«فردید» اثرپذیری مسلمانان از دنیای مدرن را غرب‌زدگی مضاعف می‌دانست

15 تير 1396 ساعت 15:20

سیداحمد فردید ارتباط خود با میراث فکری جهان اسلام را از مسیر عرفان اسلامی تأمین می‌کرد. وی تفکر فلسفی جهان اسلام را متأثر از موقف تاریخی یونان می‌دانست و آن را نخستین مرحله غرب‌زدگی ایرانیان و مسلمانان می‌دانست. او اثرپذیری مسلمانان از دنیای مدرن را غرب زدگی مضاعف می‌خواند.


به گزارش سرویس فرهنگي تفتان ما،حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا رئیس شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتاری به تبیین سوژه، ابژه، معنا و جامعه‌شناسان ایرانی پرداخته است که در ادامه می‌آید:
بخش اول: مسأله سوژه و ابژه، معنا و تأثیرات آن بر رویکردهای علوم اجتماعی
دکارت
مسأله سوژه در جهان مدرن با دکارت آغاز می‌شود.
دکارت انسان را به عنوان سوژه Subject و موضوعی که به شناخت اشیاء می‌پردازد، مورد مطالعه قرار می‌دهد و شناخت اشیاء را عرض و وصف نفس انسانی Objective می‌داند.
از دیدگاه دکارت، سوژه‌ها و جواهر دیگری غیر از نفس انسانی نیز هستند که انسان آنها را می‌شناسد؛ ولکن او ابژه را که ویژگی صور ادراکی انسان بوده عهده دار شناخت سوژه‌هایی می‌داند که در معرض نظر و شناخت انسان قرار می‌گیرند.
دکارت خود متوجه اشکالی که از این جهت پیش می‌آید یعنی متوجه مشکل شناخت می‌شود؛ به این بیان که چگونه موضوعات و سوژه‌های خارجی را که ابژه ذهنی او هستند می‌شناسد. او بخشی از این مشکل را از طریق خداوند حل کرد، زیرا معتقد بود ادراکاتی را که خداوند برای او ایجاد کرده است، کار خداوند است و خداوند او را فریب نمی‌دهد.
هیوم
مشکلی که دکارت متوجه آن شد در هیوم استقرار پیدا کرده. او در این مسأله اندیشید که به چه دلیل آنچه به حواس ادراک می‌شود و برای حواس موجود است در خارج تحقق دارد و کانت، با توجه به جایگاه غیرقابل تقلیل مفاهیم عقلی همان تردید هیوم را نسبت به صور ادراکی عقلی نیز تعمیم داد.
کانت
کانت ابژه و ابژکتیو را بر همه اموری اطلاق کرد که متعلق معرفت سوژه انسانی قرار می‌گیرند. در این نگاه، بر اموری که متعلق شناخت انسان هستند سوژه اطلاق نمی‌شود و همه آنها ابژه هستند و سوژه تنها انسان است که فاعل شناسا است.
امتداد کانت در مسیر ایده‌‏آلیسم آلمانی و نوکانتی‏‌ها
تأملات کانت درباره ادراکات عقلی در مسیر ایدئالیسم آلمانی، از طریق فیخته، هگل، هوسرل و شاگردان او و همچنین از مسیر نوکانتی هایی نظیر دیلتای و ریکرت جریانات فکری مستمری را در طی قرن بیستم به دنبال آورد و نتیجه حضور این جریانات پدید آمدن روش‌ها و رویکردهای مختلف نظری در حوزه علوم اجتماعی است.
تقسیم‏‌بندی نظریات اجتماعی
روش‌های بنیادین نظریه‌های اجتماعی را به صور مختلفی تقسیم می‌کنند؛ نظیر تقسیم به روش‌های تبیینی، تفسیری و انتقادی ولکن این روش‌ها را به صورت زیر نیز می‌توان تقسیم کرد. اول: تبیینی، دوم: برساخت‌گرایانه. سوم: پدیدار شناسانه.
