مسئولان از صراحت عملکرد امام (ره) و رهبری دورافتادهاند/ سهمخواهی لیبرالها از انقلاب پس از بهمن 57
عضو هیأت رئیسه جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی میگوید مسئولان از شیوه امام راحل و رهبری که صراحت در عملکرد است دورافتادهاند و برخورد قاطع با مفاسد اقتصادی مردم را به انقلاب خوشبینتر میکند.
به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما،
امین صبحی و مریم عاقلی: به قول سید مرتضی آوینی تردید دارم که در سیاره زمین، هنوز هم جوامعی وجود داشته باشند که تسلیم اقتضائات تمدن اروپایی که جهان امروز را یکسره در تسخیر دارد؛ نشده باشند. نهادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دنیای متمدن تا آنجا انسان جدید را محاصره کردهاند که اصلاً تصور دیگری از «حیات بشری» جز اینکه هست، ندارد.
امام خمینی (ره)، پیامبر تازهای نبود اما از یادآوران بود که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یادآوری کرد و چونان اسلاف خویش از ابراهیم و اسماعیل تا محمد (ص) دورهای از جاهلیت را شکست و عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد.
حماسه خمینی جوان هم عاشورایی بود؛ 15 خرداد سال 42 را باید نقطه عطفی برای ملت ایران دانست روزی که امام خمینی بیمحابا بر نقطه ثقل امپریالیسم بینالملل تاخت و درراه رسیدن به این آرمان زندانی و تبعید شد اما این ندا را در تاریخ ماندگار کرد که «حسین (ع)» و «اسرائیل» دو واژهای است که ملازمان و دشمنان روحالله را تا قیام قیامت از هم جدا خواهد کرد.
امام نهضتش را زمانی بنیان نهاد که پابرهنگان مستضعف نوای مراد خود را از زبان یک روح خدایی شنیدند و لبیکگویان بر دورش حلقه زدند؛ نهضتی که رنگ خون گرفت اما هرگز عقبنشینی نکرد تا نوید پیروزی آن سراسر جهان را در برگرفت.
و اینچنین بود که وعده الهی که فرموده است «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»، (خدا وضع و حال هیچ قومی را عوض نخواهد کرد مگر آنکه انسانها به خودشان وضع و حال خودشان را تغییر دهند.) محقق و سلطنت 2500 ساله طاغوتیان برچیده شد.
در همین راستا گروه احزاب خبرگزاری فارس به مناسبت سیونهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و طلیعه چهلمین سالگرد بزرگترین انقلاب قرن، ویژهنامهای با عنوان «ریشههای یک انقلاب» را منتشر کرده است.
در این پرونده، انقلاب اسلامی را به روایت اهالی تاریخ، بستگان امام، زندانیان رژیم شاهنشاهی و فعالان سیاسی تاریخ انقلاب مرور میکنیم تا از پسِ این خوانش انقلابی به یادآوری نقاط قوت و برجسته انقلاب 39 سالهمان و همچنین آسیبشناسی نقاط ضعف و آسیبهای انقلاب اسلامی بپردازیم.
بیشتر بخوانید:
(1) عزتشاهی: هیچگاه تصور نمیکردیم رژیم شاه در زمان حیات ما تغییر کند/ نهضت آزادیها یک سیلی برای انقلاب نخوردند
(2) عبدخدایی: ژنسالاری؛ یکی از تهدیدهای انقلاب/ نفسانیات بر آرمان گرایی برخی انقلابیون غلبه کرد
«بنیاد شهید چمران» برای قرار مصاحبه تعیین میشود، اذان مغرب را گفتهاند که به بنیاد در خیابان وصال میرویم، عکسهای دکتر مصطفی چمران سراسر اتاق را پر کرده و هر طرف که سر میچرخانی، عکسهای رشادت شهید چمران از لبنان تا غرب و جنوب ایران است.
مهدی چمران را همه بهعنوان برادر شهید مصطفی چمران میشناسند، البته بهغیراز اسم مشترک شباهت ظاهری بسیار زیاد آنها این تداعی را بیشتر میکند.
مهدی چمران عضو کمیته استقبال از امام خمینی (ره) و جانشین فرمانده ستاد جنگهای نامنظم (دکتر شهید مصطفی چمران) بوده است، وی در مقاطعی، ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس را بر عهده داشته است.
