به گزارش سرویس فرهنگي
تفتان ما،-گروه هنر: بهمن ماه جاری نمایش «ترن» به نویسندگی و کارگردانی حمید آذرنگ در سالن اصلی مجموعه تاترشهر روی صحنه رفت و این نمایش توسط نمایندگان آتشنشانهای قهرمان افتتاح شد. بهرنگ علوی و حسین سلیمانی، فریده سپاهمنصور و مهراوه شریفینیا، فرید سجادیحسینی، نادر برهانی مرند، نسیم ادبی، خسرو احمدی، وحید آقاپور، سیدعلی صالحی، علی عامل هاشمی، سیاوش جامع بازیگران این نمایش به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ هستند. همچنین فرشاد فزونی هم آهنگسازی نمایش «ترن» را برعهده دارد.
این نمایشنامه با تغییراتی چند سال پیش توسط نیما دهقان روی صحنه رفت و اکنون نیز خود آذرنگ کارگردانی و نویسندگی آن را بر عهده دارد. آذرنگ همچنین سال پیش نمایش هتلیها را روی صحنه برد، در آخرین نمایشاش در مقام بازیگری در نمایش «افسون معبد سوخته» با کارگردانی کیومرث مرادی و نویسندگی نغمه ثمینی حضور داشت که در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت. میزگرد نمایش «ترن» با حضور حمیدرضا آذرنگ، کارگردان و نویسنده، فریده سپاه منصور، سجاد حسینی، سیدعلی صالحی و بهرنگ علوی در
خبرگزاری فارس برگزار شد که مشروح بخش نخست آن منتشر میشود:
*آقای آذرنگ اگر دو ترن را در گذشته و حال با هم مقایسه کنیم بهرحال نگاه مردم که تغییری نکرده در گذشته هم کار را میدیدند الان هم میبینند اما نگاه مسئولان دراین چهار سال تغییر کرده است؟
آذرنگ: بله خیلی زیاد. من در همان دوره گذشته دولیتر زهر دو لیتر سرب را یازده بار بازبینی کردم حتی تاریخش را عوض کردم و بدون زمان و مکان شد، درحالیکه الان شرایط بهتر شده است همه جای دنیا فرهنگ و هنر مایه افتخار است برای ما هم باید همینطور باشد.
متأسفم از اینکه یک زمانهایی نماینده شهر یا وزیری برای تماشای تئاتر میآید و ما را مجبور میکنند که نامش را ببریم درحالیکه این باید افتخار آن فرد باشد که به تماشای تئاتر آمده نه افتخار تئاتر! ما هنوز به این نقطه نرسیدیم که تئاتر را با نام فرهنگ بپذیریم در دنیا فرهنگ و هنر با تعداد سالنهای تئاتر آن قضاوت میشود.
من خوشحال هستم که در این جامعه به ما یاد دادند که تئاتری فقیری است، خیر اینطور نیست تئاتری پادشاه است ما هزینه میکنیم که گرسنگی بکشیم برای اینکه درد جامعه را بفهمیم تا اثر تولید کنیم. این افتخار ما است و مایه شرم نیست همه دنیا شهرداریها موظف هستند از تئاتر حمایت کنند، اما در جامعه ما تئاتر گلدانی و تزیینی است بودجهها که همه جا صرف شد به یاد تئاتر میافتند.
*یک نقدی مطرح شده بود که کارگر افغانی که در این نمایش حضور دارد و انگشتش قطع میشود طعنه به مدافعین حرم دارد. نظرتان درباره این چیست مگر چهار سال پیش که نمایشنامه نوشتید مدافع حرمی وجود داشت؟
آذرنگ: خیر اصلا چنین چیزی نبود من دوست دارم کسی که این نقد را نوشته ببینم و با او صحبت کنم ، دستش را بگیرم و به او آرامش بدهم وبگویم که ما مواجههای با تو نداریم میتوانیم گفتوگو کنیم.
*از این همه حرف و حدیث و نقد در حوزه تئاتر خسته نشدید؟
آذرنگ: خیر تئاتر به من انرژی میدهد، من با اینکه فرزند کوچک سینما هستم اما از سینما و روابط و شرایط آن خسته شدم تئاتر به من نفس میدهد و از آن انرژی میگیرم واقعا برایم لذت بخش است.
صالحی: من هم یک نکته بگویم که از یکی از دوستان شنیدم که میگفت شنیده است ترن فروش ندارد! من با تعجب گفتم چه کسی این را گفته سالن ما هر شب پر است؟ و او گفت که دیگران میگویند و من باز گفتم من خودم سر اجرا هستم و سالن پر است اینها نشانه چیست ؟ تخریب نیست؟ واقعا ما کاسه گدایی دست نگرفتهایم اما لااقل اگر حمایت معنوی نمیکنید، تخریب هم نکنید. چطور است اگر خود نظام و دولت تأکید دارد که ما کار دفاع مقدس داشته باشیم پس چرا اینطور میشود؟ اگر اینطور نیست که ما هم برویم تئاتر آزاد کار کنیم حداقل پولمان را دربیاوریم.
