به گزارش سرویس مذهبي
تفتان ما،به نقل از
ندای اصفهان–
سیّد مرتضی میرسراجی( کارشناس علوم حدیث)/ شاه مردان، امیر مومنان(ع) در کلامی گهروار و دُرَر بار، نکته ای در حوزه جامعه شناسی و مردم شناسی فرموده اند که برای همه زمان ها قابل استناد، استفاده و تامّل است:
«النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِم»۱
«مردم به فرمانروایان خود بیشتر شباهت دارند تا به پدران خود»
از این کلام چنین فهمیده می شود که چه بسیار آموزش ها و تربیت های پدر، که سیاست و اَعمال حکمرانان و سران کشورها، آن را تغییر داده یا تباه می سازد یا در صورت بهره مندی از عدالت و حسن رفتار آن ها، اخلاق ها و رفتارهای نادرست، نیکو و پسندیده می شود.
از اهل فضل نیز همانند کلام حضرت امیر(ع) در نقش مستقیم مسئولان حکومتی، بر خُلق و خو و رویّه مثبت و منفی مردم در جامعه به ما رسیده است:
«الناس على دین ملوکهم فی الخیر و الشر»۲
«مردمان بر روش و عادت پادشاهان خود هستند چه در خوبی و چه در بدی»
ادیب و تاریخ نگار شیعه و صاحب کتاب فاخر «الفَخری» که موضوع کتابش در «آداب سلطانی و حکمرانی» است در این خصوص می نویسد:
«أنه إذا أحبّ شیئا أحبه الناس، و إذا أبغض شیئا أبغضه الناس، و إذا لهج بشیء لهج به الناس إمّا طبعا أو تطبّعا، لیتقربوا بذلک إلى قلبه، و لذلک قیل: الناس على دین ملوکهم فانظر کیف کان زیّ الناس فی زمن الخلفاء»۳
«هرگاه سلطان چیزى را دوست بدارد مردم نیز آن را دوست مى دارند، و هر گاه از چیزى بدش بیاید مردم نیز آن را بد مى شمارند و زمانی که چیزى مورد پسند وى افتد، مردم طبعا و یا از روى تظاهر و براى جای گرفتن در دل سلطان از این راه، آن را پسندیده مى شمارند؛ از این رو است که گفته اند: مردمان بر عادت و روش پادشاهان خود هستند. پس باید به شکل مردم در زمان خُلفا [و حاکمان] نگریست که چگونه و به چه نحو بوده است.»
صاحب «البدایه» نیز همانند این معنا را در کتاب خود قید کرده و نوشته است:
«و الناس یقولون: الناس على دین ملیکهم، إن کان خمارا کثیر الخمر، و إن کان لوطیا فکذلک و إن کان شحیحا حریصا کان الناس کذلک، و إن کان جوادا کریما شجاعا کان الناس کذلک، و إن کان طماعا ظلوما غشوما فکذلک، و إن کان ذا دین و تقوى و بر و إحسان کان الناس کذلک.»۴
«و مردمان می گویند: مردم بر روش و عادت پادشاهان خود هستند اگر فراوان اهل مُسکرات و مشروبات الکلی باشند و اگر همجنس گرا باشند، مردم نیز چنین می شوند و اگر خسیس و حریص باشند مردم نیز این گونه اند و اگر بخشنده و کریم و شجاع باشند مردم نیز این گونه اند و اگر طمّاع و ظالم و ستمگر باشند، مردم نیز این گونه اند و اگر صاحب دین و تقوا و نیکوکاری و احسان باشند، مردمان نیز این چنین خواهند بود.»
