به گزارش سرویس فرهنگي
تفتان ما،علیاکبر دهبان: در جشنواره جهانی فیلم فجر با یک ایده جذاب در پایان هر شب یک فیلم ترسناک در ژانر وحشت به نمایش در میآمد. البته برخی آثار هم به درستی انتخاب نشده بودند و فیلمهای رازآمیز و جنایی را به عنوان فیلم ترسناک به حساب آورده بودند و در جدل قرار دادند اما نکته قابل توجه در این میان حضور یک فیلم ایرانی با عنوان «زار» در ژانر وحشت بود.
فیلمی که نه تنها در سالن مخصوص مطبوعات بلکه در سایر سالنهای در نظر گرفته شده شبهای شلوغ و پر مخاطبی را پشت سر گذاشت. یک کارگردان فیلم اولی جسارت تجربه کردن در ژانری را از خود نشان داد که سینمای ایران در آن فقیر است. دلایل این فقر نیز نیاز به آسیبشناسی دارد که در این مجال نمیگنجد، اما مهم گام ارزشمندی است که یک فیلم اولی برای «سینما» برداشته است نه خود.
قطعا نسبت به این اثر سینمایی مانند هر فیلم دیگری میتوان نقد جدی داشت، اما نباید از تلاش این فیلم برای جان دادن به ژانر وحشت در سینمای ایران غافل شد. بدون حب و بغض باید «زار» را دید و به تلاش عوامل جوان سازنده فیلم برای ایجاد وحشت درست با ابزار سینما و نبردن فیلم به فضایی صرفاً «راز آلود و یا جنایی» و قالب کردن آن به عنوان ژانر وحشت به مخاطب و سینما دستمریزاد گفت. با این فیلم مخاطب در سیمای وطنی وحشت را درست تجربه میکند. به همین بهانه با عوامل سازنده این اثر سینمایی گفتوگویی داشتیم که در پی میخوانید:
_اولین سوالی که مطرح است در ارتباط با این موضوع است که چرا باید یک فیلم اولی به سراغ ژانری برود که تضمینی برای دیده شدن وجود ندارد وهمچنان سینمای ایران در آن فقیر است مخصوصا برای شما که سرمایهگذار فیلم هستید؟
فراهی: بگذارید رو راست بگویم در ابتدا میخواستیم کاری انجام دهم که دیده شود و اصلاً فیلم ترسناک و این چنین ژانری برایم مسئله نبود به همین منظور راهحلهای مختلفی به نظرم میرسید مثلاً اینکه یا باید ژانر خاصی را انتخاب میکردیم که به آن بها داده شود، مانند فیلمهای دفاعمقدسی اما به دلیل اینکه برای این فضا ارزش بسیار ویژهای قائل هستم به هیچ عنوان دوست نداشتم با چنین نیتی به سراغ آثار دفاع مقدسی بروم؛ علاوه بر اینکه تجربه لازم را هم برای ساخت فیلمی در این عرصه نداشتم. به همین منظور من تنها یک فیلمنامه داشتم که در فضای ملودرام و اجتماعی بود اما پیش از اینکه بخواهم ژانری را انتخاب کنم نزدیک به یک ماه به صورت متداوم به سینما میرفتم و فیلمها را نگاه میکردم. واقعاً برخی آثار برایم شوکهکننده بود.
*سینمایی که فقط خودش را تکرار میکند
واقعاً فیلمهایی که به لحاظ درجهبندی در رتبه 5 و 6 قرار داشتند و به نام کارگردانهایی که اصلاً از آنها توقع نداشتم میدیدم. به همین دلیل در خود من هم یأس بسیار زیادی به وجود آمده بود. در همین فضای ذهنی بودم که به یک سفر خارج از ایران رفتم و در آنجا با برخی از سینماگران صحبت میکردم که یکی از آنها به من گفت:«سینمای ایران که اصلاً ژانر ندارد و دائم در یک فضا خودش را تکرار میکند و فقیر است»، این حرف برای من به عنوان یک ایرانی بسیار سنگین تمام شد و به قولی به من برخورد. در چنین شرایطی که ذهنم درگیر بود با فیلمبردار فیلمم آرش سیفی در جمعی نشسته بودیم و فیلم ترسناک میدیدیم که به من پیشنهاد ساخت یک فیلم در ژانر وحشت را داد. با پیشنهادی که او داد یاد حرف همان فرد خارجی افتادم که با کنایه با من در ارتباط با سینمای ما صحبت کرده بود. این شرایط باعث شد که یک تصمیم جدی برای ساخت فیلمی در ژانر وحشت بگیرم.