من به شخصه شنیدهام از بچههای تئاتر شهر که همه از گروه 40 نفره ما راضی هستند و میگویند یکی از بهترین کارها را داشتهایم حتی چند شبی که آقای آذرنگ به دلائل کاری نتوانستند حضور یابند بچهها با قوت ادامه دادند و هیچ خللی ایجاد نشد.
یک دوست دیگر در یکی از سایتهای تئاتری بر مطلب ما کامنت گذاشته بود که نروید و نبینید، به جز فلان فرد هیچ کس انرژی ندارد! من هم پاسخ دادم که چطور این را میگویید؟ او گفت اکثر تماشاگران بلیط مهمان دارند درحالیکه اصلا اینطور نیست و من گفتم این چه ربطی به انرژی بازیگران دارد؟ بعد هم یک سری حرفهای پرت و پلایی گفت.
خوشبختانه یکی از ویژگیهای ترن این بود که براساس بازخورد دهن به دهن تبلیغ شد و من ندیدم کسی کار را ببیند و دوست نداشته باشد خود امیر جعفری میتواند بعد از اجرایش برود ولی میماند و با طرفداران صحبت میکند.
آذرنگ: خوشبختانه حال ما خیلی خوب است و غیر از چند کار اول ، بلیط مهمان نداشتیم یک شبهایی به خودمان هم بلیط نمیرسید در اسفند ماهی که شاید نباید به واقع اینطور باشد.
*چرا با آقای دهقان دیگر کار نمیکنید؟
آذرنگ: ترجیح میدهم به این سوال پاسخ ندهم این پیشینه برای من نبوده برای ایشان بوده این سوال را از ایشان بپرسید حتما پاسخ خواهد داشت من اصولا از قالب رفاقتهایم راضی نیستم این هم تاوانی است که باید انسان پرداخت کنم من همواره با ایشان کار نمیکردم اما ایشان همواره دوست داشت متون من را کار کنم من خودم کارگردانی میکردم امیدوارم ایشان هم کار کند و موفق باشد.
*امکان دارد که یک بار هم در حوزه مدافعان حرم هم کار کنید؟
آذرنگ: هنوز فکر میکنم دینم را به کسانی که از سرزمین خودم دفاع کردند ادا نکردم هر زمان اقناع شدم که دینم ادا شده بعد به آنها فکر میکنم آدمهای سرزمین من هنوز خیلی غریب هستم و من هنوز مدیون آنها هستم با همان لباسهای خاکی که میرفتند.
*یک سوال کلی در پایان، شرایط تئاتر را الان چطور میبینید؟
آذرنگ: من خیلی بهتر میبینم ما مغزافزارمان کامل بود سخت افزاری مشکل داشتیم بخاطر همین تئاتریها مدام مقابل هم بودند الان آنقدر فضا زیاد شده همه به اندیشهها فکر میکنند دیگر به رویارویی فکر نمیکنند و این اتفاق بی نظیری است و تئاتر در دل مردم رخنه کرده است، الان در کوچه پس کوچهها پلاتو میزنند و این خیلی خوب است.
من خوشبختانه شنیدم یک جشنواره در اندیشمک برگزار میشود به اسم لالههای سرخ در چهارم آذر همان روز شومی که 54 هواپیما بمباران طولانی شهری را در شرایط جنگی انجام دادم، خیلی خوشحال هستم و امیدوارم به آن بها بدهند، آن روز واقعا برای من روز مرگ بود.
صالحی: یکی از بزرگترین اتفاقات این است که مردم حق انتخاب دارند و میتوانند تئاتری که دوست دارند را ببیند گروههای تئاتری هم در صحنه با هم صحبت میکنند به خاطر چهار سالن با هم درگیر نمیشوند. مثل بحث ورزش که آن هم خصوصیها رقابت ایجاد کردند اینجا هم همینطور است بخش خصوصی بیاید رقابت بیشتر میشود و کیفیت بالاتر میرود.
سجادی حسینی: هنوز زمان، زمان آنالیز نیست فعلا ما در دل شرایط هستیم همینقدر که با یک نگاه میتوانیم بفهمیم اوضاع بهتر شده است همانطور که اقای صالحی گفتند مردم حق انتخاب دارند من همین چند روز پیش یک تئاتر دیدم که وظیفهام است بگویم کار «شلتر» خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم.
