریهای فرهنگی و علمی که هیچ ممانعت سیاسی هم آنها را تا کنون محصور نکرده و نمیکند، قادر خواهیم بود سطح روابط و تعاملات ملتها را روز به روز افزایش دهیم.
فارس: در آخر درخواست دارم اگر ممکن است جمله بنده را کامل بفرمایید؛ آلبانی کشوری کوچک به لحاظ وسعت سرزمینی است اما ...
اما در جهان ما شخصیتهای بزرگی داریم که مورد احترام همگان هستند. اسکندر بیک را داریم که قهرمان و نماد استقلال طلبی شده. مادر ترزا را داریم که اهل آلبانی است. ما نعیم فراشری (شاعر ملی و شیفته اهل بیت) و برادران خدمتگذار ایشان را داریم. سوای این ویژگیها که برای نمونه از جمع هموطنان ما یکی صاحب جایزه نوبل میشود اما در کنار همه اینها ما یک خصوصیت انحصاری داریم که هیچ کسی ندارد؛ آن امتیاز خاص هم چیزی نیست الا «همزیستی دینی» به معنای واقعی کلمه.
گفتکو: مرتضی امیر قهرمانی
انتهای پیام /فارس
کد مطلب: 436690