به گزارش سرویس اقتصادي
تفتان ما،هفته گذشته یادداشتی از
محمدصادق معماریان رئیس سابق اداره بررسیهای بازار نفت وزارت نفت درباره نکات مثبت و منفی عملکرد 4 ساله بیژن زنگنه وزیر نفت به خصوص در رابطه با بازار جهانی انرژی منتشر شد. معماریان در این یادداشت بازیابی تولید نفت بعد از برجام را از نقاط قوت کارنامه زنگنه دانسته و نقد هایی بر دیپلماسی انرژی وزیر نفت به خصوص درباره موضوع فریز نفتی وارد کرده بود.
علیرغم ادبیات کاملا علمی یادداشت معماریان، روابط عمومی وزارت نفت در یک جوابیه بسیار طولانی بدون ارائه پاسخ دقیقی به مسائل مطرح شده توسط وی، به اتهامزنی به این کارشناس ارشد بازار نفت پرداخته و وی را متهم به همسویی با روسیه و عربستان کرده بود.
معماریان که بیشتر شهرت خود را مدیون پیشبینیهای جالب توجه در بازار نفت و قیمتهای آینده است، در پاسخ به جوابیه بلندبالای وزارت نفت بدون توجه به اتهامزنیهای مطرح شده در جوابیه وزارت نفت که در سالهای اخیر تبدیل به رویه مداوم وزارت نفت نسبت به منتقدان عملکرد این وزارتخانه شده است، در یک متن فنی تنها به توضیح و تشریح دلایل و شواهد موضوعات مطرح شده در یادداشت قبلی خود پرداخته است.
متن یادداشت جدید معماریان پیش روی شماست:
قیمتها واستراتژیهای تولید کنندگان نفتی
در پی انتشار ارزیابی اجمالی از عملکرد وزارت نفت در حوزه دیپلماسی انرژی در
خبرگزاری فارس که به حق رسالت رسانهای را در بازتاب نظرات مختلف تمام نموده، مقامات نفتی کشورمان از طریق روابط عمومی نفت پاسخی به سبک و سیاق حرفهای خودشان در نقد ارزیابی مورد اشاره دادهاند. در ضمن نقبی هم به سلسله گزارشات تحلیلی و علمی اینجانب که به منظور جلوگیری از افتادن کشورهای تولیدکننده دردام گسترده شیلهای نفتی توسط غرب به رهبری آمریکا و از دست رفتن کنترل بازار نفت به رشته تحریر درآمده بود، زدهاند.
البته قابل فهم است که در این دوران حساس انتخاباتی، نقد عملکرد مقامات بزرگترین بنگاه اقتصادی کشور یعنی نفت بدلیل اینکه پرچمدار فعلی موفقیت دولت شده کاری بس پر حاشیه خواهد بود. اگر ضرورت صیانت از منابع عظیم نفتی کشورهای مسلمان برای نسلها نبود، تحت هیچ شرایطی همچون گذشته به زبان فارسی دست به قلم نمیبردم. بهرحال، بنده قصد پاسخگویی به هجمههای سیاسی پاسخنامه روابط عمومی نفت را ندارم و قضاوت در این خصوص را برعهده خوانندگان محترم میگذارم. تنها برای تنویر افکار عمومی به بررسی اختلاف در نوع بینشها با مقدمهای درخصوص علل افت اخیر قیمتهای نفت که در راستای مباحث مطرحه در چارچوب دیپلماسی انرژی نیز میباشد میپردازم.
*افت قیمتهای نفت خام
اخیرا همان گونه که در گزارشات بینالمللی منعکس گردیده است قیمت شاخصهای جهانی نفت تا کنون( 22 اسفند) به میزان تقریبی 5 دلار در بشکه افت نموده که در مقیاس علمی این سقوط معادل افت یک و نیم پلهای قیمتها است. خبرگزاریهایی همچون رویترز و بلومبرگ طبق روال معمول علل آنرا به عواملی همچون افزایش 8 میلیون بشکهای اخیر در ذخیرهسازیهای نفتی آمریکا و یا به افزایش تعداد دکلهای حفاری برای تولید نفت شیل ارجاع میدهند و با این عمل دو موضوع را به خوانندگان القاء میکنند:
اول اینکه تغییرات قیمتها را به عواملی نسبت میدهند که فقط در کنترل آمریکاست و ثانیا نقش عوامل اصلی برای جلوگیری از امکان اصلاح قیمتها را مخفی مینمایند. متاسفانه برخی ازپژوهشگران ما هم بدون توجه به اهداف گزارشات مذکور، مطالب آنان را عینا ترجمه و باز نشر می کنند!
اگر بخواهیم بر طبق اظهارات خبرگزاری رویترز، میزان افزایش 8 میلیون بشکهای سطح ذخیرهسازیهای آمریکا را ملاک این کاهش قیمت قرار دهیم اولا باید متذکر شویم که سطح این ذخیرهسازیها طی هر هفته در نوسان است و رقم ذخیره سازیها در یک هفته نمیتواند ملاک افت قیمتها قرار گیرد. در ثانی افزایش 8 میلیون بشکه به ذخیرهسازیها نهایتا میتواند 70 سنت در بشکه تغییرات قیمتی ایجاد نماید نه درحدود 5 دلاردر بشکه!