*آقای آذرنگ هم کلاسی سابقتان، آقای شفیعی را در عرصه مدیریت نمایشی چطور ارزیابی میکنید؟
آذرنگ: من تا الان یک بار هم دفتر او نرفتم و قاعدتا خجالت میکشم و حس میکنم چون دوستم است اگر بروم شاید تعاریف دیگری بشود. بنابراین به نظر من حال تئاتر خوب است ربطی به مدیریت تنهای وی ندارد شاید بزرگترین دلیلش مدیریت نباشد این هجم سالنها باعث شده همه درگیر کار باشند و این باعث میشود حال تئاتریها خوب باشد ولی مدیریت هم به نظر من خیلی همراه است.
صالحی: به نظر من هم انقدر حال تئاتر خوب است که ما مجبور نیستیم زیر یوغ سریالها و نقشهای بد تلویزیون برویم، حداقل آدم تئاتر کار میکند حالش هم خوب است تکلیفش هم مشخص است که چقدر درآمد دارد و دریافتی هم مشخص است الان من امسال فقط سه تا تئاتر کار کردم ولی حالم خیلی خوب است.
*کار بعدی آقای آذرنگ؟
آذرنگ: من الان چند طرح دارم خیلی از دوستان به من میگویند که خنکا را دوباره اجرا کنم، نمیدانم این اتفاق بیافتد یا خیر ، اما من چند طرح ننوشته هم دارم که به آنها هم فکر میکنم از جمله سازمان تترا که برمیگردد به شرایط جغرافیایی و اصولا فرامرزی ربطی به ایران ندارد شرایط تلخی که به لحاظ زیست شناسی برای مردم اتفاق میافتد شاید کار بعدی من تترا باشد.
*سخن آخر؟
آذرنگ: من نگران برخی هستم آنقدر حب و بغض در کلامشان هست که من احساس میکنم فشار بر روی آنها است برای همین میگویم که بیایند صحبت کنند بلکه فشار کم شود. ولی دوست دارم منطقی تر و هنری تر و فرهنگی تر برخورد کنند همه از یک خانوادهایم فقط کافی است باور کنیم ممکن بود این تئاتر با سالن خالی اجرا برود هیچ منتقدی هم نباشد خیلیها هم گوشه خانه بنشینند و قهقه بزنند که این تئاتر بدون مخاطب است آن هم برای ما فرقی نمیکرد.
سپاه منصور: در تئاتر تماشاچی ، تماشاچی را میآورد وگرنه تبلیغات بیرونی خیلی مؤثر نیست آن زمان که ما شب عید اجرا میکردیم و سالن خالی بود میگفتیم چه توقعی داریم همه گرفتار هستند الان میبینیم خیابانها چقدر شلوغ است ولی الان برای اینکار همه سالن پر است مردم همان مردم هستند بگذارید هر چه میخواهند عدهای بگویند ترن راه خود را میرود.
علوی: ما اینجا یک وسیله هستیم که چیزی را روایت کنیم، میخواهیم تلنگری باشد برای یک نسل جدید که فراموش نکند در کنارش اگر یک فرزندی پدرش را در جنگ از دست داده آن آدم ممکن است خصوصیتی داشته باشد در این تئاتر و لحظهها میتوان اینها را درک کرد این تلنگر برای نسل جدیدی که آنها را ندیده خیلی خوب است.
من امسال چند کار تئاتر از کارگردانان تئاتر با من تماس گرفتند حتی تمرین هم رفتم اما دلم نبود که انجام بدهم اما اینجا واقعا همه چیز دلی جلو رفت متن را هم خواندم خیلی قوی بود همه چیز در آن وجود داشت و کار من را به عنوان بازیگر راحت میکند هرچند که به لحاظ حسی هر شبش برایم یک حس داشت اما نگران بودم که تبلیغات کم است، اما وی میگفت آنکه باید بیاید این کار را ببیند این اتفاق میافتد و بعد از چند شب تازه فهمیدم که ایشان درست میگویند.
به نظر من وقتی مشکلات اقتصادی باشد اولین چیزی از سبد خرید مردم حذف شود بحث کالای فرهنگی است بهرحال ما میگوییم اگر سینما تئاتر نرویم زنده میمانیم البته شرایط بهتر شده و نگاهها بازتر شده و خیلیها به قول آقای آذرنگ از رودررویی در اندیشه درست افتادند اما بهرحال باز احتیاج به کار دارد و من فکر میکنم خودم به شخصه سوای ادای دین خیلی دلگرم میشوم که میبینم سالن اصلی تئاتر شهر که افتخار حضور در آن را دارم آنقدر پرشور با این موضوع کار میرود.
من از تمام فرزندان شهید دعوت میکنم که این نمایش را ببیند من خیلی دوستانم مثل شهید همت، باکری یا کریمی حضور یافتند و خیلی از عزیزان دوست داشته باشند میتوانند حضور یابند به عنوان یک عضو کوچک خواستم از فرزندان شهدا دعوت کنم که حضور داشته باشند.
انتهای پیام/فارس