ـ با توجه به اینکه تجربههای ویژهای در این ژانر در سینمای ما وجود ندارد فکر نمیکنید که ریسک کردید با توجه به اینکه هزینه فیلم به صورت شخصی پرداخت شده است؟
فراهی: واقعاً به تنها چیزی که در هنگام ساخت فکر نمیکردم بازگشت سرمایهام بود.
ـ البته با نگاه کردن به فیلم میتوان دریافت که سرمایهگذار که در اینجا خود کارگردان است، فیلمش را بر اساس صرفاً بازگشت سرمایه نساخته است چرا ککه اگر اینطور بود قطعا در چیدمان بازیگران از چهرهها استفاده میکردید.
فراهی: واقعاً همین طور بوده و در اولویتهای من بازگشت سرمایه مهم نبوده است، اما زمانی که وارد بازپرداخت چکهایم شدم کمی به این موضوع فکر میکردم چرا که به شدت تحت فشار قرار داشتم و اما در ارتباط با انتخاب بازیگران چند تا نکته وجود دارد منتی بر آنها ندارم ابتدا اینکه با تعدادی از این دوستان که در فیلم بازی کردند پیش از اینها همکاری داشتهام مثلاً با ساناز صفایی و سمانه کاوندی پیش از این کار کرده بودم و هنگام نگارش فیلمنامه همان نقشهایی را که این دو بازیگر آنها را ایفا کرده بودند به طور مشخص برایشان نوشته بودم و برای نقشی که حدیث میرامینی نیز بازی کرده بود به غیر از ایشان بازیگر دیگری را در نظر داشتم
البته برخی از حضور در فیلمی که قرار است در ژانر وحشت ساخته شود میترسیند چرا که به صورت کلی اعتمادی وجود نداشت که بتوان چنین فیلمی را به صورت درست و اصولی در این ژانر ساخت به همین دلیل بسیاری از بازیگران برای حضور در این فیلم پاسخشان منفی بود. زمانی که با حدیث میرامینی صحبت کردم به سایر بازیگران گفتم با اینکه برخی نقشها را برای شما نوشتم اما خانم امینی حق انتخاب دارند و اولویت را با انتخاب وی بعد از خواندن فیلمنامه گذاشته بودم.
*ژانر وحشت کودکی است که میخواهد درس بخواند
ـ کمی در مورد اینکه برخی از بازیگران نمیپذیرفتند تا در فیلمت بازی کنند توضیح بدهید؟
فراهی: ژانر وحشت مانند یک کودک مدرسهای است که دائماً تجدید آورده و حالا یک بار که به صورت جدی تصمیم گرفته درسش را بخواند کسی حرفش را باور نمیکند. در این ژانر هم برخی پیش از این کار کردند که در قالب مواقع به آن صدمه زدهاند. البته برای ساخت فیلمی در ژانر وحشت به نظرم تنها به بازیگران میتوان برای حضور در چنین فیلمی حق داد که بترسند چرا که آنها بیش از هر فرد دیگری دیده میشوند و اگر اصول و قواعد اجرا در این ژانر را رعایت نکنیم، بازی آنها و حرکاتشان مورد تمسخر قرار میگیرد.
_فکر میکنم حالا باید از خانم میرامینی بپرسم که چگونه پذیرفت تا به یک کودک تجدید شده در مدرسه سینمای اعتماد کند؟
میرامینی: فیلمنامه را که خواندم بسیار دوست داشتم چرا که خواندن آن فیلمنامه خودش ترس را منتقل میکرد و من اطمینان داشتم تجربههای خوبی را با این گروه کسب خواهم کرد.
ـ پیش از حضور در فیلم سینمایی «زار» در آثار سینمایی مانند «ورود آقایان ممنوع»، «عادت نمیکنیم»،«شب حورا» و ... حضور داشتهاید، اما هنوز به نظرم بر خلاف سریالهایی که حضور داشتتید در سینما اتفاقی که انتظارش را دارید برایتان نیفتاده است؟
میرامینی: به طور کلی در سینمای ایران نقشهای کمی وجود دارد که خانمها در آن میتوانند قصه را پیش ببرند، البته به نظر من فیلمنامهها بسیار بهتر شده است واقعاً تا چند سال پیش بیشترین معضل ما فیلمنامه بود، اما طی سالهای اخیر معتقدم با حضور نسل جدید شاهد فیلمنامههای بهتری هستیم، اما متأسفانه آن فیلمها هم بازیگران خاص خودش را دارد و ما همچنان از مشکل عدم اطمینان به بازیگران جوان رنج میبریم.
