به گزارش سرویس فرهنگي
تفتان ما،حجتالاسلام داود مهدویزادگان، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی طی یادداشتی که در اختیار قرار داد نوشت: تردیدی نیست که از فردای انقلاب تا به امروز، 2 رویکرد سیاسی فعال بوده است. یک رویکرد بر آمده از متن گفتمان انقلاب اسلامی است و رویکرد دیگر، متعلق به گفتمان پسا انقلابی است و بر سازش و تسلیم استوار است.
رویکرد دوم ، عادی سازی انقلاب و در نهایت بازگشت به وضع پیش از انقلاب را تعقیب می کند. چنان که سیاست اجرایی مملکت در پیش از انقلاب مبتنی بر رویکرد تسلیم و سازش بود. پیش از انقلاب، دولت مردان همگی هژمونی نظام سلطه را بیچون و چرا پذیرفته بودند و از خود برای پیشرفت و ترقی کشور هیچ اراده مستقلی نشان نمیدادند.
سیل پروتکلها و عهدنامههای بینالمللی به همراه کثیری از یقه سفیدهای فرنگی با عنوان مستشار به ایران هجوم میآورند تا به اصطلاح، ایرانیان بیگانه با فرهنگ و تمدن را به سر عقلانیت آورده در مسیر پیشرفت و تمدن مدرن هدایت کنند. به عبارت دیگر پروژه غربی سازی را همچون دیگر مناطق غیر غربی در ایران به راه اندازند.
البته منظور از غربی شدن در این پروژه، غربی پیشرو نبود، بلکه غربی پیرو مدنظر بود. بدین ترتیب بود که رویکرد سازش و تسلیم در میان دولتمردان پیش از انقلاب حکمفرما شد. همین رویکرد با حالی زار و نیمه جان خود را در وضعیت انقلابی حفظ کرد و دقیقاً با خاتمه جنگ تحمیلی که هیچ نوع مشارکت سازندهای در آن نداشت، شروع به بازسازی و احیای خود کرد.
زمزمه و رد پای رویکرد تسلیم را در اولین برنامه توسعه بعد انقلاب میتوان مشاهده کرد. این رویکرد با شعارهای پر طمطراقی چون سازندگی، اصلاحات، توسعه سیاسی، جامعه مدنی، تسامح و تساهل، عدم خشونت، آشتی با نظام بینالملل، ورود به جهانی شدن و اعتدالورزی تلاش گستردهای به راه انداخت تا بر رویکرد انقلابی غلبه کرده آن را به حاشیه کشاند.
اما گفتمان انقلابی که دقیقاً در برابر گفتمان غربی شدن شکل گرفته است و توانست در بهمن 57 اداره کشور را به دست گیرد، به طور طبیعی با کنار زدن گفتمان غربی شدن، رویکرد سازش و تسلیم را به حاشیه راند و رویکرد انقلابی مقاومت را جایگزین آن کرد. ایران انقلابی با رویکرد جدید جان تازه گرفت و در مسیر هویتیابی قرار گرفت.
مسیری که دستاوردهای تاریخی کمنظیر و بیشماری با خود به همراه آورد. ایرانیان با رویکرد انقلابی مقاومت توانستند هشت سال جنگ تحمیلی را با سرافرازی پشت سر گذارند و در عرصه علم و فناوری و سازندگی بدون تکیه بر نظام سلطه به مرتبهای از پیشرفت دست یافتند که حتی برای ایران پیشاانقلاب قابل تصور نبود. رویکرد مقاومت شعارهای پر طمطراق را که در دستان رویکرد سازش واژگانی بیروح بودند، حیات و معنا بخشید و از شعار سیاسی به شعور سیاسی تبدیل کرد.
مردم با رویکرد انقلابی مقاومت معنای واقعی سازندگی، اصلاحات، مدارا و عدم خشونت، توسعه سیاسی، قانونیگرایی و مدنیت و حضور مستقل و غیر منفعلانه در نظام بینالملل را درک کردند. البته ایران انقلابی برای چنین درک بزرگ تاریخی هزینههای سنگینی هم پرداخت کردند. جنگ تحمیلی و تحریم مهمترین هزینه رویکرد مقاومت است. در مقابل، رویکرد سازش که اهداف گفتمان عادی سازی و وابستگی را تعقیب میکند، برابر رویکرد انقلابی مقاومت کاملاً منفعل و خلع سلاح شده است و هیچ حرفی برای گفتن ندارد.
از این رو، با پشتوانه تحریم و توهم سایه جنگ و همکاری اشراف سیاسی که فقط به قدرت میاندیشند، تلاش میکند حاکمیت خود را بر مردم تحمیل کند و مقدرات امور مملکت را همچون دوره پیشا انقلاب به دست گیرد. این رویکرد از هر منفذی برای اعمال سلطه استفاده می کند و انتخابات یکی از همان منفذهای رخنه رویکرد سازش و تسلیم است. مردم انقلابی میتوانند با استمرار رأی به مقاومت، راه نفوذ و سیطره رویکرد سازش و تسلیم را مسدود کنند.
انتهای پیام/فارس