روش تبیینی
اول: روش تبیینی، در حاشیه فلسفه‌های پوزیتویستی و تحلیلی شکل می‌گیرد این روش، به رغم آن که در مبانی معرفتی خود به رویکرد آمپریستی و حس گرایانه هیوم و پیشینیان او یعنی، بیکن، برکلی ولاک وفادار است، ولکن تأمل دقیق فلسفی هیوم و پشتیبان او یعنی برکلی و لاک را نسبت به سوژه انسانی تاب نمی‌آورد و با نوعی نگاه رئالیستی خام، در پی شناخت واقعیت خارجی با روش تجربی است و به دنبال صدق و کذب و تأیید و ابطال نظریه‌ها از طریق آزمون و خطاست.
روش تفسیری با رویکردهای نوکانتی
دوم: روش تفسیری‌ای که با رویکردهایی نوکانتی معنا را بر ساخته و محصول سوژه انسانی می‌داند، هر چند که سوژه، در اغلب نظریه‌های مربوط به این روش، پدیده‌ای تاریخی است که در دل روابط، مناسبات و ساختارهای اجتماعی، تعین و هویتی سیال و تاریخی دارد، نظریه‌های پراگماتیستی یا ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه در متن این جریان قرار  می‌گیرند. این روش، با تعریف یاد شده، نظریه‌های انتقادی حلقه فرانکفورت را نیز در بر می‌گیرد.
وجه مشترک نظریاتی که در این روش قرار می‌گیرند، نفی ذات و هویتی مستقل برای ادراکات و تصوراتی است که نسبت به سوژه انسانی بروز و ظهور پیدا می‌کند. صور ادراکی در این روش نشان از حقیقتی فراسوی خود ندارد و از این جهت، به صدق و کذب و حق و باطل و مانند آن متصف نمی‌شوند بلکه بخشی از محصولات و تولیدات انسانی و یا اجتماعی هستند، که به سبب کارکردهای دنیوی و این جهانی خود و یا تحت تأثیر انگیزه‌ها و اراده‌های فردی و جمعی تولید و بازتولید می‌شوند.
روش تفسیری با رویکرد پدیدارشناختی
سوّم: روش تفسیری با رویکرد پدیدار شناختی است، این روش مانند روش سابق، حوزه حیات انسانی را حوزه معانی می‌داند و به امور طبیعی ملحق نمی‌کند و بلکه در این روش موجودات طبیعی به گونه‌ای که در نگاه تبیینی به عنوان ابژه‌های عینی و مستقل از سوژه انسانی، در نظر گرفته می‌شوند، به تعلیق سپرده می‌شود.
وجه تمایز و تفاوت این روش با روش پیشین این است که معنا و آنچه را مورد توجه و قصد انسان قرار گرفته است، امری صرفاً بر ساخته سوژه انسانی و یا مناسبات و روابط اجتماعی نمی‌داند و بلکه برای معنا ذات و هویتی قائل است، در این روش معنا، یک تولید صرفاً انسانی و یا اجتماعی نبوده و امری بافتنی و صرفاً شناختنی نیست بلکه یک پدیده‌ای یافتنی است و این ویژگی، رویکرد پدیدار شناختی را از یک سو با افلاطون و از دیگر سو با نگاه تبیینی و فلسفه تحلیلی نزدیک می‌کند.
روش پدیدارشناختی، در امتداد ایده آلسیم آلمانی، در اندیشه هوسرل مسیر نوین خود را پیدا کرد و به سرعت آثار خود را در حوزه علوم اجتماعی نمودار ساخت. شاگردان هرسول و معاصرانی که از او تأثیرپذیر هستند، نظریه‌های متفاوتی را متأثر از این اندیشه پدید آوردند.
شلر، وبر، کاسیرر، میرجا الیاده، هانری کربن و هیدگر، از جمله افرادی هستند که به رغم توجه به ابعاد تاریخی، اجتماعی و فرهنگی معنا از تقلیل و تحویل آن به دیگر عوامل خودداری کرد، و هر یک به گونه‌ای، از ذات و لوازم ذاتی آن سخن گفته‌اند.