در صفحات تاریخ نیز، نمودهایی از این حقیقت و واقعیّت اجتماعی، ثبت و ضبط شده است که در این مجال فقط به چند نمونه اکتفا می کنیم:
دوران حکومت مغول (قرن هفت و هشت)
«ابن طقطقی» صاحب کتاب «الفَخری» در باب احوال مردم در دوران «مغول» و تاثیر آن ها از حاکمان وقت چنین نوشته است:
«فلما ملکت هذه الدوله… غیّر الناس زیّهم فی جمیع الأشیاء، و دخلوا فی زیّ ملوکهم بالنطق و اللباس، و الآلات و الرّسوم و الآداب، من غیر أن یکلّفوهم ذلک أو یأمروهم به أو ینهوهم عنه، و لکنهم علموا أن زیّهم الأوّل مستهجن فی نظرهم، مناف لاختیارهم فتقرّبوا إلیهم بزیّهم و ما زال الملوک فی کلّ زمان یختارون زیّا و فنّا، فیمیل الناس إلیه و یلهجون به، و هذا من خواصّ الدوله و أسرار الملک»۵
«… و چون این دولت [مقصود دولت «مغول» در زمان خودش است] حاکم و فرمانروا گردید… مردم چگونه وضع خود را در همه چیز تغییر دادند و از حیث سخن گفتن و رسوم و آداب و لباس و اسباب به شکل فرمانروایان خود در آمدند، بدون آنکه ایشان، مردم را بدین امر تکلیف کرده یا فرمان داده باشند، و یا از آن باز داشته باشند. بدین ترتیب پادشاهان پیوسته در هر زمان، شکل و فَنّى را برگزیده، مردم نیز بدان روی مى آوردند، و به آنان اظهار علاقه مى کردند، و این خود از خصوصیّات دولت و اسرار پادشاهى است.»
دوران خلافت وَلید بن عبدالملک (متوفّای ۹۶ ق.)
«و کان شدید التکلّف بالعمارات و الأبنیه، و اتّخاذ المصانع و الضّیاع، و کان الناس یلتقون فی زمانه فیسأل بعضهم بعضا عن الأبنیه و العمارات»۶
«او علاقه اى زیاد به ساختمان ها و بناها و ساختن قصرها و آبگیرها و مزارع داشت. در روزگار وى مردم چون به یکدیگر مى رسیدند از ساختمان ها و بناها سخن مى گفتند.»
چنان که «ابن کثیر دمشقی» نیز در کتاب خود راجع به این مطلب نوشته است:
«و کان الناس کذلک یلقى الرجل الرجل فیقول: ما ذا بنیت؟ ما ذا عمرت؟»۷
«در زمان [ولید بن عبدالملک] وقتی شخصی به شخصی دیگر می رسید به همدیگر می گفتند: چه چیزی بنا کرده ای؟ چه چیزی را آباد ساخته ای؟»
دوران خلافت سلیمان بن عبدالملک (متوفّای ۹۹ ق.)
صاحب الفخری به این مورد نیز اشاره داشته و نوشته است:
«و کان أخوه سلیمان یحبّ الطّعام، فکان الناس فی خلافته إذا التقوا، سأل بعضهم بعضا عن الطّعام»۸
«سلیمان بن عبدالملک برادر ولید بن عبدالملک بود که به غذا علاقه وافری داشت و در زمان خلافتش، وقتی شخصی به دیگری می رسید از طعام و غذا سئوال می کرد.»
و صاحب کتاب «البدایه» به ویژگی و خصیصه دیگر از سلیمان بن عبدالملک برادر ولید اشاره کرده و آورده است:
«و کانت همه أخیه سلیمان فی النساء، و کان الناس کذلک، یلقى الرجل الرجل فیقول: کم تزوجت؟ ماذا عندک من السراری؟»۹
«همّت و تلاش سلیمان بن عبدالملک برادر ولید در [بهره مندی] از زنان بود و در زمان او، مردم نیز این گونه بودند به طوری که وقتی به یکدیگر می رسیدند می پرسیدند: چند تا زن گرفته ای؟ و در نزدت چند تا کنیز هست؟»
دوران خلافت عُمَر بن عبدالعزیز (متوفّای ۱۰۱ ق.)
«و کان عمر بن عبد العزیز صاحب عباده و تلاوه، فکان الناس إذا تلاقوا فی أیّامه سأل بعضهم بعضا ما وردک اللیله؟ و کم تحفظ من القرآن؟ و کم تقوم من الشّهر؟»۱۰
«عُمَر بن عبدالعزیز همواره به عبادت و تلاوت قرآن مشغول بود. در زمان او هنگامی که مردم به یکدیگر مى رسیدند از هم مى پرسیدند:
امشب ذکر و دعای تو چیست؟
از قرآن چه قدر حفظ دارى؟
در ماه چه قدر نماز مى گزارى؟»
دوران ناصرالدّین شاه قاجار (مقتول ۱۳۱۳ ق.)