البته چمران معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و مشاور تحقیقات علمی رئیس ستاد فرماندهی کل قوا نیز بوده است؛ ریاست دوره دوم شورای اسلامی شهر تهران نیز ازجمله مسئولیتهای اجرایی اوست.
چمران درباره ارتباط با سید احمد آقا و حاجآقا مصطفی خمینی خاطرات جالبی دارد: «حاج مصطفی و حاج احمد از شخصیتهای برجسته، مبارز و استاد بودند. من حاج سید احمد آقا را بهعنوان فرزند امام از ایران میشناختم و ایشان را از نزدیک در روز دوم فروردینماه سال 41 یعنی روز شهادت امام جعفر صادق، سخنرانی امام، ریختن پلیس، سربازان گارد به مدرسه فیضیه و جنایاتی که آنجا رخ داد، دیدم؛ البته بیشترین شناختی که من از او پیدا کردم در لبنان بود. حاج احمد آقا با شهید چمران خیلی مأنوس و دوست شده بود و دکتر خیلی حاج احمد آقا را دوست داشتند.»
چمران بهعنوان عضو کمیته استقبال خاطرات جالبی از آن روزها دارد و میگوید: قرار بود پس از ورود امام آیاتی توسط قاری قرآن که آقای اصفهانی بودند قرائتشده و گروه سرود، قطعه خمینی ای امام را اجرا کنند و مراسم فرودگاه با سخنرانی امام خمینی خاتمه یابد اما همه این برنامهها به دلیل قطع برق فرودگاه کنسل شد در همین زمان امام از درب غربی فرودگاه وارد سالن شدند و ما بلندگو و برق هم نداشتیم و بدین ترتیب برنامه بهصورت خودجوش اداره شد و من نیز در آن روز تاریخی بلندترین فریاد عمرم را که ندای اللهاکبر بود را کشیده و خبر ورود امام را اعلام کردم.
مهدی چمران درباره علاقه برادر به امام و امام موسی صدر نیز تصریح میکند: «دکتر چمران ذوب حضرت امام بود و امام موسی صدر را هم بهشدت دوست داشت و در بسیاری از سخنرانیهایش نیز به این مطلب تأکید کرده است که امام موسی صدر نماینده امام در لبنان بود.»
وی معتقد است: شهید مصطفی چمران بهعنوان یک فرمانده ورزیده همیشه مورداحترام کلاه سبزها و نیروهای ویژه بودند و بهواقع کماندوهایی دورهدیده از کشورهای مختلف ازجمله فرانسه و آمریکا تنها به این شهید بزرگوار به خاطر اجرای طرحهای فرماندهی بینظیرش احترام میگذاشتند.
مشروح گفتوگوی خبرنگاران حوزه احزاب خبرگزاری فارس با مهدی چمران در ادامه میآید:
فارس: بهعنوان نخستین سؤال علل شکلگیری انقلاب اسلامی و عوامل مؤثر در پیروزی آن را بیان کنید.
چمران: برای بررسی ریشههای نهضت مردمی و شکلگیری انقلاب میتوان دلایل بسیاری را برشمرد و شاید دلیل آن در حد چند کتاب باشد، اما اگر بخواهم بهصورت اجمالی به این سؤال پاسخ بگویم به یکی از سخنرانیهای شهید چمران مراجعه میکنم که گفتند همه انقلابها نظیر اکتبر شوروی، مائو، کبیر فرانسه، کاسترو، هوشیمن و الجزایر بر سهپایه استوار است که یکی از آنها ایدئولوژی است بنابراین انقلاب باید بر اساس یک مکتب و فلسفه رخ دهد. در خصوص انقلاب اسلامی ایران مبنای اصلی مبارزات مبانی دینی و اسلامی بود، البته در همین خصوص گروههای دیگر هم به ما پیوستند.
از ابتدای شکلگیری نهضت انقلاب که به عقیده من مربوط به 15 خردادماه سال 42 میشود حضرت امام بر اساس مبنای فکری اسلام مقوله مبارزه را مطرح کردند اما در این مقطع ما بهعنوان افرادی که به این نهضت پیوستند مورد تمسخر عدهای قرار میگرفتیم که مگر میشود با ایدئولوژی اسلامی وارد عرصه انقلاب شد و وقایع مربوط به مبارزات نواب صفوی را یادآور میشدند و میگفتند که آنها نیز این قصد را داشتند و حتی مسائل مرتبط با ملی شدن صنعت نفت را برایمان روایت میکردند.
