خداوند واجب کرده که سطح زندگی مسئولان مانند ضعیفترین مردم باشد/ کاندیداها میزان اموال خود را علنی اعلام کنند
18 ارديبهشت 1396 ساعت 11:42
کسی میتواند مسئول باشد که زندگی خود را در سطح زندگی طبقات محروم جامعه نگاه دارد. مسئولان باید مواظب وضع زندگی خود باشند و با بهره گیری از امکاناتی که دارند، زندگیشان را توسعه ندهند.
به گزارش سرویس فرهنگي تفتان ما،متن زیر یادداشتی از سیدیحیی یثربی استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی به مناسبت مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری 96 است که در ادامه میآید:
تماشای مناظرههای ریاست جمهوری و نیز تبلیغات کاندیداها از دو جهت باعث غم و اندوه میشود: یکی از جهت بیبرنامگیها و عدم توجه به کارشناسی علمی و ارقام و آمار و شرایط و امکانات و دیگری از جهت بیتوجهی به ارزشهای اسلامی، من در اینجا تنها درباره جنبه دوم رفتار نامزدهای ریاست جمهوری چند نکته را یادآور میشوم:
نظامهای حکومتی از نظر ارزش و کارآیی متفاوت هستند. افلاطون میگوید اگر بهترین نوع نظام حکومتی با شرایط لازم آن همراه نباشد، به بدترین نوع نظامها تبدیل میگردد. براساس این قاعده افلاطون، از آنجا که ما حکومت دینی را بهترین نوع حکومتها میدانیم، اگر این حکومت، شرایط لازم خود را نداشته باشد، به بدترین نوع حکومتها تبدیل خواهد شد!
در حکومت اسلامی، علاوه بر شرایط ضروری نظامهای کارآمد حکومتی، شرایط دیگری نیز به خاطر هویت اسلامی آن لازم است که در اینجا به سه مورد از آنها اشاره میکنیم:
الف – عدم قدرتطلبی
اساس بسیاری از قدرتطلبیها، جاهپرستی و مالدوستی است. یک حاکم مسلمان نباید در وجود خود اثری از دنیادوستی و جاهپرستی ببیند. چنان که علی(ع) به ابن عباس میفرمود: «این کفشهای کهنهام از فرمانروایی بر شما ارزش بیشتری دارد، مگر آنکه بتوانم از حقی دفاع کنم و یا از کار نادرستی جلوگیری نمایم».[1]
از این رو، ملاک انتخاب اشخاص باید آن باشد که خواستار و دلداده شغلی که برای آن انتخاب میشوند، نباشند. اگر احساس کردیم کسی شیفته آن مقام است، باید از همان آغاز، راه او را ببندیم؛ چنانکه پیامبر اسلام(ص) میفرمود: «به خدا سوگند، ما کسی را که شغلی را درخواست کند، یا به آن دل داده باشد، هرگز به کار نمیگیریم!»[2]
اما متأسفانه در جامعه ما، عدهای دست به هر زد و بندی میزنند و پول خرج میکنند تا به ریاست یا وکالت برسند و جامعه ما به عنوان یک جامعه مسلمان با توجه به هشدار پیامبر اسلام(ص)، برای جلوگیری از به قدرت رسیدن چنین افرادی اصلاً حساسیت نشان نمیدهد؛ در عوض، رفتار آنان را بهانهای برای بیاعتنایی به ارزشها و بیتوجهی به حدود شرعی و دستورات الهی قرار میدهد.
علاقه افراد به داشتن شغلهای مدیریتی و سیاسی به آسانی قابل تشخیص است، وقتی کسی برای وزارت و وکالت پول خرج میکند، مردم بیاختیار از خود میپرسند چه خبر است که این همه خرج میکند؟ روشنترین و بهترین نشانهها برای هواپرستی اشخاص، تبانی کردن، وعده و وعید دادن، هزینه مالی کردن و راه انداختن تبلیغات برای به دست آوردن یک شغل است و افراد هواپرست در نظام اسلامی، شایسته مدیریت و پیشوایی مردم نیستند. این معیار به ما هشدار میدهد که باید خانواده، تربیت و شیوه رفتار شخص را با دقت در نظر گرفت، زیرا کسی که با چنین شور و شوقی برای به دست آوردن چنین مقامی میکوشد، بیتردید به دنبال ابعاد مختلف جاه و مال است. اگر چنین کسی قدرت یابد، بیدرنگ از قدرت بهرهبرداری کرده، به زراندوزی و زندگی پر تجمل می پردازد.
ب – پاسداری از بیتالمال
بیتالمال در اسلام حرمت ویژهای دارد. حاکمان، امین داراییهای مردم هستند و خیانت به این دارایی، یعنی خیانت به تمام مردم جامعه و این کاری است که هزاران بار از دزدی کثیفتر و زیانبارتر است.
