به گزارش سرویس باشهدا
تفتان ما
شهادت نوعی مرگ آگاهی است که مجاهد راه خدا آنقدر در انتخابش مطمئن میشود و به حقانیتش ایمان دارد که تمام دلبستگی هایش را یکی یکی از خرقه دنیایی خود جدا میکند و سبکبال میشود برای رحلتی ابدی.
مجاهد برایش فرق نمیکند در چه سرزمینی و یا چه فضایی وارد معرکه میشود فقط کافیست بداند هر نفسی که میکشد برای معشوق است. اینها در هیچ وضعیتی دست از مبارزه علیه کفر بر نخواهند داشت و در این مسیر خستگی برایشان مفهومی ندارد. آنها هر تلاشی میکنند برای اینکه خود و دیگران را از فلاکت عادات و رذیله های دست و پا گیر نجات دهند.
آنجا که سید شهیدان اهل قلم میگوید: «جنگ ممکن است که باشد یا نباشد، اما مبارزه تمامی ندارد. تحقق اسلام در جهان و بر قراری عدالت در گرو مبارزه حق و باطل است. جهاد حافظ بقای سایر اصول و فروع دین است و آنان که این معنی را نمی پذیرند، یا باید بشر را در این فلاکتی که بدان گرفتار آمده است رها کنند و یا وضع کنونی بشر را مودّی به عدل و صلح بدانند و منتظر باشند تا استمرار همین وضع به استقرار عدالت و صلح حقیقی بر سطح کره زمین منتهی شود.»
شهید اصغر فلاح پیشه یکی از آن مجاهدین بود که برایش فرقی نمیکرد در چه سرزمینی مبارزه می کند او رفت برای تحقق آرمان های مردی که در قرن بیستم نور را در جهان تاریک گستراند و در 22 بهمن سال 94 حین دفاع از اسلام ناب محمدی و حراست از حرم حضرت زینب(س) در حالی که با کفر و ظلم مبارزه میکرد به شهادت رسید. آنچه در ادامه خواهید خواند بخش سوم و پایانی گفتوگو با طاهره رحمانی همسر و همراه شهید مدافع حرم اصغر فلاح پیشه است که از زندگی مشترکشان میگوید:
*خبرهای دروغی شنیدیم که اذیتمان میکرد
دختر شهید: در این دو ماهی که خبری از وضعیت بابا نبود بلاتکلیف بودیم و خیلی خبرهای دروغ شنیدیم که اذیتمان میکرد. یک هفته قبل از اینکه به شهادت برسد خواب دیدم حرم امام حسین(ع) هستیم، فرشها قرمز بود و آدمهایی که بودند انگار همه مدافع حرمند، بعد پدرم گفت شما همه به خاطر من آمدید اینجا، اینها را هم که میبینید مدافعان حرم هستند. با هم لبیک یا حسین(ع) میگفتند، بعد من با ترس و اضطراب از خواب پریدم، این را برای کسی تعریف نکردم تا اینکه پدرم تماس گرفت و دیدم حالش خوب است و خیالم راحت شد.