*انقلاب به دلیل پایبندی به ایدوئولوژی اسلامی به پیروزی رسید
البته در این میان احزاب و افرادی هم بودند که بدون توجه و اعتقاد به این ایدئولوژی وارد عرصه مقابله با شاه شده بودند؛ جبهه ملی ازجمله این گروهها بودند و شاپور بختیار که رهبر جبهه ملی بود بههیچوجه تفکر مکتبی و مذهبی را قبول نداشتند، اما بر هیچکس پوشیده نیست که انقلاب ما به دلیل پایبندی به این ایدئولوژی پیشروی کرد.
*پس از 17 شهریور مجاهدین خلق و چریکهای فدایی احساس عقبماندگی کردند
بهعنوانمثال در 17 شهریور میبینیم که مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق که در زندان بودند بر اساس تئوریهای انقلابی که در غرب مرسوم بود و آنها نیز پیرو این تفکرات بودند به این مسئله میپرداختند که انقلاب اسلامی هنوز بهجایی نرسیده است که طبقه کارگر و مردم را به صحنه بیاورد و یک جریان نارس است و به نتیجه نخواهید رسید؛ منتها پس از 17 شهریور و اوج گرفتن انقلاب اسلامی آنها احساس کردند که از جریان انقلاب عقبماندهاند و به عقیده من خودشان را به انقلاب چسباندند، درحالیکه تا 17 شهریور 57 کلاً با چنین ایدهای مخالف بودند، در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی نیز مدام شعارهایی با محوریت نبرد مسلحانه میدادند و در اندیشه مقابله با ارتش بودند، درحالیکه ما در روز قبل از آنکه همزمان با عید فطر بود، بعد از اقامه نماز توسط شهید مفتح شعار استقلال، آزادی را سر داده و به نیروهای نظامی گل دادیم و آن عکس معروف که سر لولهها گل گذاشتهشده مربوط به این روز است و همین اقدام شرایط را برای سربازان مشکل کرد زیرا نمیدانستند باید چه کنند.
فارس: این طرح برای چه کسی بود؟
چمران: دقیقاً نمیدانم و برنامهریزیشده نبود، فقط متوجه شدیم که میگویند بروید گل بخرید و این راهپیمایی ادامه یافت تا اینکه ظهر به میدان ولیعصر رسیدیم و نماز جماعت را ادا کردیم، البته برخی از مردم پراکنده شدند و برخی تا میدان آزادی رفتند. اتفاقات آن روز بسیار عجیب بود و مردم برای راهپیمایان آب و غذا میآوردند.
*تفکر اسلامی نقشه راه و مبنای فکری ما در انقلاب بود
مقصودم از طرح این مطالب این بود که تفکر اسلامی نقشه راه و مبنای فکری ما در انقلاب بود درصورتیکه این مبانی در آن زمان در غربت بود و به آن حمله میشد حتی رژیم پهلوی پخش اذان از رادیو را به بهانه اینکه هر شهری افق مخصوص به خود را دارد متوقف کرد و تاریخ اسلامی را به تاریخ شاهنشاهی تغییر دادند و با برپایی جشن هنر شیراز و نمایش بیعفتیها بر مردم مسلمان فشار وارد کردند و این مسائل عِرق دینی مردم را تحریک میکرد.
*رهبر انقلاب اسلامی برخلاف سایر انقلابها گرایش مذهبی داشت
موضوع دوم مسئله رهبری انقلاب است؛ با بررسی انقلابها متوجه میشویم که هرکدام از انقلابهای بزرگ یک رهبر داشتند. لنین و استالین در روسیه، مائو در چین، فیدل کاسترو در کوبا بهعنوان رهبر جنبشها مردم را به انقلاب دعوت میکردند. رهبری انقلاب ما نیز یک شخصیت خاص بود و برخلاف سایر انقلابها گرایش مذهبی داشت و مجتهد عالیقدر و فقیه بزرگی بود که مقلدان بسیار زیادی داشت و شخصیت نمونهای در میان مراجع تقلید بود.
