به گزارش سرویس فرهنگي
تفتان ما،گروه هنر: اگر هجوم سینمایی هالیوود را نسبت به انقلاب اسلامی ایران ، در قالب فیلمهای مختلف، طی بیست سال نخست پس از انقلاب 1357 برررسی کنیم، تا قبل از یازده سپتامبر، تنها سه مورد توهین آمیز ضدایرانی را میتوان در خیل آثار هالیوودی یافت.
یکی از این سه مورد توهین به بنیانگذار انقلاب در فیلم «اسلحه برهنه: فایلهای پلیس اسکادران» (دیوید زوکر) است. نکته جالب اینجاست که فیلمی بر مبنای توهین به بنیانگذار انقلاب به فاصله چند هفته پس از ارتحال ایشان در سینماهای سراسر دنیا به نمایش درآمد و به دلیل فضای سیاسی حاکم و عدم دسترسی عمومی به فضای خبری خارج از کشور، هیچگاه موضوعی هتاکی به بنیانگذار انقلاب پیگیری نشد و افراد مسلط سیاسی در سمتهای اجرایی(موسوم به دولت سازندگی)، در آن مقطع زمانی تمایل نداشتند وارد مخاصمه با دستگاه تبلیغاتی ایالات متحده شوند.
طبیعی است وقتی در میدان نبرد، سَر را هدف قرار میدهند و واکنشی از سوی سایر پیکره و اعضا صورت نمیپذیرد، مهاجمان در هر فرصتی، سایر اعضای بدن را نشانه میگیرند. توهین به بنیانگذار انقلاب، با همان بازیگر فیلم اول، در قسمت دوم فیلم «بازگشت به آینده» تکرار شد، اما نکته جالب، تکرار سکوت در فضای رسانههای داخلی بود.
در نیمه اول دهه هفتاد شمسی و اوایل دهه نود میلادی، هالیوود دومین تیر سینمایی خود را به سوی مردم انقلابی ایران پرتاب کرد و فیلم «بدون دخترم هرگز» (برایان گیلبرت) بر اساس خاطرات مجعول بتی محمودی، روانه پرده سینماها شد. فیلمی که بر خلاف دو فیلم قبلی ، بدنه اجتماعی ایران پس از انقلاب را نشانه گرفته بود که این فیلم با واکنشهای متعدد رسانهای مواجه شد.
سومین فیلمی که در دهه نود، واکنش ضدایرانیاش نامحسوس محسوب میشود، فیلم دروغهای حقیقی (جیمز کامرون) است. در این فیلم، شخصیت زن اغواگر، دلال فعالیتهای تروریستی، دو رگهای ایرانی – عرب است.
در دهه نخست هزاره دوم، پس از یازده سپتامبر، تقویت موج ساخت فیلمهای غیر ایرانی تا مرحله اعطای جایزه به فیلم «آرگو» در محافل هنری آمریکا پیش رفت و این موج همچنان با ساخت فیلمهایی نظیر «سپتامبرهای شیراز» همچنان ادامه دارد.
اما موج ساخت فیلمهای ضد ایرانی فقط در انحصار هالیوود نیست. نوع خاص دیگری از فیلمهای ضد ایرانی، توسط ایرانیان معاند با زبان فارسی ساخته میشوند و این جریان، بدنه دوم تولید آثار ضد ایرانی را تشکیل میدهد. جریان مذکور در ابتدا نمایشهایی را با مضامین معارض با تم «ضدیت با جمهوری اسلامی» در اقصی نقاط اروپا و آمریکا روی صحنه میبرد. رهبری این گروههای نمایشی را عمدتا «پرویز صیاد» و «علی فخرالدین» بر عهده داشتند.
فیلم ضد ایرانی فرستاده (پرویز صیاد)
تلاشهای ضد هنری مذکور، توفیق رسانهای و مالی برای اجرا کنندگان و برگزار کنندگانش به همراه نداشت، اما از این جمع نمایشی چهرههایی همچون «مارشال منش» و «هوشنگ توزیع» موفق شدند برای مدتی جذب شوءهای نمایشی نازل شبکههای دست چندم آمریکایی شوند. اما در یک حرکت فرصت طلبانه «صیاد» اقدام به تولید فیلم ضد ایرانی «فرستاده» به زبان فارسی کرد. ساخت این فیلم توفیقی برای تیم سازنده به همراه نداشت اما توسط شبکههای تلویزیونی اروپایی مختلف خریداری و حمایت شد.
فیلم فرستاده (پرویز صیاد) با حضور هوشنگ توزیع و مری آپیک نخستین نمونه فیلم ضد ایرانی است که توسط ایرانیان معاند خارج از کشور ساخته شد و این موج فیلمفارسیسازی ضدمیهنی با آثاری نظیر «سنگسار ثریا»، «شرایط»، «مریم» و «زنان بدون مردان» و بسیاری از آثار سینمایی دیگری با زبان فارسی ادامه پیدا کرد.