روزی عقیل برادر بزرگ امیرمؤمنان علی(ع) به حضور ایشان آمد و با توجه به اینکه زمان خلافت علی(ع) بود و بیتالمال در اختیار آن حضرت، تقاضای مبلغی وام کرد. وی گفت به کسی مقروض هستم و وقت ادای آن فرا رسیده است. می خواهم قرض خود را ادا کنم. امام فرمود وام تو چقدر است؟ عقیل مبلغ وام را معین کرد. امام(ع) فرمود من این مقدار پول ندارم، صبر کن تا جیرهام از بیتالمال به دستم برسد، آن را در اختیار تو خواهم گذاشت. عقیل گفت بیتالمال در اختیار توست، باز میگویی صبر کن تا جیرهام برسد؟ تازه مگر جیره تو چقدر است؟ اگر همه آن را هم به من بدهی، کفایت قرض مرا نمیکند. امام فرمود پس بیا من و تو، هر کدام شمشیری برداریم و به حیره (محلی نزدیک کوفه) برویم و به یکی از بازرگانان آنجا شبیخون بزنیم و اموالش را بگیریم تا تو وامت را بدهی! عقیل فریاد زد: وای بر من! یعنی دزدی کنیم؟ امام فرمود «اگر مال یک نفر را بدزدی، بهتر از آن است که مال عموم را بدزدی. بیتالمال، مال عموم مسلمین است. اگر از آن چیزی افزون بر حق خود برداری، از اموال عمومی دزدی کردهای». [3]
سختگیری و دقت علی(ع) در امور بیتالمال چنان بود که میفرمود: «به خدا سوگند اگر حسن و حسین هم به بیتالمال دست درازی کنند، بیملاحظه همانند دیگران، آنان را حد میزنم و مال را از دستشان میگیرم».
ج – زندگی در شرایط طبقات محروم
حضرت علی(ع) در عین تشویق مردم به زندگی راحت و بهرهگیری از نعمتها، تکلیف مسئولان را از آنان جدا کرده است. وی میفرمود: «خداوند بر پیشوایان نظام عدل واجب کرده است که زندگی خود را در حد طبقه محروم جامعه نگهدارند تا تهیدستان و گرفتاران از فقر و تهیدستی رنج نبرند».[4]
کسی میتواند مسئول باشد که زندگی خود را در سطح زندگی طبقات محروم جامعه نگاه دارد. مسئولان باید مواظب وضع زندگی خود باشند و با بهرهگیری از امکاناتی که دارند، زندگیشان را توسعه ندهند. آنان باید هر روز از خود بپرسند که آیا من شایستگی مسئولیت در نظامی را دارم که به نام علی(ع) و فاطمه(س) برپا شده است؟! مبادا زندگی مسئولان به گونهای باشد که مخاطب یحیی بن معاذ قرار گیرند که به علمای دنیادوست میگفت: «ای عالمان! شما با قصرهای قیصری، خانههای کسرایی، سواریهای قارونی، لوازم خانه و زندگی فرعونی، روابط جاهلی و افکار شیطانی؛ چه چیزتان و کجای کارتان «محمدی» است؟!»
در پایان، لازم است که توجه داشته باشیم بیاعتنایی به بیتلمال و بهرهگیری از زندگی مرفه، دو زیان بزرگ دارد:
نخست آنکه مسئولان را به مقام و منصب خود دلبسته میسازد و جاهطلبی و دنیادوستی را در درون آنها تقویت میکند.
دیگر آنکه دنیادوستی و جاهطلبی حاکمان، هواپرستی را در میان مردم جامعه، مخصوصاً در میان نسل جوان رواج داده، زشتی و قبح دزدی و خیانت و تجاوز را از بین میبرد.
هم اکنون کمرنگ شدن ارزشها، بیش از هر چیزی تحت تأثیر دنیادوستی و جاهطلبی کسانی است که پیش از پیروزی انقلاب، آهی در بساط نداشتند و در سایه شغل و مقامی که در نظام اسلامی به دست آوردهاند، به همه چیز دست یافتهاند. در پایان جلسه دوم مناظره ریاست جمهوری (15/2/96) یکی از نامزدها با لحن تهدید آمیزی به سایرین گفت: در جلسه بعدی هر کس میزان داراییش را بیان کند! به نظر من این دعوت، باید جدی گرفته شود، وگرنه مردم به این نتیجه میرسند که آقایان آن قدر ثروت دارند که نمیتوانند آمار و ارقام آن را اعلام کنند!
با آرزوی سربلندی جامعهای که نام محمد(ص)، علی(ع) و فاطمه (س) را همواره بر زبان دارد.
*پینوشتها:
1-بحار،40/328و نهجالبلاغه،خطبه33.
2-غررالحکم،9290، صحیح مسلم 3/1456/14 و 1456/15.
3-مناقب آل ابیطالب، ج 1، ص 376؛ بحار الانوار، ج 41، ص 113.
4-نهجالبلاغه،خطبه209.
انتهای پیام/فارس
کد مطلب: 438361