*انقلاب ما مسلح به سلاح شهادت بود
گزافه نیست که اگر بگوییم در طول تاریخ نظیر چنین مرجعی را نداشتیم و اگر هم وجود داشت بسیار کم بود و به این صورت امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی ایران شدند، موضوع قابلتوجه دیگر این است که انقلاب سایر کشورها غالباً مسلحانه بود، اما موضوع دیگری که انقلاب اسلامی ایران را از سایر انقلابها متمایز میکند این است انقلاب ما مسلح به سلاح شهادت بود و 17 شهریور نیز خاطر مسئله شهادت بهروز خاصی در تاریخ ما تبدیل شد وگرنه تفاوتی با سایر روزها نداشت در این روز مردم با اتکا به حقطلبی غسل شهادت کرده و به میدان میآمدند و همین اصول بود که ما را در مقابل نیروهای نظامی به پیروزی رساند، زیرا اگر با تفنگ به مقابله با نیروهای نظامی میپرداختیم قطعاً شکست میخوردیم اما با سلاح شهادت بر نیروهای چند صدهزارنفری ارتش شاهنشاهی مسلط شدیم و این نتیجه آمادگی مردم ایران در همه شهرها در مقابل گلوله و تفنگ بود حتی سربازان هم تحت تأثیر این رشادتها قرار میگرفتند تا اینکه امام با هوشیاری دستور دادند که سربازان پادگانها را تخلیه کنند و به خروش مردمی بپیوندند یا اینکه امام فرمان شکستن حکومتنظامی روز 21 بهمن را دادند و مردم از ساعت 4 بعدازظهر که محدودیت تردد وجود داشت به خیابانها آمدند.
البته وقتی از مکتب سخن میگوییم قطعاً مسائل اقتصادی، سیاسی، حکومتی و... را هم دربر میگیرد. در زمان شاه محرومیتهای متعددی وجود داشت و بسیاری از روستاهای کشور فاقد کمترین امکانات بودند و خبری از برق، تلفن، جاده آسفالته، تولیدات کشاورزی و صادرات نبود و با یک مقایسه اجمالی متوجه میشویم که در آن دوره مردم از قدرت خرید بسیار کمی برخوردار بودند و این مشکلات با پیامهای روشنفکرانه امام راحل (ره) باعث شد که مردم به آرمانهای امام اعتماد کنند، زیرا امام قصد حکومت و صدارت نداشت، بلکه با نگاه مکتبی درصدد اشاعه فرهنگ اسلام بود و تا آخر عمرشان نیز بر این آرمانها تأکید داشتند و بر همگان هویدا شد که سودای حکومت ندارد.
امام خمینی از ابتدای انقلاب بهدور از تکلف بودند و در مدرسه علوی بدون تشریفات خاص روی زمین نشستند و این رویه ادامه داشت چه آن زمان که به قم رفتند و چه ایامی که به دلیل عارضه قلبی در جماران ساکن شدند، سادهزیستی را پیشه کردند و در وصیتنامه هم همگان دیدند که داراییشان محدود به 300 هزار تومان پول و دو قالیچه و... بود و مردم نیز این سلوک را میدیدند و بر این امر باور داشتند.
*حامل پیام شهید چمران از لبنان به امام خمینی در پاریس بودم
فارس: هنگامیکه نهضت امام در سال 42 آغاز شد شما 22 ساله بودید، نحوه آشناییتان با نهضت را بفرمایید. آیا خاطرهای در خصوص کمیته استقبال از امام که عضوش بودید، دارید؟
چمران: روز شهادت امام جعفر صادق (ع) که مصادف با دوم فروردین سال 41 بود برای زیارت به قم رفتیم و در حادثه فیضیه آنجا بودیم و آن زمان برای نخستین بار خدمت امام رسیده و دیدیم که اتاق شلوغ است و ایشان باحالتی گرفته مشغول پاسخگویی به مردم هستند، پسازآن نیز به دلیل تحصیل در دانشگاه تهران در بطن این حوادث حضور داشتم تا اینکه سال 42 هنگامیکه در سرپولک چهارراه سیروس که امروزه خیابان مصطفی خمینی نامیده میشود مشغول کارهای دانشگاه بودم، صدای تیراندازی را شنیدیم و بیرون آمدیم و غالباً در تظاهرات شرکت میکردیم و شاهد شهادت راهپیمایان بودیم و درب منازلمان باز بود و مجروحان را به خانه ما منتقل میکردند و اینچنین از نزدیک در جریان این تحولات قرار داشتم و اعلامیههای حضرت امام را مطالعه کرده و در سخنرانیهای بزرگان انقلاب نظیر استاد مطهری و شهید بهشتی شرکت میکردیم و دوری و نزدیکی راه برایمان مهم نبود این تجمعات و تحرکات تا پیروزی انقلاب ادامه داشت.