شلر که به عنوان بنیانگذار جامعه شناسی معرفت شناخته می‌شود با تأثیرپذیری از این روش، معنا را فراسوی تحولات تاریخی در نظر می‌گیرد و چگونگی ارتباط انسان و جامعه با آن را دنبال می‌کند و وبر در زمره پدیدارشناسان شمرده نمی‌شود ولکن رویکرد او به معنا رویکردی برساخت‌گرایانه نیست. او از مناسبات معانی مختلف، با ساختارها و نظامات گوناگون اجتماعی سخن می‌گوید. شلر و وبر نظیر مارکس و دورکیم و یا همانند ساختارگرایان و پساساختارگرایان، معنا را به زمینه‌های اجتماعی و انسانی آن فرو نمی‌کاهند.
بخش دوم: سوژه و ابژه و به دنبال آن جوهر و عرض در جهان اسلام
بحث سوژه و ابژه در جهان اسلام در دو جریان فلسفی و عرفانی قابل پی‌گیری است.
فلسفه سینوی
مسأله سوژه و ابژه و رابطه ذهن و عین به عنوان یک مسأله معرفتی در فلسفه سینوی با مسأله جوهر و عرض ارتباط نزدیکی پیدا می‌کند. ابن سینا حدود پانصد سال قبل از دکارت در الهیات شفا فصلی دارد تحت عنوان »فی ان العلم عرض»، یعنی در این که علم عرض است.
در تعریف مشایی ابن سینا از انسان و علم، اولاً نفس انسان جوهر است و ثانیاً علم او عرض او است و اموری را که انسان با علم خود می‌شناسد برخی جوهر و برخی عرض هستند. ابن سینا عرض را بر معلومات اطلاق نمی‌کند، ولکن به مشکلاتی که از ناحیه عرض بودن علم پیش می‌آید توجه دارد و از جمله آن مشکلات این است که، اگر علم به عنوان کیف نفسانی عرضی از عوارض است، چگونه علم به جوهر حاصل می‌شود زیرا صورت جوهر در نزد نفس با آن که جوهر است باید عرض باشد و یا اینکه اگر علم کیف نفسانی است، چگونه علم به دیگر عوارض حاصل می‌شود.
امتداد مسأله رابطه سوژه شناسا با معلومات خارجی در فلسفه اسلامی
عرض بودن علم رابطه سوژه شناسا را با معلومات خارجی گرفتار مشکلات متعددی کرده است، و بوعلی گرچه با طرح برخی از آن مشکلات درصدد پاسخ از آنها برآمده است ولکن این مشکل به صورت مسأله ای مستمر در طول تاریخ اندیشه اسلامی ادامه یافته است. شیخ اشراق، خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی به مشکلات این مسأله پرداختند.
فخر رازی فصل مستقلی را تحت عنوان وجود ذهنی، ایجاد کرده است و متکلمین مکتب شیراز همچون محقق دوانی و خصوصاً فاضل قوشچی، متعرض مسائل آن شده‌اند. در مباحث جهان اسلام، برخلاف فلسفه جدید غرب هرگز مفهوم عرض و یا ابژه، به معلومات و موضوعاتی که متعلق علم هستند اطلاق نشد ولکن مسائل مربوط به علم و وجود ذهنی، در بابهای مختلف فلسفی و کلامی، همواره، مشکلات و مباحث مربوط به خود را به همراه داشت.
حکمت متعالیه
این مسائل بعد از ابن سینا، به مدت پنج سده، تا دوران صدرالمتألهین ادامه یافت. او با مبانی حکمت متعالیه، طرح نوینی را برای حل مسأله علم و رابطه عالم و معلوم در انداخت. او علم را از مدار مقولات و از مدار جوهر و عرض خارج کرده و به متن وجود بازکند. راهی را که او پیمود مبتنی بر اصالت وجود، تشکیک در وجود، اشتداد وجود، تجرد و ثبات علم، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن نفس، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن علم و اراده انسانی، اتحاد علم و عالم و معلوم و اتحاد عمل و عامل و معمول بود. او با استفاده از این مبانی، مشکلات رابطه علم انسان را به عنوان سوژه شناسا با معلوم او حل کرد.
