به گزارش سرویس باشهدا
تفتان ما
در حالی که چند سالی از مقوله دفاع از حرم میگذرد، به نظر میرسد باید اکنون بسیاری از مردم کشورمان از غایت و هدفی که مدافعان حرم جانشان را بر سر آن نثار میکنند، آگاه باشند. اما کافی است گذری در فضای مجازی داشته باشیم و به مباحثی که بین قشرهای مختلف مردم در این خصوص درمیگیرد، دقت کنیم. آن موقع است که متوجه میشویم موضوع کاملاً برعکس است. به این معنی که عموم مردم و خصوصاً جوانترها از کمترین اطلاعات در این خصوص بیبهرهاند.
یک نمونه از اتفاقاتی که به تازگی بحث دفاع از حرم را برسرزبانها انداخته، مسئله انتخابات و حواشی پیرامون آن است. به شخصه وقتی در فضای مجازی جستوجو میکردم، در صفحه یکی از کاربران با این سؤال مواجه شدم که «اگر مدافعان حرم نبودند، آیا طرفدارهای نامزد پیروز میتوانستند به این راحتی جشن پیروزی را برگزار کنند یا نه؟» همین سؤال پایه مباحث گستردهای را در میان کاربران گذاشته بود.
البته اینجا قرار نیست وارد مسائل سیاسی شویم که این روزها خیلی شنیدهایم و ملالآور شده است. اما نکتهای که از خواندن کامنت (نظرات) متوجه شدم، این است که عموم شهروندان از داشتن کمترین اطلاعات در این خصوص بیبهره هستند. به عنوان نمونه وقتی به یکی از کاربران جوان که عنوان میکرد «مردم سوریه با دولتشان میجنگند پس ما چرا باید در آنجا دخالت کنیم؟» گفتم: «اتفاقاً گروههای تروریستی مثل داعش و النصره در سوریه بسیار فعال هستند.» در پاسخم گفت: «مگر داعش تنها در عراق نیست؟ یا دیگری اعتقاد داشت مخالفان اسد چه کاری با حرم اهل بیت دارند؟»
طرح این صحبتها آن هم در حالی که حداقل سه سال از جدی شدن بحث «دفاع از حرم» در کشورمان میگذرد، باعث تعجب است. شاید برخی بگویند مردم خیلی از کشورهای دیگر هم در این خصوص اطلاعات زیادی ندارند که حرف درستی است. اما ایران هرجا نیست. کشورمان همان سرزمینی است که مدتهاست گلزار شهدایش میزبان پیکر پاک مدافعان حرم میشود. اینجا کشوری است که منابع رسمیاش اذعان به شهادت حداقل یک هزار ایرانی در مقوله دفاع از حرم کردهاند. صدها شهید، یعنی هزاران نفری که به عنوان خانواده این شهدا مستقیماً در جریان امر قرار دارند. هزاران نفر یعنی صدها هزار ایرانی که به صورت چهره به چهره با خانواده شهدای مدافع حرم در ارتباط هستند. صدها هزار نفر یعنی. . . بنابراین سطح آگاهی عمومی در مقوله جنگ در عراق و سوریه حداقل باید در ایران اسلامی بالا باشد.
باز این سؤال را مطرح میکنیم که چرا باید تا به این اندازه یک جوان مسلمان ایرانی از معرکه سختی که تعداد قابل توجهی از جوانان هموطنش به آن ورود کردهاند، بیگانه و دور باشد؟ پاسخ این سؤال بیشتر از آنکه به بیمهری جریانهای مخالف ارتباط داشته باشد، به خودیها مربوط میشود. به افرادی که معتقدند مقوله «دفاع از حرم» را مدیریت میکنند و قاعدتاً در توجیه کارشان نیز رعایت مسائل امنیتی را مطرح میسازند. اما به نظر میرسد حالا که تمامی شهرهای کشورمان رنگ و بوی تشییع پیکر مدافعان حرم را به خود دیدهاند، دیگر باید از امنیتی کردن موضوع پرهیز کرد و با فراغ بال بیشتری در این رابطه به گفت و گو و بحث پرداخت.
در این خصوص دست من خبرنگار خالی است. من نهایتاً بتوانم به معرفی شهدای مدافع حرم در صفحه ایثار و مقاومت روزنامه جوان بپردازم، اما آن کارشناس یا دست اندرکار میدانی که ریز و درشت این راه و مسیر را میشناسد، امروز باید در میدان قلم و بحث نیز ورود یابد. بیرودربایستی باید حواسمان باشد. مبادا کمکاری خودیها، از اثر خون این جوانان در جامعه بکاهد. البته که شهدای مدافع حرم جانشان را بر سر راه و هدفی ارزشمند تقدیم کردهاند، اما مگر نه این است که هر شهیدی چون ستارهای در آسمان حقیقت میدرخشد و دیگران را هدایت میکند؟ پس اگر دیر بجنبیم، خلأ کمکاریمان را دشمن پر خواهد کرد. به حتم اگر جوانان پاسخ سؤالاتشان را از خودیها نگیرند، به غیرخودیها رجوع میکنند و پر واضح است که آنها نیز حقایق را نخواهند گفت. کار من رسانهای انعکاس قهرمانیهای شهدای مدافع حرم است که شکر خدا در روزنامه جوان تا کنون صدها شهید مدافع حرم معرفی شدهاند. اما پاسخگویی به سؤالات تخصصی در این خصوص کار کسانی است که گویی در اغلب مواقع سکوت را بیشتر میپسندند!
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/