*به سفارش آقای طالقانی به عضویت کمیته استقبال از حضرت امام پیوستم
هنگامیکه حضرت امام به پاریس رفتند برای نخستین بار با پاسپورت برای دیدار با دکتر چمران به لبنان رفتم و حوادث انقلاب را به ایشان شرح دادم و با پیامی از سوی شهید چمران به پاریس رفته و به خدمت امام رسیدم و چند روزی آنجا بودم و بعدها به سفارش آقای طالقانی به عضویت کمیته استقبال از حضرت امام پیوستم و شهید رجایی در را به روی من باز کرد، البته پیشازاین و بهواسطه حضور در مسجد هدایت با ایشان آشنا بودم و بهاینترتیب کار خودمان را آغاز کردیم و این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. بهترین خاطرهام مربوط بهروز ورود حضرت امام در فرودگاه مهرآباد میشود در آنجا کمیتههای مشخص تشکیلشده بود و هرکدام فعالیت مجزایی داشتند. من در کمیته تبلیغات و امور فرهنگی و نظامی حضور داشتم و در کمیته نظامی برای حفاظت امام از فرودگاه تا میدان آزادی نقشه مسیر را کشیدیم و کپی آن را در اختیار محلات گذاشتیم تا نیروها امنیت را حفظ کنند و برای امنیت مسیر نیز نقشهای را طراحی کردیم که موتورسواران با چه شیوهای خودروی امام را اسکورت کنند.
*قطع برق فرودگاه مهرآباد هنگام ورود امام
تا زمانی که به میدان آزادی برسیم همهچیز خوب و طبق برنامه بود تا اینکه مردم از نردههای حائل که از قبل وجود داشت رد شدند و خود را به اتومبیل حامل امام رساندند و ازدحام زیادی شد. در کمیته استقبال به من دو مسئولیت دادند که یکی از آنها مربوط به فرودگاه و دیگری بهشتزهرا بود و مقرر شد با استقرار در بالکن فرودگاه، ورود حضرت امام را با تلاوت قرآن شروع کنیم، البته در آنجا نیز طرحی برای استقرار شخصیتها کشیدیم و این افراد در دو صف مرتب ایستادند و قرار بود پس از ورود امام قرآن توسط قاری قرآن که آقای اصفهانی بودند قرائتشده و گروه سرود، قطعه خمینی ای امام را اجرا کنند و مراسم فرودگاه با سخنرانی امام خمینی خاتمه یابد اما همه این برنامهها به دلیل قطع برق فرودگاه کنسل شد.
در همین زمان امام از درب غربی فرودگاه وارد سالن شدند و ما بلندگو و برق هم نداشتیم و بدین ترتیب برنامه بهصورت خودجوش اداره شد و من نیز در آن روز تاریخی بلندترین فریاد عمرم را که ندای اللهاکبر بود را سر داده و خبر ورود امام را اعلام کردم و همگان نیز این ندا را سر دادند و ازاینجا به بعد از نظم خبری نبود و همه حاضران دور امام حلقه زدند و من قاری قرآن را که نوجوان بود را در صحن اصلی فرودگاه به دوش گرفتم و او را به نزدیکی حضرت امام رساندم تا با میکروفون قرآن بخواند، آقای ناطق نوری هم مسئولیت میکروفون را عهدهدار بود و آن را به برقزده بود و فکر میکنم علیرغم اینکه همهجا تاریک بود پریزها برق اضطراری داشتند و میکروفون روشن شد و آیه جاءالحق و زهقالباطل تلاوت و اشکهای امام جاری شد بعد ازا اجرای سرود، امام صحبت مختصری کردند که فایل آن موجود است یکی دیگر از مسئولیتهای من این بود که راهنمای خبرنگاران ایرانی باشم و آنها را با مینیبوس به بهشتزهرا ببرم اما همهچیز بههمریخته شد و من اصلاً به مراسم بهشتزهرا نرسیدم.