از طرف دیگر برای به بار نشستن تولید هر دکل جدید بکار گرفته شده نیز حداقل 3 ماه زمان لازم است تا در عمل بر قیمتها تاثیر بگذارد. در نهایت و در بهترین حالت، با افزایش تولید نفت شیل آمریکا به میزان 0.5 میلیون بشکه در روز برای کل سال 2017 ، قیمتها در طول سال فقط 2 دلار در بشکه کاهش خواهند یافت.
در حقیقت بایستی علت اصلی افت قیمتها به این میزان و با این سرعت را در اظهارات اخیر آقای الفالح وزیر نفت عربستان در اجلاس اخیرسالانه سراویک (CERAWEEK) در هوستون آمریکا، در خصوص عدم پایبندی برخی تولیدکنندگان به کاهش تولید مورد تعهدشان جستجو کرد. وی اعلام نمود: اینکه نمیشود عربستان به تعهد کاهش تولید نفت عمل نماید و دیگران سواری مجانی بگیرند (اشاره دارد به عدم پایبندی کشورهای امارات، عراق و برخی اعضا غیر اوپک در کاهش تولیدشان). او در ادامه و در تاکید بر جدیت سیاسی کشورش در این خصوص اعلام نمود که عربستان برنامهای برای تمدید کاهش در شش ماهه دوم سال جاری ندارد. اظهارات سیاسی وزیر نفت عربستان در نشست سالانه سراویک در شهر هوستون آمریکا، قیمتها را تحت فشار قرار داد و در نتیجه آن قیمتها به میزان 5 دلار در بشکه سقوط نمودند.
همانگونه که قبلا اشاره شد، بدلیل عدم استحکام پایههای توافق انجام شده، ساختار قیمتها همچنان سست بوده و می طلبد به لحاظ تئوریک این ساختار تقویت شود. زیرا در حال حاضر، هر گونه اظهار نظری توسط افراد تاثیر گذار، همچون سم مهلکی عمل کرده و منجر به تضعیف انسجام تولید کنندگان و افت قیمتها خواهد شد.
*دیدگاههای راهبردی ایران
طبق اظهارنظر کشورهای اوپکی عضو GCC یا شورای همکاری خلیج فارس، قیمت نفت برای این کشورها، 60 دلار در بشکه هدف گذاری شده است و قبلا اعلام نموده بودند که برای رسیدن به این هدف حاضرند در صورت لزوم نسبت به تمدید سیاست فعلی کاهش در 6 ماهه دوم سال اقدام نمایند. حتی وزیر نفت روسیه نیز در اظهارات اخیرش به امکان تمدید سیاست کاهش تولید در صورت همراهی بقیه اعضا اشاره داشته است.
بر اساس کف قیمتی هدف 60 دلار در بشکه برای کشور های عرب عضو اوپک (بعلاوه حمایت تلویحی روسیه) محدوده قیمتی برای این کشورها، برابر 60 الی 65 دلار در بشکه خواهد شد. این در صورتی است که قیمت هدف اعلام شده ایران 55 الی 60 دلار در بشکه و سقف حداکثری آن 60 دلار در بشکه است. همانگونه که ملاحظه میشود یک فاصله با پتانسیل 10 دلار مابین دو قیمت هدف گذاری شده از طرف ایران و غالب تولیدکنندگان شرکت کننده در سیاست کاهش تولید وجود دارد که علت آن به نوع نگاه طرفین به نقش شیلهای نفتی در بازار نفت بر میگردد.
جناب آقای زنگنه بیشتر تمرکزشان بر روی قیمتهای 55 دلار در بشکه برای در امان ماندن از تسلط مجدد شیلهای نفتی و سقوط قیمت ها است، در صورتی که غالب تولیدکنندگان از این مرز تهدید فرضی عبور کرده و درصدد به کنترل درآوردن شیل های نفتی هستند. بنابراین دو دیدگاه متضاد در مدیریت آتی بازار نفت بوجود آمده، یکی دیدگاه مقامات نفت ایران و دیگری دیدگاه تولیدکنندگانی که تحت هدایت دو کشور روسیه و عربستان هستند. این نشان میدهد که به لحاظ تئوریک، ایران هنوز توطئه شیلهای نفتی را نپذیرفته و ناخواسته در زمین آمریکا بازی میکند ولی گروه مقابل توطئه شیلهای نفتی و نقش محدود آن را پذیرفته و درصدد خنثی کردن آن هستند.
*پیچیدگیهای بازار نفت
مجددا تاکید میشود بعلت اینکه موضوع نفت در بطن این جنگ اقتصادی به مرکزیت خاورمیانه در جریان است مدیریت بازار نفت (و به طبع آن گاز) از پیچیدگیهای بیسابقهای برخوردار است. فقط به عنوان مثال تا زمانی که ایران اورانیوم 20 درصد غنی شده را داشت و بازار نفت با عرضه مازاد نفت برای کاهش قیمتها از سطح 110 دلار به پایین به رهبری عربستان مواجه بود ، آقای النعیمی(بدلیل عدم آگاهی از تاثیر اورانیوم 20 درصد بر ساختار قیمتها)، بارها معترض شد که چرا با وجود 2 میلیون عرضه مازاد در بازار، قیمتها سقوط نمیکنند!
