امام خمینی(ره) با اتکاء به «دکترین ولایت» شجاعانه روی جهان را به سوی تحول چرخاند
13 خرداد 1396 ساعت 13:15
محور عقلانیت سیاسی نهضت امام خمینی(ره) «ولایت» بود، همان چیزی که به جز ظهور غیرمستقیم در رسائل فقهی امام مانند بیع، از کتاب کشفالاسرار و سپس ولایت فقیه ایشان ذره ذره ظهور یافت و بعد از پیروزی انقلاب خود را به تکامل رساند.
به گزارش سرویس فرهنگي تفتان ما،(رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا): سالروز ارتحال ملکوتی امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) فرصتی است تا درباره این شخصیت بینظیر تاریخ عصر غیبت که متأسفانه همچنان در حجاب است و گوهر وجودی ایشان برای خیلی از مردم به خصوص نسلهای تازه ناپیداست، صحبت کنیم.
امام خمینی(ره) نه تنها تاریخ ایران، بلکه تاریخ جهان را تغییر داد و با به هم ریختن معادلات نظام سلطه، مانع از اسارت یکپارچه ایران و جهان به دست غرب و دستگاه فرانواستعماری شد، امروز با پژوهشهای متعددی درباره آثار نهضت امام و انقلاب اسلامی روبرو هستیم که تلاش کردهاند بخشی از آثار ملی و جهانی حرکت امام خمینی(ره) را مورد مداقه قرار دهند، لکن به نظر میرسد یک موضوع مهم پژوهشی که جا داشت روی آن کار می شد، توصیف شرایط ایران و جهان در صورت عدم شکلگیری نهضت امام و انقلاب اسلامی بود.
در واقع، جا دارد این پرسش مطرح شود که اگر انقلاب اسلامی متولد نشده بود، نه فقط ایران چگونه در زیر لگدهای استعمارفرانو له شده بود، بلکه دنیا چگونه به صورت یکپارچه در قبضه برنامههای شیطانی غرب قرار میگرفت؟ حقیقت این است که نهضت امام، دنیا را از خطر تباهی به وسیله رهبران بیخرد و ماجراجوی نظام سرمایهداری که برای رسیدن به منافع تمام ناشدنی خود هیچ حد و مرزی را نمیشناسند نجات داد و فرصتی را فراهم کرد تا در کنار جهان غرب جهان تازهای با عنوان جهان الهی شکل بگیرد که نه فقط مسلمانان، بلکه بخش قابل توجهی از موحدین عالم که به شتاب به سوی بیهویتی و هضم در غرب در حرکت بودند را در بطن خود جای دهد.
اما سؤال اینجاست که امام خمینی(ره) با اتکاء به کدام دکترین، شجاعانه روی جهان را به سوی تحول چرخاند و امیدهای تازهای را برای شکلگیری و حیات جهان الهی پدید آورد؟ پاسخ این است که دکترین ولایت.
در واقع، محور عقلانیت سیاسی نهضت امام که البته هنوز بسیاری قادر به درک عمیق تفاوتهای آن با عقلانیت سکولار نیستند، ولایت بود، همان چیزی که به جز ظهور غیرمستقیم در رسائل فقهی امام مانند بیع، از کتاب کشفالاسرار و سپس ولایت فقیه ایشان ذره ذره ظهور یافت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خود را در سطح مطلوبی به تکامل رساند.
آنچه باید مورد توجه باشد، طرح ابرنظریه مترقی ولایت فقیه در امتداد ولایت رسول الله(صل الله علیه وآله وسلم) و البته در طول ولایت حضرت خاتم الانبیاء(صل الله علیه وآله وسلم)، سایر پیامبران الهی و همچنین ائمه معصومین(علیهمالسلام) در یک شاکله دینی تازه و امروزی از سوی امام است که میتواند از جهت عمق و گستردگی با کل جهان سیاست اعم از بالقوه و بالفعل برابری نماید.
البته طبیعی است که اگر ابرنظریه ولایت فقیه به یک معدن ارزشمند و البته پایانناپذیر قابل تشبیه باشد، این معدن میبایست دائماً به وسیله زبدگان و مجتهدان عالم سیاست مورد استخراج قرار گیرد تا نه تنها قابلیتهای بینظیر خود را نشان دهد، بلکه قادر باشد تا با ارائه گوهرهای ناب خویش، به مثابه یک شاخص، گوهرهای جعلی را از دایره سیاست اسلامی خارج سازد.
با این وجود، بحث ابرنظریه ولایت فقیه و یکی از بارزترین شاکلههای امروزین آن یعنی نظام مردمسالاری دینی، یک بحث است و بحث فراهم شدن فرصتهای لازم برای تحقق عینی آن، بحث دیگری است که در جای خود نیازمند تأمل بسیار است، نمیتوان پنهان کرد که طی 40 سال گذشته، به جز غرب که همواره ادامه حیات سلطهگرایانه خود را در انزوا یا شکست عملی نظام مردمسالاری دینی جستجو کرده است.
هور میراث گرانقدر امام به خاطر نافهمیها و دنیاطلبیهای افرادی در درون نظام و حتی از جهت ظاهری، نزدیکترین ابدان به ایشان، به درستی پاسداری نشده و هنوز مجال عینی شدن را در ایران و به طریق اولی در جهان پیدا نکرده است و این همان چیزی است که امروز و در این مناسبت مهم یعنی سالگرد ارتحال امام راحل قابل بحث و پیگیری است.
انتهای پیام/
کد مطلب: 439308