صدرالمتألهین معاصر دکارت است، یعنی در زمانی که نسبت سوژه و ابژه به عنوان یک مسأله فلسفی در جهان غرب دهان می‌گشاید، حکمت متعالیه راه حل خود را برای حل این مسأله پس از پنج سده بحث و گفتگو ارائه می هد.
نوآوری‌‏های شارحان ملاصدرا
شارحان حکمت متعالیه پس از او در تنقیح، تفسیر و تشریح نظر صدرالمتألهین، نوآوری‌های شایسته‌ای داشته‌اند. از جمله این نوآوری‌ها در برخی از تعلیقات حکیم سبزواری بر اسفار و همچنین تعلیقات مرحوم میرزا محمدتقی آملی بر شرح منظومه حکیم سبزواری و همچنین تحقیقات حضرت آیت الله جوادی آملی در رحیق مختوم است.
مسیر مسأله سوژه و ابژه در عرفان اسلامی
مسیر دیگری که در جهان اسلام برای نسبت سوژه و ابژه وجود دارد، مسیر عرفانی است. رویکرد عرفانی به این مسأله، بر خلاف رویکرد فلسفی و کلامی، رویکردی آرام و بی تلاطم است، این رویکرد که در بسیاری موارد برای حکمت متعالیه نیز افق گشا بوده است. در بحث جوهر و عرض، مسیر دیگری را طی می‌کند. در تعریف عرفان اسلامی از جوهر و عرض، نه انسان جوهر است و نه علم عرض است.
جوهر در تعریف عرفانی وجود لابشرط قسمی، فیض منبسط، نفس رحمانی و امر واحد الهی است، این مفاهم و عبارات متعدد، همگی از یک حقیقت واحد یاد می‌کنند که مقوّم موجودات متعین و متکثر است و به دلیل این که موجودات متعین قوام به آن فیض واحد دارند به همه آنها عرض اطلاق می‌شود.
قیصری فصل چهارم از فصل‌های دوازده گانه مقدمه شرح فصوص الحکم ابن عربی را به توضیح اصطلاح عرفانی درباره جوهر و عرض اختصاص دارد و در عنوان آن فصل آورده است. الفصل الرابع: فی الجوهر و العرض علی طریقة اهل الله.
حافظ درباره این معنای از جوهر که دیگر موجودات تابع و عارض بر آن هستند، گفته است،
این همه عکس می و نقش مخالف که نمود/ یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
و شبستری درباره عرض بودن دیگر موجودات در گلشن راز گفته است:                
من و تو عارض ذات وجودیم/ مشبک‌های مرآت وجودیم
من و تو، همان وجودهای مقید هستیم و وجودهای مقیّد ظهورات و تجلیات ذات وجودی هستند که مرآت و آینه وجود مطلق است و همه آنها را به تعبیر امیر بیان علی (ع) همراهی می‌کند، بدون آن که آمیخته و قرین با آنان باشد، و از همه آنان گسسته است بدون آن که به دور و منعزل از آنها باشد.
این وجود واحد که تعینات هستی عارض آن هستند به تعبیر قرآن کریم همان امر واحد خداوند سبحان است، که فرمود، و ما امرنا الا واحده، معانی و حقایق متعین و محدود عارض آن امر واحد هستند. توضیح بیشتر درباره این دیدگاه و نسبتی که بین انسان و معانی بر این اساس برقرار می‌شود گرچه بی ارتباط با بحث ما نیست ولکن خارج از موضوع این بحث است.
بخش سوم: چگونگی انتقال رویکردهای علوم اجتماعی مدرن و نحوه مواجهه آن با میراث فکری جهان اسلام
محور اصلی بحث ما درباره نسبتی است که روش‌ها و رویکردهای مختلف علوم اجتماعی مدرن با میراث معرفتی و فکری جهان اسلام برقرار می‌کند.


کد مطلب: 439970

آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/439970/فردید-اثرپذیری-مسلمانان-دنیای-مدرن-غرب-زدگی-مضاعف-می-دانست

تفتان ما
  https://www.taftanema.ir