به گزارش سرویس فرهنگي
تفتان آیت الله سید محمد قائم مقامی از علمای فعال در حوزهی فرهنگ و فلسفه غرب است. حاصل فعالیت ۴۰ ساله ایشان در حوزهی علوم و معارف اسلامی علاوه بر ترجمه چندین کتاب از انگلیسی به فارسی؛ سخنرانیها، مصاحبهها و مجالس تدریسی است که برخی از آنها ضبط شده است. ارتباط نزدیک ایشان با فلسفهغرب، تسلط بر زبانهای خارجی و امکان آشنایی با تحولات روز موجب شده است، ایشان منشا نگاهی نو در حوزه فرهنگ و رسانه باشند. آقای قائم مقامی از نزدیکان و دوستان نادر طالب زاده است و در این سالها فعالیتهای مشترک فراوانی با هم داشته اند. گفتگویی با ایشان داشتهایم که در زیر میخوانید:
جناب آقای قائم مقامی، اگر بخواهید یک ویژگی را در آقای طالب زاده برجسته کنید، به کدام یک از وجوه شخصیت ایشان اشاره می کنید؟
خوشحال هستم درباره آقای طالبزاده به عنوان یکی از درخشندهترین چهرههای حوزهی فرهنگی انقلاب اسلامی صحبت کنم. من ایشان را بیش از 30 سال است که میشناسم. از اوایل جنگ تاکنون ارتباط برادری و دوستی خوبی بین ما بود. معتقدم آقای طالبزاده را باید در بستر انقلاب دید. در بستر واقعهای تحت عنوان انقلاب اسلامی که در عصر ما اتفاق افتاده است. آقای طالبزاده شخصیتی است که این واقعه را به درستی درک کرد. او این واقعه را آن گونه درک کرد که اقتضای این واقعه است. انقلاب اسلامی یک حادثه ای بعد از دنیای مدرن است که در جهان واقع شده و به آنچه که در جهان گذشته، اشراف داشته است. این که چه اتفاقاتی در دنیا تحت عنوان مدرنیته و مدرنیسم افتاده و بعد به واقعیتِ انقلاب بازگشته است. واقعیت انقلاب هم بازگشت آگاهانه و عارفانه به خداوند، انبیاء، اولیاء، دینِ خالص، راهحل نجاتِ جهان است. این ماهیتِ واقعیتِ انقلاب اسلامی است. آقای طالبزاده از جمله کسانی بودند که این امر را درک کردند. ایشان سالهای قبل از انقلاب اسلامی حدود دهسال در آمریکا برای تحصیل هنر و ادبیات حضور داشتند و غرب را کاملاً تجربه کردند و دیدهاند و شناختهاند.
ایشان همانند دیگران، خواهان حقیقیت بودند که حقیقت چیست. طبیعی است که ایشان هم همانند دیگران در مرحله قبل از انقلاب مصداق این مفاهیم را در غرب ببیند. بعد از سیر کردن و تجربه کردن و شناختن در مقطع وقوع انقلاباسلامی با تمام وجود دریابد که مصداق آنچه که به دنبال آن بود، چیست.
مصداق حقیقت و آزادی در سیمای امام خمینی(ره) به عنوان شخصیت درخشان عصر ما تجلی کرد که ایشان با اشراف تام به تمام وضعیت دنیای جدید خداوند را در صحنهی جهان مطرح کردند. آقای طالبزاده کسی بود که این امر را متوجه شد. به این علت که طلب او نسبت به حقیقت، طلب درستی بود. کسانی بودند که به دنبال حقیقت میگشتند ولیکن زمانی که حقیقت ظاهر شد با آن مخالفت کردند.
مثلا چه کسانی؟
روشنفکران و متفکرانی را میشناسم که قبل از انقلاب ناقد غرب بودند و عقیده داشتند غرب دچار مشکل و بحران است و باید به معنویت بازگردد. وقتی انقلاباسلامی انجام شد، نتوانستند تحمل کنند و مخالفت کردند. اکنون هم عدهای از روشنفکران هستند که قبل از انقلاب دم از معنویت و معرفت میزدند، بعد از انقلاب ضد انقلاب شدند و این نشان میدهد که خواهان حقیقت نبودند. کسانی همانند آقای طالبزاده و شهید آوینی، که به لحاظ سیرفکری و معرفتی به هم نزدیک بودند، به معنای واقعی دنبال حقیقت، عدالت و آزادی میگشتند. اوایل جنگ بود که آقای طالبزاده وارد ایران شد. زمانیکه در آمریکا بود جذب این اندیشه میشود و به ایران میآید. خود او میگفت که وقتی آمدم مستقیم به جبهه رفتم. جنگ هم کانون جوشان تجلی حقیقت بود.