البته همزمان با تایید رسمی اکسیده شدن اورانیوم 20 درصد ایران توسط آژانس اتمی در اواسط سال 2014 ، قیمتها با شیب بسیار تندی شروع به سقوط نمود و این پدیده نشانگر آن بود که از تاریخ تایید اکسیده شدن اورانیوم توسط آژانس اتمی در وین، کنترل قیمتهای نفت که تا آن زمان به نوعی در دست ایران یا در گرو تصمیمات ایران بود، به حریف عربستانی واگذار شد. این مسئله پیچیده اقتصاد نفت هنوز هم توسط مقامات محترم وزارت نفت به رسمیت شناخته نشده است. یا انسجام مجدد اوپک که توانست قیمتها را از محدوده 27 تا بالای سطح 40 دلار در بشکه درابتدای 2016 ، علیرغم عدم شرکت ایران در اجلاس دوحه، بدون حتی کاهش یک بشکه از نفت مازاد موجود در بازار، بالا ببرد و بدین ترتیب مدیریت سیاسی ناهنجار آن توسط عربستان را در قالبی عقلانی به کمیتهای متشکل ازتولید کنندگان تاثیرگذار در بازارنفت از جمله روسیه بسپارد، هنوز به لحاظ علمی (همچون سایر تئوریهای به کار گرفته شده در سلسله گزارشهای تحلیلی مکتوب اینجانب)، همچنان پدیده مغفولی نزد مقامات نفت ایران است.
*سیاست افزایش تولید نفت
در آخرین فراز و در خصوص نسبی بودن موفقیت عملکرد وزارت نفت در افزایش تولید، باید اذعان نمود که در مقایسه رقم تولید کشورهای دخیل در سیاست کاهش (پس از کسر کاهش توافق شده برابر 1.8 میلیون بشکه در روز) بر پایه تولید ماه اکتبر 2016 با رقم تولید این کشورها بر پایه ماه ژانویه (مبنای طرح اولیه فریز نفتی)، به آسانی میتوان دریافت که این کشورها از جمله ایران، در این مدت چند ماهه با عملکردی غیر حرفهای، فقط خودشان را از مزیت قیمتهای بالاتر محروم نمودهاند.
در این مقایسه به مزیتهای ذیل میتوان اشاره داشت:
- پس از کسر کاهش توافق شده اوپک برابر 1.2 م.ب.ر (میلیون بشکه در روز) از تولید اکتبر برابر 33.7 م.ب.ر، تولید جدید برابر 32.5 م.ب.ر بدست میآید که قابل مقایسه با تولید حقیقی اوپک در ماه ژانویه برابر 32.6 م.ب.ر است.
- میزان کاهش تعهد شده از جانب روسیه 300 هزار بشکه در روز است که دقیقا با میزان افزایش تولید آن از ژانویه تا اکتبر برابری میکند!
بنابراین:
اولا- مشخص میشود که سیاست کاهش تصویب شده در نوامبر بر پایه تولید اکتبر، در حقیقت بازگشت به میزان تولید بر اساس تولید ژانویه یعنی همان طرح فریز اولیه است.
ثانیا- نظر به اینکه در ژانویه قرار نبود کاهشی در سطح 1.8 م.ب.ر صورت گیرد، نسبت به توافق نوامبر که هم اکنون اجرای آن با معضل کاهش (مذکور در ابتدای مقاله حاضر) مواجه است، از مزیت برخوردار بود.
ثالثا- قیمتها که بدنبال مطرح شدن طرح فریز در ابتدای سال 2016 از مرز 50 دلار در بشکه عبور نمود نیز اعضا را از مزیت قیمتهای بالا تا ماه نوامبر محروم نمود.
رابعا- با عنایت به فریز شدن سقف تولید و مشخص شدن سقف تولید هر یک از اعضا با همان انعطافی که مجموعه در مورد ایران در نشست ماه نوامبر بدان رسیدند، درحقیقت سهمیهبندی جدیدی بر اساس تولید ژانویه همچون توافق نوامبر بدست میآمد. زیرا قدرت چانهزنی ایران در نشست دوحه بدلیل برخورداری از قدرت افزایش تولید یک میلیون بشکهای در مقایسه با سخت شدن توان تولید مازاد بر 3.9 م.ب.ر توافق شده دراجلاس نوامبر، بر خلاف ادعای مقامات نفتی عملا بسیار بیشتر بود.
بهرحال، همان گونه که از بطن اظهار نظرهای پیچیده شده در هجمههای سیاسی مقامات نفتی به اینجانب مشخص است، بر خلاف آنچه که انتظار میرفت، اختلافات فاحشی بین سطح تحلیلهای امثال بنده با این مقامات وجود دارد که قضاوت درستی آن را برعهده اهل فن باید گذاشت.
محمد صادق معماریان- کارشناس بینالمللی نفت
انتهای پیام/فارس