پس از خروج امام از فرودگاه و ازدحام مردم برای دیدار ایشان، استقبال بینظیری از امام در مسیر تا بهشت زهرا صورت پذیرفت و بالاخره امام با هلیکوپتر به قطعه شهدا و محل سخنرانی رسیدند، درخواست هلیکوپتر دادیم که انجام نشد و به هر صورت شب مجدداً امام را دیدیم و ایشان از ما تشکر کردند.
*«مکتب» شالوده اصلی انقلاب است
فارس: این ایدئولوژی که منجر به پیروزی انقلاب شد تا چه حد پساز انقلاب در کشور و امورات آن جاری و ساری بود؟ لطفاً از منظر آسیبشناسی این مسئله را بررسی کنید.
چمران: به عقیده من موضوع «مکتب» که تأکید فراوانی روی آن دارم شالوده اصلی انقلاب است و همین طرز تفکر و مکتب اسلامی باعث پیروزی ما در انقلاب اسلامی شد.
*شاه برای آرام کردن اوضاع حقوق ها را دو برابر کرد اما بی نتیجه بود
اگر حوادث پس از 17 شهریور را موردبررسی قرار دهیم متوجه این مطلب میشویم که شاه برای آرام کردن شرایط اقدام به افزایش حقوقها تا دو برابر کرد زیرا فکر میکرد که انقلاب مردم فقط به دلیل مسائل اقتصادی است ولی این موضوع نیز تأثیری درروند نهضت اسلامی مردم نداشت تا حدی که کارمندان شرکت نفت خوزستان اعتصاب کردند و دولت به آنها حقوق نداد و گروهی برای کمک به آنها اقدام به جمعآوری پول کردند، البته آنها این پول را قبول نکردند، اما مرور تاریخ نشان میدهد که مردم در انقلاب اصلاً دنبال مسائل مادی نبودند، البته قصدم این نیست که نقش اقتصاد را کمرنگ کنم بلکه غرض اصلیم این است که بگویم این مسئله مطالبه جدی مردم نبود بلکه آنها به دلیل تفکر اسلامی به نهضت امام خمینی (ره) پیوستند درحالیکه رنجبران و چریکهای فدایی خلق شعار نان، مسکن و آزادی را مطرح کرده بودند، شعاری که بسیار عوامفریبانه و پوپولیستی و برای طبقه کمدرآمد خوشایند بود اما مردم دنبال این شعار نرفتند.
این تفکر اسلامی بر مبنای آیه شریفه «اِنَ الله لا یغیر ما بِقوم حتی یُغیروا ما انفسهم» بود و به مردم تزریق شد و آنها نیز به پیروی از این مکتب پرداختند تا حدی که برخی از افراد که در صف انقلابیون قرار گرفتند با بسیاری از اصول اسلامی آشنا نبودند و بهعنوانمثال از ما درباره نحوه خواندن نماز سؤال میپرسیدند و این مبین این واقعیت است که انقلاب از توده مردم تشکیلشده بود و مختص به دینداران نبود همان اتفاقی که در 8 سال دفاع مقدس شاهد آن بودیم و رزمندگان محدود به بسیجیان و اهالی مسجد نمیشدند به عقیده من این دوره 8 ساله به اعتقادات و معنویت افراد شدت بخشید و استمرار پیروزیهای ما ریشه در تداوم همین روحیهها داشت.
*لیبرالها پس از انقلاب مدعی سهمخواهی از قدرت شدند
در انقلاب گروههای کمونیست و چپیها هم حضور داشتند و در کنار معتقدانی که شعارشان حزب فقط حزبالله رهبر فقط روحالله را مطرح میکردند قرار گرفتند اما به هر حال این تقابل اعتقادی وجود داشت و مبارزان چپی علیرغم حضور در تظاهرات از چنین روحیهای برخوردار و منکر مبانی دینی بودند. پساز انقلاب نیز مدعی سهمخواهی شدند، همان حرفی که از سوی منافقان مطرح شد که ما نیز در انقلاب گروههای کمونیست و چپیها هم حضور داشتند و در کنار معتقدانی که شعارشان حزب فقط حزبالله رهبر فقط روحالله قرار گرفتند اما بههرحال این تقابل اعتقادی وجود داشت و مبارزان چپی علیرغم حضور در تظاهرات از چنین روحیهای برخوردار و منکر مبانی دینی بودند اینها پس از انقلاب به طرح این مسائل پرداختند که ما نیز در جریان مبارزه با رژیم شاه کشته دادهایم و به زندان رفتهایم پس در حال حاضر نیز باید سهمی از قدرت داشته باشیم حوادث کردستان نیز در راستای همین مطالبه بود و شاید به همین دلیل بود که وزیر دولت موقت، آقای یونسی از اعضای حزب دموکرات را به سمت استانداری کردستان معرفی کرد،
*دفاع مقدس پایش جامعه بود
موضوع اصلی که کمتر موردتوجه قرارگرفته این است که روی آوردن به ایدئولوژی اسلامی باعث پیروزی ما شد. دکتر چمران نیز بر این باور بود که دفاع مقدس پایشی در جامعه ما ایجاد کرد و خلوص واقعی را به ما نشان داد.