در جبهه فعالیت های ایشان به چه سمتی سوق داشت؟
در جبهه به علت تواضع بسیار زیاد خود را معرفی نمیکند. خود او میگوید از من که پرسیدند چه کاری بلد هستید؟ گفتم من رانندگی بلدم. ابتدا کار را با بلدوزر شروع کرد. بلدوزر در جهاد سازندگی بود. تا زمانی که گروهی برای فیلمبرداری آمده بودند و مشکلی در دوربین خود داشتند که برطرف نمیشد. آقای طالبزاده آن را درست میکند و کمکم متوجه میشوند که ایشان چیزهای دیگری هم بلد است. علاوه بر این که در جنگ شرکت داشت کمکم وارد حوزه سینمای جنگ هم شد که فیلم و مستند بسازد. آقای طالبزاده از شخصیتهای فکری، فرهنگی و روشنفکریانقلاب هستند. اینها روشنفکرهای اصیلِ انقلاباند که من معتقدم روشنفکریواقعی همین است. یکی از ویژگیهای روشنفکر این است که زمانِ خود را دقیقا بشناسد و نسبت به حقیقت التزام جدی و واقعی داشته باشد. این هم مبنای دین است و هم روشنفکریِحقیقی. آقای طالبزاده این چنین بودند و هستند. دریافت آن چه در انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد، حقیقتی که متجلی شده، دینِخالص است. چیزی بالاتر از دین حق و دین اهل بیت در عرصهی حقیقت وجود ندارد.
الان روشنفکرها مصداق تمام خوبیها و فضیلتها را غرب میداند در حالی که غرب توانست فقط به لحاظ گفتمانی و تفوح مفهوم آزادی را بیان کند. در مصداق و محتوا، چیزی عکس آزادی را عمل کرد. به عبارت دیگر نوعی جهالت، اسارت انسان، دیکتاتوری، استبداد و همان وضعیت قدیم به نوعی نوسازی شد.
روشنفکر واقعی از نظر شما کیست؟
یک روشنفکر واقعی خواهان یک تغییر اساسی بود. این مهم است که بنیان تغییر کند. انقلاب اسلامی این کار را میکرد. آقای طالبزاده متوجه این امر بود و هست، به همین علت از همان اولین لحظه ورود به ایران میخواهد به این حقیقت بپیوندد و با تمام وجود، عالمانه، عارفانه و روشنفکرانه، درک میکند که مسئله از چه قرار است. یکی از ویژگیهای علما و روشنفکران واقعی این است که در خصوص نقایص به ویژه نقایصی که جنبۀ تقصیری دارد باید موضع انتقادی داشت. آقای طالبزاده دقیقا این حالت را دارد. تسرّی ندادن این نقایص و اشکالات به اصلِ نظام و بنیانِ انقلاب کاری روشنفکرانه است. آقای طالبزاده با تمام وجود حقیقی بودن، پاک بودن، فضیلتمند بودن و زیبا بودنِ اساسِ نظام را درک کرد. دفاع ایشان از انقلاب دفاعی جانانه و عاشقانه است.
حتی بعد از برخی ناملایمات، ایشان تغییری در مواضعشان احساس نشد.
با وجود اشتباهات قضایی و کشیده شدن کار به مصادره، کوچکترین خدشهای به روان ایشان نسبت به انقلاب وارد نشد. یعنی مصادرهای صورت گرفت که نباید انجام میشد. آقای طالبزاده کسی است که متاسفانه اموال خانواده ایشان هم در ایران و هم در امریکا مصادره شد. آن چیزی که بسیار مهم بود این بود که این امر کوچکترین تاثیر منفی در آقای طالبزاده ایجاد نکرد. یک جلوه از بیعدالتی بود هر چند قوه قضاییه تلاش کرد قدری جبران شود و حتی کار به دستور مقام معظم رهبری هم رسید ولی کامل جبران نشد. با این وجود نه تنها اثر منفی در آقای طالبزاده نگذاشت بلکه عشق ایشان را به انقلاب و ولایت فقیه و مقام معظم رهبری بیشتر کرد.
به نظر شما چرا آقای طالب زاده با اینکه در غرب بود، شیفته غرب نشد؟
تسلط کامل ایشان بر زبان انگلیسی موجب شد کوچکترین حالت التقاطی در ایشان نباشد. اگر شما کاملاً غرب را نشناسید از ریشه تحت تاثیر هستید، خواه ناخواه چنین میشود. ویژگی غربزدگی این است که توصیههای آنها را گوش میکند. غرب دو چیز دارد: یکی برای خود است و دیگری آن چه توصیه میکند برای کسانی که نظر آنها را عوض کند. آقای طالبزاده از کسانی است که این هوشمندی را داشت که تنها به توصیهی غرب گوش نداد. به همین علت متوجه اهمیت کارهای مستند در عصر ما و در متنِ واقعه انقلاب اسلامی بود.