در احوال مردم که تحت تاثیر این پادشاه قَجَر بودند، تاریخ نگاران چنین نوشته اند:
«… در عهد ناصرالدّین شاه که او بی قرار زن بود، زنبازى و تعدّد زوجات رواج یافته بود.»۱۱
دوران ما
در دوران ما وقتی نگاه می کنیم بدی ها، خیانت ها در بین مردم افزایش یافته است و از سوی دیگر مسئولان، خودشان اهل یا حامی بی انضباطی، ولنگاری فرهنگی، بی اخلاقی، بی بصیرتی، فرار از قانون و… هستند، مردم این رنگ را به خود می گیرند و شبیه آن ها می شوند.
به راستی، وقتی در جامعه ای، دروغ، تهمت، کم کاری، تزویر، رشوه، حقوق های نجومی غیر منصفانه، اختلاس، بی بصیرتی، بی عدالتی، رابطه به جای ضابطه، یکسان بودن خادم و خائن و هزاران بیماری دیگر شیوع پیدا می کند، راز اصلی این مُعضَلات ویرانگر در مَتن و بَطن جامعه، فقط و فقط، وجود و ماهیّت درونی همان سیاستمداران و سیاستگذارانی است که برای امور مردم خطّ مشی تعیین می کنند و برایشان تصمیم گیری می کنند.
این بیماری از آن ها نشأت گرفته است که آن را به قاعده هِرَم یعنی طبقات مختلف اقشار مردم سرایت می دهند. مردم بد نیستند، این مسئولان بی کفایت و بد هستند که رویّه مردم را در جامعه تغییر داده اند.
وقتی در بین مسئولان، ساده زیستی جای خود را به تجمّل گرایی می دهد در بین مردم نیز دنیا طلبی و چشمُ هم چشمی افزایش می یابد.
وقتی بی اخلاقی و دروغ در بین مجریان کشور موج می زند مردم نیز الگو می گیرند و دروغ در جامعه فراوان می شود.
وقتی آقایان مَرعوب قدرت های استعماری می شوند، مردم دیگر انگیزه ای برای داشتن روحیّه مقاومتی و جهادی ندارند.
وقتی جمعیتی به مزار منسوب به فلان پادشاه سجده می کنند، به خوبی پیدا است که آقایان قبله دیگری اختیار کرده اند و بدان سوی متمایل هستند.
اکنون مردم ما وقتی به هم می رسند به یکدیگر می گویند: چه قدر زمین و مال و املاک داری؟ مهریه دخترت چند سکّه است؟ چه کشورهای خارجی رفته ای؟ چه قدر خرج عروسی بچّه ات کرده ای؟ فلان کار معنوی چه قدر برای تو پول دارد؟ در فلان اداره آشنا و پارتی داری؟ و… .
بی تردید این ویروس های مُهلک از ناحیه همان مسئولان بی کفایتی انتشار یافته است که خود این گونه فکر و عمل می کنند، به تَبَع آن مردم نیز این گونه می شوند زیرا مَردمان بَرسان مَسئولان هستند.
پی نوشت
۱- تحف العقول، ص ۲۰۸٫
۲- مختصر عجائب الدنیا، ص ۲۷۱٫
۳- الفخری، ص ۳۲٫
۴- البدایه، ج ۹ ، ص ۱۶۵٫
۵- الفخری، ص ۳۲٫
۶- همان، ص ۱۲۷٫
۷- البدایه ،ج ۹ ،ص۱۶۵٫
۸- الفخری، ص ۱۲۷٫
۹- البدایه، ج ۹ ،ص ۱۶۵٫
۱۰- الفخری، ص ۱۲۷٫
۱۱- طهران قدیم، ج ۱، ص ۱۸۴٫
انتهای پیام/ دانا