به گزارش سرویس باشهدا
تفتان ما
شب زندهداری در جبهههای هشت سال دفاع مقدس و نبرد با دشمنان بعثی ویژگیهای خاص خودش را داشت. محیط ناامنی که کسی نمیدانست از آن سالم برمیگردد یا جانباز و اسیر و یا شهید میشود. طبعا در چنین شرایطی بیشتر رزمندگان در احیاهای رمضان و شبی که مقدرات سالیانهشان امضا میشد از خدا شهادت و عاقبت به خیری طلب میکردند. خاطرات رزمندگانی که سالهای اثرگذار جوانی خود را در این جبههها سپری کردند نیز همین را میگوید. آنها بهترین احیاهای خود را احیاهای جبهه در کنار همرزمان شهیدشان میدانند.
محمدحسین فرحپور، از رزمندگان و جانبازان جنگ تحمیلی است که حضور بیش از 45 ماهه را در کارنامه جبهه خود ثبت کرده است. این رزمنده اطلاعات ــ عملیات دوران دفاع مقدس، او در میان روایتهایش از دوران جنگ تحمیلی به مراسمهای معنوی در میان رزمندگان اشاره میکند و میگوید: معمولا در محرم و ماه رمضان بود که خیلی حال و هوای جبهه روحانیتر میشد. واحدهای تبلیغاتی که در این ایام مراسمهای پرشوری برگزار میکردند و بسیار فعالیت داشتند. حوزه های علمیه در آن ایام یکسری طلبههایی را جهت برگزاری مراسمهای معنوی میفرستادند و آنها در عقبهها محیطهای گرم و صمیمی و معنوی ایجاد میکردند. مراسمهای شب نشینی و شب زنده داری داشتند.شبهای احیا در جبههها شورانگیز برگزار میشد. هر کسی که وسیله نقلیهای داشت و میتوانست میکشید عقب و در مراسم احیای دوکوهه یا امثال آن حضور پیدا میکرد.
او ادامه میدهد: در مقرهای عقبه حاج منصور ارضی میآمد و آقایان و روحانیهای خوب که در این شبها در عقبهها برنامه داشتند. مثلا تیپ 63 خاتم الانبیا یک قرارگاه داشت که در موقعیت اربعین بود. کل تیپ گاهی برای احیا می آمدند عقب. البته فقط آنهایی که در خط مقدم درگیر نبودند میتوانستند به عقبهها بروند و در این مراسمها حضور پیدا کنند. رزمندگانی که در ماه مبارک رمضان روزه نبودند نیز برنامه غذاخوری نداشتند و نهار و اینها در کار نبود. هر کسی یک گوشه چیزی میخورد و رعایت حال روزهداران را میکرد. نماز جماعتهای خیلی قشنگی داشتیم. ولو اینکه گاهی به خاطر شرایط جنگی در یک سنگر پنج یا هفت نفر بودند و نماز را برگزار میکردند.
جانباز حسن ملکی، رزمنده و جانباز 45 درصد هشت سال دفاع مقدس هم از شبهای احیا در جبهه و هم رزمانی که با فاصله کم از احیای شورانگیز جبهه به شهادت میرسیدند خاطرههایی دارد. او میگوید: همه روزهای ماه رمضان با روزهها و راز و نیازهایش یک طرف و شبهای احیا در جبهه یک طرف دیگر؛ صفایی که احیاهای جبههها داشت قابل وصف نیست. بعد از گذشت سه دهه از اتمام جنگ، هنوز هیچ کدام از احیاهایم صفای شبهای احیای آن روزها در جبههها را نداشته است. خیلی از بچهها شب 23 ماه رمضان که میگذشت صفای خاصی پیدا میکردند و به اصطلاح ما نور بالا میزدند و میفهمیدیم که اینها حاجتشان را گرفته و قرار است شهید شوند. خیلی از دوستانمان در همین احیاهای منطقه برات شهادت و کربلای اصلیشان را گرفتند و چند روز بعد به شهادت رسیدند.
او ادامه میدهد: کسانی مثل شهید حیدری فر، شهید محمد صفایی، شهید حسین مجد و شهید جواد فیاض که همه از دوستانم بودند، در همین شبها حاجت روا شدند. در ماه رمضان بچهها با لب تشنه عاشورایی میشدند. ماه رمضان همه هشت سال جنگ در فصل گرما بود. تمام خاطرات ما از رمضان جبهه از گرما و تشنگی زیاد آن است. طاقت بچهها در روزه داری با همه مشکلات خاص جبهه و جنگ زیاد بود و این صبر زیاد هم نتیجه ایمان بالای آنها بود. صبحها آموزشهای سنگین نظامی داشتیم و این آموزشها برای ماه رمضان استثنا پذیر نبود. همان ایام فقط بعد از نماز ظهر دو ساعت استراحت داشتیم. گرما بیداد میکرد. وقتی توی چادر مینشستیم، بعضی بچهها سطلهای پر از آب میآوردند و ما چفیههایمان را در آن خیس میکردیم و روی صورتمان میگذاشتیم تا از تشنگی و حرارت بدنمان اندکی کم شود. آن دو ساعت استراحت برایم خیلی خاطره انگیز بوده است.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/