در مورد دیگر ویژگی های آقای طالب زاده می فرمایید.
درخشش آقای طالبزاده در چند بخش است. یک حوزه، حوزه هنر در تراز انقلاب و ولایت است که در مستند تجلی کرد. وقتی قرار بود وارد حوزه داستانی شود خیلی با احتیاط و حساب شده وارد شدند. متوجه بودند در زمانهی ما اگر هنرمند مسلمان و مومن و شیعهای بخواهد کار داستانی کند باید چطور باشد. به اندازهای در مقابل انسان مسلمان، مومن و شیعه حقایق وجود دارد که وقتی برای خیال پردازی ندارد. خیال پردازی برای کسی است که واقعیتها و حقایق یا کافی نیستند یا به اندازهی کافی جذابیت ندارند.
البته هر اندازه خیالپردازی قوی داشته باشید، باید واقعه و حقیقت را ببینید. این که حقیقت چگونه، با چه بستر و با چه واسطهای بدون تصرف در اصول، مبانی، محتوا و ریشهها انتقال داده شود. این بحث بسیار مهمی است که آقای طالبزاده متوجه آن بود.
گویا شما در پروژه "بشارت منجی" همکاری نزدیکی با ایشان داشتید.
بله؛ ایشان احساس کردند قصۀ انبیا و اولیا از موضوعات جنبی یا حاشیهای نیست بلکه یک موضوع اصلی است. انقلاب اسلامی آمده که انبیا را همانطور که بودهاند، معرفی کند. به همین دلیل آقای طالبزاده اولین کاری که در حوزه سینما کردند پرداختن به انجیل بارنابا بود. ایشان شروع کردند و ساختند هرچند مشکلاتی پیش آمد که باعث متوقف شدن کار شد. در اواخر دهه 60، کار متوقف شد. بعد از چندین سال با کمک تلویزیون مستندی به نام مسیح با استفاده از انجیل بارناوا، منابع اسلامی و تاریخی ساخته شد. در خارج از ایران در معرفی کردن حضرت مسیح بر مبنای دیدگاه اسلام و دیدگاه مسیحیت درخشید.
مستندسازی، شناخترسانهها و رسانهشناسی یکی از ویژگیهای آقای طالبزاده است. رسانه را عمیق و درست میشناسد. اصل حیثیت فرهنگی و فکری آقای طالبزاده تنها این نیست. ایشان به عنوان یک اندیشمند، روشنفکر و متفکر مطرح است. به عنوان اندیشمندی که در عصر ما زندگی میکند و واقعۀ انقلاب را به درستی درک کرده است.
آقای طالبزاده این را درک کرد که جهانِ کنونی به سوی ولایت الله و ولایت اولیا الله و ولایت معصوم(ع) میرود. به همین علت دفاعی که ایشان از انقلاب اسلامی دارند در عین نقد نقایص عارضی که باید هم باشد، عارفانه، جانانه، عاشقانه و خالصانه است.
در مورد سفری که پیرامون «مصائب مسیح» به لبنان داشتید، بفرمایید.
ما با ایشان سفرهای مختلفی داشتیم از جمله یک سفر بسیار زیبایی که من با آقای طالبزاده داشتم در لبنان بود. در سال 1381 یا 82 بعد از جنگ تزار و عقب نشینی اسرائیل قبل از جنگ 33 روزه بود. توسط برادران حزبالله لبنان به بهانه اظهارنظر درباره فیلم مصائب مسیح دعوت شدیم. قدری دچار تردید بودند که موضعگیری حزبالله لبنان در آن فیلم چه باشد که خوب آن فیلم خیلیقوی و هنرمندانه بود که نشان میداد یهودیان به عیسی مسیح ظلم کردند و انجیل تعریفشده خلاف واقع است. بهانهی امر این بود که بچههای حزبالله لبنان میخواستند از ایران اظهارنظری بیان شود که این فیلم چه فیلمی است. نظری که بنده دادم این بود که ما نمیتوانیم این را بپذیریم. مخالفت ما با یهود مبنا دارد.
نکته پایانی اگر دارید، بفرمایید.
جامعه و انقلاب باید از شخصیتی همانند آقای طالبزاده استفاده کند. جریان فرهنگی و فکری انقلاب و بچههای حزبالهی در حوزه فکر، فرهنگ و هنر به واسطه طالبزادهها دچار انفعال و عقده نسبت به غرب نمیشوند. کسی که کاملاً غرب را میشناخته و این چنین از انقلاب، ولایت و نظام دفاع میکند، غنیمت است.
انتهای پیام/