*از ایفای نقشهای خاص ترسی ندارم
اگر شما اذعان دارید که هنوز برای من در سینما اتفاقی که مناسب است نیفتاده باید بگویم با شما موافق هستم اما واقعاً دغدغه من در سینما، تئاتر و تلویزیون این بوده است که بتوانم نقشهای خاص و ویژه را بازی کنم و به هیچ عنوان نسبت به این موضوع ترسی ندارم.
*اعتراضی برای نداشتن پیشنهادهای عجیب و غریب ندارم
ـ آیا شما هم معتقد هستید که برخی از بازیگران در سینما حضور دارند که در تمام فیلمها به ایفای نقش میپردازند.
میرامینی: در واقع به هیچ عنوان دوست ندارم از موضع اعتراض به این مباحث ورود پیدا کنم، زمانی که از موضع اعتراض وارد شویم میتوانیم به همه چیز اعتراض کنیم و من هم برای آرامش خودم در چنین شرایطی میگویم که هنوز قسمت من نشده است، اما دست از تلاش بر نمیدارم و همچنان احساس میکنم باید خودش و نگاهش پویا و جستوجوگر باشد. اگر یک بازیگر به صورت متداول درگیر این مباحث باشد که مثلاً چرا به من پیشنهادهای عجیب و غریبی در بازیگری نمیشود و یا نمیتوانم در آن فیلم حضور پیدا کنم تنها به خودش و روحش صدمه میزند و زمانی که مهمترین ابزار بازیگر یعنی روحش لطمه میبیند، قطعاً در ایفای کاراکترهایش با مشکل مواجه میشود. البته حضور متداوم یک بازیگر در فیلمهای زیادی که پشت سر هم به نمایش در میآید هم به او و هم به سینما لطمه میزند.
*فیلمنامهای که خواندنش هم وحشت آور بود
ـ با توجه به اینکه حدیث میرامینی در شرایطی قرار دارد که به دنبال فرصتها نو و جذاب در بازیگری میگردد تا بتواند تواناییاش را نشان دهد، چطور شد که پذیرفت در فیلم سینمایی «زار» که یک فیلم اولی قرار است آن را در ژانر وحشت بسازد، بازی کنید.
میرامینی: اتفاقاً حضور در فیلمی که قرار است در آن تجربههای زیادی اتفاق بیفتد برایم بسیار جذاب است فیلم ترسناک در سینمای ما هنوز جایگاه خودش را پیدا نکرده است، نکته بعدی که وجود دارد این است که بعد از خواندن فیلمنامه به واقع باید اعتراف کنم که حس ترس و وحشت به خوبی به من منتقل شده بود جدا از اجرا و آن چه که بر پرده سینما مخاطب دید اگر فیلمنامه به عنوان یک داستان خوانده شود، قطعاً متوجه ترس و وحشت که به خواننده منتقل میشود، خواهید شد.
زمانی که فیلمنامه را خواندم و قرار شد یکی از نقشها را انتخاب کنم داشتم به نقشی که ساناز صفایی آن را ایفا کرد فکر میکردم چرا که این کاراکتر پتانسیلهای لازم برای دیده شدن را داشت و وقتی که وارد دفتر شدم و سایر بازیگران و عوامل را دیدم متوجه شدم که این کاراکتر برای ساناز صفایی مناسب است، این تصمیم در شرایطی بود که من نمیدانستم نیما فراهی نقش «ماری» را برای ساناز صفایی نوشته است و در حالی که او طی نگارش فیلمنامه تمرینهای زیادی انجام داده بود اما با ورود من کارگردان بنا را بر این گذاشته بود که من کدام نقش را انتخاب میکنم که البته پیشنهاد خودش بازی در نقش دیگری بود، که در نهایت من انتخاب دیگری انجام دادم که به واقع خودم را نجات دادم، چرا که هر کسی به درستی سر جای خودش قرار گرفته بود. نزدیک به یک ماه دورخوانی داشتیم و با هم تمرین میکردیم. این تلاش مستمر برای رسیدن به یک هدف مشترک برای من به عنوان یک بازیگر بسیار جذاب است. در واقع به این معتقدم نقشی که انتخاب کردم تا در فیلم «زار» بازی کنم کاراکتر سختی نبود و بازیگران دیگری هم میتوانستند آن را ایفا کنند اما حضور من در این پروژه به دلیل تجربه جدیدی بود که در کلیت آن قرار داشت و این برای من بسیار ارزشمند بود.