فارس: به نظرتان آیا این تفکر و ایدئولوژی همچنان در کشور حاکم است یا اینکه ما پس از جنگ از آن آرمانها فاصله گرفتیم؟
چمران: این تفکر نفوذ بسیاری زیادی در جوانان دهه 80 دارد شما با مرور اتفاقاتی نظیر اعتکاف میبینید که این برنامه در زمان انقلاب به این حالت نبود و برنامههایی مثل دعای کمیل و ندبه تا این حد با استقبال مواجه نمیشد، البته تفکرات ضد مذهبی و ضد مکتبی هم وجود دارد و این ناشی از جنگ شدیدی است که غرب علیه ما آغاز کرده است، زیرابه این نتیجه رسید که انقلاب اسلامی با جنگ و کودتای مخملی شکست نخورد، بنابراین این بار عزمشان را جزم کردند که با تفکر خودشان ما را مغلوب کنند، لذا تمام هجمه خود را به همان ایدئولوژی که یکی از اصول انقلاب بود وارد میکنند.
فارس: به نظرتان این تهاجم از کی آغاز شد؟
چمران: به عقیده من این هجمهها از جنگ شروع شد، حتماً میدانید که فعالیت بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس از سال 69-68 آغاز شد و نخستین فردی بودم که از سوی رهبری حکم گرفتم.
ما در آن ایام برای نمایش یک فیلم در رسانه ملی که مربوط با دفاع مقدس و جنگ تحمیلی بود باید پول پرداخت میکردیم حتی در این خصوص نامهای به رئیسجمهور وقت نوشتم که بودجهای را به استانداریها اعطا کنید تا با آن برنامههایی را برای گرامیداشت این ایام هزینه کنند که پاسخ این بود که نیروهای مسلح بودجه دارند درصورتیکه اینگونه نبود. اصلاً در آن دوران برنامههای مرتبط با گرامیداشت سالروز آزادی خرمشهر و دفاع مقدس مورد توجه نبود و اولین برنامهها آن موقع برگزار و استارت اردوهای راهیان نور هم توسط بنیاد زنده شد.
*گفتند نصب مجسمه شهید شیرودی روحیه مردم را تضعیف میکند
فارس: یعنی این کارها بهصورت غیردولتی اداره میشد؟
چمران: بله ما خودمان شلمچه و دهلاویه را ساختیم. سردار باقرزاده نیز طلائیه را سروسامان داد، البته برایمان ردیف بودجه تعیینشده بود و حتی در دوران اصلاحات هم این بودجه به ما تعلق میگرفت اما زمانی که میخواستیم در تالار وحدت سمفونی خرمشهر را که آقای انتظامی به زیباترین شکل ساختهاند را اجرا کنیم باید سالن را اجاره میکردیم. قصدم از بیان این مطالب این است که شمارا با روحیات آن زمان آشنا کنم مثلاً عدهای میگفتند نصب مجسمه شهید شیرودی در ایلام باعث میشود که روحیه مردم تضعیف شود و حتی خودکشی دختران ایلامی را به این مسئله ربط دادند و به خود من گفتند که نشان دادن تصاویر شهدا در تلویزیون برای مردم خوشایند نیست.
