به گزارش سرویس فرهنگي
تفتان ما،اختلاف فرهنگستان هنر با بانک پاسارگاد از 11 مرداد رسانهای شد و محمدعلی معلم دامغانی به عنوان رئیس این فرهنگستان در پیامی سرگشاده خطاب به اهالی فرهنگ و هنر و مقامات مسئول از وجود 500 تابلوی هنری بدون شناسنامه در خزانه این فرهنگستان خبر داد؛ خبری که چند روز بعد توسط علیاکبر امین تفرشی رئیس هیأت مدیره شرکت پارس آریان (شرکت مادر بانک پاسارگاد و مالک تابلوها) به شدت تکذیب شد.
اما کار به همین جا ختم نشد و اظهارات معلم پیرامون این موضوع ادامه یافت. در طرف مقابل هنرمندان دخیل در موضوع، جانب شرکت پارس آریان (بانک پاسارگاد) را گرفته و سخنان رئیس فرهنگستان هنر را مبنی بر جعل یا سندسازی برای تابلوها رد کردند.
با معلم در ابتدای این اختلافات گفتوگو کردیم (
+) و برای اینکه یک طرفه به قاضی نرفته باشیم، پای سخنان امین تفرشی نشستیم و قضاوت را به مخاطبان گرامی واگذار میکنیم.
* لطفاً درباره پیشینه ورود شرکت پارس آریان به حوزه فرهنگ و هنر توضیح دهید.
ـ شرکت پارس آریان چند زیرمجموعه دارد که بانک پاسارگاد یکی از آنهاست. در استراتژی این بانک که در سال 1384 راهاندازی شد، حمایت از فرهنگ، علم و ورزش را جزء مسئولیتهای اجتماعی خود تعریف کردیم. به عنوان نمونه در علم، نفرات برتر کنکور را ـ بدون هیچگونه تعهدی از جانب آنها ـ بورسیه کردیم. یا در ورزش، از تیمهای بدون حامی مانند کشتی و کوهنوردی حمایت کردیم. آزادی زندانیان غیر مجرم (مانند مهریه) هم از دیگر فعالیتهای ما بود.
هنرهایی مانند صنایع دستی متولیانی داشتند اما هنرهای تجسمی مدرن هم متولی خاصی نداشت و هم هنرمندانش در قید حیات بودند، به همین دلیل آن را مورد توجه قرار دادیم
کمی که از فعالیتهای عامالمنفعه ما سپری شد، با پیشنهادهایی مبنی بر حمایت از هنرمندان روبهرو شدیم. در زمانی که هنوز مقوله اقتصاد هنر مطرح نبود. به چند نمایشگاه دعوت شدیم و چند اثر هنری ـ اکثراً متعلق به جوانها ـ را خریداری کردیم. رفته رفته این دعوتها تکرار میشد و حوالی سالهای 86 و 87 باعث شد حمایت از هنرمندان را هم به عنوان یک سرفصل مورد توجه قرار دهیم. در این میان هنرهایی مانند صنایع دستی متولیانی داشتند اما هنرهای تجسمی مدرن هم متولی خاصی نداشت و هم هنرمندانش در قید حیات بودند، به همین دلیل آن را مورد توجه قرار دادیم.
وقتی تعداد تابلوهایی که خریداری کردیم از 100 عدد گذشت و با توجه به نشانههایی که از رونق بازار هنر هویدا شده بود، پیشنهاد تأسیس موزه را مطرح کردم. موزه تفاوتش با نمایشگاه و گالری این است که معمولاً خریدار آثار است، نه فروشنده آن. قرار شد موزهای وزین با شاهکارهای ایرانی داشته باشیم که مروری بر تاریخ 90 ساله هنر مدرن باشد.
برای جانمایی موزه به دنبال محل بودیم و الزاماتی داشت؛ از جمله اینکه امن باشد، بزرگ و دارای سقف بالای 3.5 متر باشد، همچنین در محل رفت و آمد اهل فرهنگ و هنر قرار داشته باشد. پس از بازدید از چند محل، سال 87 گالری صبا (از زیرمجموعههای فرهنگستان هنر) را پیشنهاد کردند و پس از بازدید، آن را مناسب دیدیم. این محل را برخی مشاوران ما پیشنهاد دادند وما آن زمان اصلا نمیدانستیم این گالری وابسته به فرهنگستان است. پس از اینکه محل را پسندیدیم، با مدیر وقت گالری وارد مذاکره شدیم و طبقه سوم را به مدت یک سال اجاره کردیم و موزه همزمان با سیامین سال پیروزی انقلاب اسلامی و با حضور مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افتتاح شد.
طرف قرارداد ما رئیس مؤسسه صبا بود و اصلا کاری به فرهنگستان نداشتیم و هر سال قراردادمان را با پرداخت مبالغی تمدید میکردیم
طرف قرارداد ما رئیس مؤسسه بود و اصلا کاری به فرهنگستان نداشتیم و هر سال قراردادمان را با پرداخت مبالغی تمدید میکردیم. مثلاً از اول فروردین 93 تا 29 اسفند 94 با آقای کاوه حورابه (مدیر وقت صبا) قراردادی دو ساله به مبلغ 360 میلیون تومان امضا کردیم. در سال 95 هم دو قرارداد ششماهه با خانم اکرم پوراکی (مدیر وقت صبا) مجموعاً به ارزش 300 میلیون تومان امضا کردیم.
* سوالی که پیش میآید این است که با وجود تمکن مالی، چرا مکان موزه را خودتان تأمین نکردید؟
ـ تهیه زمینی با مشخصات مورد نظر برای ایجاد موزه، هزینه بسیار بالایی برای ما داشت. چون باید دو طبقه موزه با سقفهای بلند و زمین بسیار وسیع ساخته شود که کارکردی هم غیر از موزه ندارد. واقعیتش این است که چنین کاری آن هم برای تعداد تابلوی کم (حدود 100 تابلو) اقتصادی نبود. چون بانک یک مؤسسه اقتصادی است و پروژههای آن باید بازدهی اقتصادی داشته باشد تا بتواند پاسخ سهامدار و سپردهگذار را بدهد.
بانک یک مؤسسه اقتصادی است و پروژههای آن باید بازدهی اقتصادی داشته باشد تا بتواند پاسخ سهامدار و سپردهگذار را بدهد