ـ متأسفانه نسبت به ژانر وحشت یک گاردی وجود دارد که پیش از هر چیز افراد نگران دریافت پروانه ساخت و یا پروانه نمایش خود هستند این در حالی است که ما با تجربهاندوزی در ژانر وحشت میتوانیم به ساخت فیلمهای دینی و مذهبی خوبی نیز دست پیدا کنیم، اما برخی به دلیل تفکرات سلیقهای و شخصی مقابل این روند رو به رشد میایستند.
فراهی: باید باب گفتوگو در این زمینه باز شود، نظرات مختلف شنیده شود تا بتوانیم به راهکارها و شرایط جدیدی در ارتباط با موضوع فیلمهای ترسناک در ژانر وحشت برسیم.
*مدیران حاشیه امن برای فیلمساز به وجود آورند/ دوچرخه را از فیلمساز نگیرید برایش حاشیه امن ایجاد کنید
ـ به هر حال باید از جایی اولین گام برداشته شود تا سایرین جرأت کنند به سمت کارهای نو و ریسکپذیر در سینما بروند و یا فیلمهایی در ژانرهایی بسازند که کمتر شاهدش بودیم.
فراهی: به نظرم در این پروسه مدیران و تصمیمگیران بسیار تأثیرگذار هستند، زمانی که یک پدر به کودک خود میخواهد مثلاً دوچرخهسواری را یاد بدهد ابتدا یک حاشیه امن را برایش به وجود میآورد، مثلاً مراقب است با دوچرخه به خیابان نرود و زمانی که کودک سوار بر دوچرخه حرکت میکند پدر تنها به او جهت میدهد. اما گرفتن دوچرخه از آن کودک برای اینکه به خیابان نرود راه حل درستی نیست باید برای آن حاشیه امن ایجاد شود. در حوزه شناخت ژانرهای مختلف مانند ژانر وحشت باید برخی مدیران و متخصصین کنار هم قرار بگیرند و حاشیه امنی را برای فیلمسازان به وجود بیاورند،اما اینکه از ابتدا در مقابل چنین آثاری ایستاد و یا به جای ایجاد حاشیه امن ناامنی ایجاد کرد کمی میتواند به سینما و به جسارت کارگردانان جوان لطمه بزند که البته در مسیر ساخت این فیلم تا جایی که امکان داشت با من همکاریهای لازم صورت گرفت و اختلاف سلیقهها و نظرها در همان زمان صدور پروانه ساخت با دوستان حل شد و آنها هم تلاش کردند حاشیه امنی برای ادامه ساخت این فیلم ایجاد شود این روند باعث میشود که فیلمسازان دیگر نیز شجاعت تجربه در فضاهای جدید سینما را داشته باشند.
*تلاش کردم حرف گوش کن باشم
ـ در تجربه ساخت این فیلم بازیگران جوانی همراه بودند که به اندازه در فیلم حضور داشتند و اصلاً تلاشی برای اینکه تنها خودشان دیده شوند نکردند، همه برای دیده شدن فیلم تلاش میکردند. سمانه کاوندی چطور در این پرژه به عنوان بازیگر حضور پیدا کرد؟
کاوندی: فیلم سینمایی «زار» اولین تجربه من در بازیگری است. در دانشکده سینما و تئاتر، سینما خواندم آن هم با گراییش فیلمنامهنویسی اما در پشت صحنه کارهای مختلفی مانند دستیاری و برنامهریزی انجام دادم اما تجربه در مقابل دوربین نیز برایم بسیار جذاب و دوستداشتنی بود و تنها دلیل حضورم اعتمادی بود که کارگردان به من داشت.
از ابتدا میدانستم که این فیلم یک اثر متفاوت و تجربه نویی در سینمای ما است اما به همان اندازه به دلیل نداشتن تجربه کافی در زمینه بازیگری از حضور در مقابل دوربین میترسیدم و بیش از خودم نگران فیلم و کارگردان بودم که دچار مشکل نشوند و فیلم لطمه نخورد، اما زمانی که فیلمنامه را خواندم فکر نمیکردم که بتوانیم چنین فیلمنامه خوبی نیز داشته باشیم که ترس را با همان خواندن القا کند و پیشنهاد خودم به نیما فراهی این بود که بازیگری را بیاور که به آن اطمینان داشته باشی اما او گفت از ابتدا این نقش را برای تو و فیزیکی که داری نوشتم. در نتیجه وقتی حضور من در این فیلم قطعی شد فقط سعی کردم یک بچه حرف گوشکن باشم. زمانی که با بازیگران دور هم جمع شدیم یک صمیمیت خوب و خاصی شکل گرفت که همه برای رسیدن به یک نتیجه بهتر به هم کمک میکردند و در دورخوانیها این اتفاق بیشتری حس میشد.
ساناز صفایی: اجازه بدهید من همین جا به نکتهای اشاره کنم، حدیث میرامینی و محمدرضا غفاری در پرداخت این نقش به من بسیار کمک کردند تا جایی که اصلاً احساس نمیکردم که آنها بازیگران شناختهشدهتری هستند و من در جایگاه دیگری قرار دارم رفتار آنها باعث شده بود که احساس فاصله با آنها نداشته باشیم و همدلی آنها به کارم کمک میکرد. با حدیث میرامینی که بسیار زود دوست شدیم گویا که سالهاست یکدیگر را میشناسیم. از طرفی محمدرضا غفاری هم در صحنههایی برای اینکه حس و حال ما درست دربیاید به جای بازیگر دیگری که حضور نداشت در پشت دوربین ایفای نقش میکرد تا به نتیجه مطلوبتری برسیم.
نیما فراهی: یکی از اتفاقاتی که نگرانش بودم این بود که حدیث میرامینی به همراه مهرداد غفارزاده که هم با تجربهتر از سایر بازیگران بودند و در فیلم هم کنار یکدیگر نقش یک زوج را ایفا میکنند بازی یکدستی با سایر بازیگران نداشته باشند و به قول خودمان از قاب بیرون بزنند اما این اتفاق نیفتاد با کمک و همدلی بازیگران شاهد بازیهای یکدست و نزدیک به هم هستیم.
سانار صفایی: این هماهنگی و همدلی در شرایطی است که من تئاتر خواندم و نه سینما رشته تحصیلی من در دانشگاه نقاشی و عکاسی است و به مدت دو سال نیز در کلاسهای بازیگری امین تارخ شرکت کردم و بعد از آن کارهای مختلفی در تلویزیون نیز انجام دادم.
*ماجرای کلبهای که روی قبرستان واقع شده است
ـ کمی از نحوه نزدیک شدن به نقش ماری بگویید چرا که یکی از نقشهای اصلی فیلم و شاید تأثیرگذارتر از سایرین باشد. شما در قالب دختری ظاهر شدید که توسط ارواح روحش تسخیر شده است و تجربهای هم در سینمای ایران نسبت به او وجود ندارد مگر اینکه به دنبال رفرنتهای خارجیاش بروید.
صفایی: در پروسه پرداخت این نقش بسیار اذیت شدم مثلا گاهی که جایی تنها میشدم و سرم را پایین میانداختم از درون حسی شبیه ترس داشتم برای اینکه سرم را بالا بیاورم یکی از راهکارهایی که برای خودم انتخاب کرده بودم شنیدن یک موسیقی خاص بود. گوش دادن به این موسیقی کار بسیار سختی است و من با شنیدن آن، آن احساسی که برای ارائه و اجرای نقشم نیاز داشتم را در وجودم زنده میکرد، موسیقی که شاید شنیدن 20 ثانیه از آن نیاز به تحمل فراوانی دارد و من تا چند دقیقه به آن گوش میداد.
همان اولین بار که فیلمنامه را خواندم عاشق این نقش شدم و پذیرفتم که در آن بازی کنم، اما یک روز قبل از دورخوانی کارگردان به من گفتند که احتمال دارد نقش ماری را من بازی نکنم و آن را حدیث میرامینی ایفا کند و من واقعاً حالم بد شده بود. البته تلاش میکردم به روی خودم نیاورم. اما در نهایت حدیث با یک تشخیص درست و بدون حب و بغض به کلیت کار فکر میکرد و من دوباره ایفای نقش ماری را بر عهده گرفتم.
البته ما برای تمرین در شمال کنار هم جمع شدیم و شبها به همراه خانمها در یک خانه ویلایی هزار متری با هم بودیم که بعد متوجه شدیم این ویلا روی قبرستان واقع شده است که ....
ادامه دارد...