*انقلاب ما در دل ملتها جا گرفته است
فارس: و این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که مباحث مرتبط با ایثار و شهادت از کتب درسی حذف شد پس شما نیز معتقد هستید که از یک مقطعی به بعد جریان نفوذ بستری را برای تغییر ذائقه فرهنگی ـ فکری برخی از افراد در کشور فراهم کرد و از گفتمان مقاومت به گفتمان سازش رسیدیم، این چه آسیبهایی دارد؟ عوامل اصلی شکلگیری این مباحث چیست و چرا تا به امروز که در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی هستیم برای این مشکل فکری نشده و راهکارهایی برای آن اتخاذ نشده است؟ شما در بخشی از سخنانتان به تئاتر قبیح در دوره پهلوی اشاره کردید موضوعی که کموبیش در حال حاضر نیز وجود دارد پس یک جای کار میلنگد، بهزعم شما این مشکلات ریشه در کجا دارد؟
چمران: الحمدالله انقلاب ما صادرشده و در دل ملتها جا گرفته است تا حدی که آنها با مشاهده مسائل و مشکلات اینچنینی ناراحتتر از ما میشوند بهخصوص دوستان لبنانی در این خصوص با ما در تماس هستند، بحث موردنظر شما بسیار عمیق است و برای کنکاش آن باید به عقب برگردیم و به افرادی که این برنامهریزیها را تدوین کردند اشاره کنیم. عدهای از آنها انقلاب را دیده و آن را با تمام وجود احساس کردند اما بعد فکر کردند که انقلاب دیگر تمامشده است و فقط باید به مسائل اقتصادی و توسعه توجه کردند و قصدشان این بود که قدرت اقتصادی انقلاب را نشان دهند.
اما از این مطلب مهم غافل بودند که مباحث مادی و اقتصادی انقلاب نیز باید بر اساس همان ایدئولوژی اسلامی باشد؛ چراکه در غیراینصورت سیستم اقتصادی ما آسیب میبیند و نمیتوانیم کار اقتصادی انجام دهیم، اتفاقی که رخ داد و تخلفات و اختلاسها از همان زمان شروع شد.
علاوه بر این تأکید بر دیدگاه فرهنگ غربی که علیرغم برخورداری از برخی امتیازات، علیه ماست و از مدتها قبل جنگی تمامعیار را نیز با ما آغاز کرده است بر مشکلات افزود متأسفانه عدهای از افراد که استاد دانشگاه و یا نماینده این کشور هستند با حضور در برنامههای ماهوارهای گرایش به فرهنگ غربی را ترغیب میکنند، حالآنکه برخی از آنها بهصورت مستقیم به کوبیدن اهداف و برنامههای نظام اسلامی میپردازند و اینچنین جوانان و مردم را نسبت به انقلاب بیاعتماد میکنند بهویژه که جاذبه این فرهنگها بیشتر است، زیرا هیچ تقوایی در آن نیست.
این اتفاق برای جوانانی که هیچ تصویری از جنگ ندارند بسیار خطرناک است. همانطور که گفتم در جامعه ما اقشار مؤمن که از عمق جان به مبانی دینی اعتقاددارند وجود داشته و فعالیتهایی هم میکنند، اما نمیتوان از این امر غافل شد که عدهای نیز با نگاههای مکتبی بیگانه و بعضاً ضد اسلام هستند، البته تعداد این افراد اندک است، اما ممکن است تأثیرگذاری زیادی داشته باشند و اگر راه چارهای اندیشیده نشود، افزایش یابند و خطرناک شوند.
*برخورد قاطع با مفاسد اقتصادی مردم را به انقلاب خوشبینتر میکند
فارس: همانطور که اشاره کردید نسل جدید از فرهنگ ایثار و مقاومت ایام انقلاب و دفاع مقدس بیخبر است همین جوان در جریان اخبار مرتبط با اختلاس و برخی از ناهنجاریها قرار میگیرد و ممکن است که نسبت به انقلاب دچار تغییر نگرش شود و به مقایسه نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی میپردازد و میگوید نظیر همین اتفاقات در آن دوره نیز رخ میداد به نظرتان چه پاسخ قانعکنندهای میتوان به این شبهه داد؟
چمران: ما قصد راضی کردن و متقاعد کردن آنها را نداریم، زیرا این واقعیت وجود دارد و بهعنوانمثال جوانان ما با این صحنه مواجه میشوند که فلان مسئول نظام که در اختلاس دست داشته دستگیر و محاکمه میشود. به نظرم توجیه این مسائل اشتباه است، البته میزان این اتفاق را باید بازمان پهلوی مقایسه کنیم تا مردم به این باور برسند در آن دوره همه سرمایه و ثروت مملکت متعلق به درباریان و سهم مردم بسیار اندک بود، درصورتیکه الآن اینگونه نیست و قوه قضائیه، مقننه و مجریه در این خصوص اهتمام دارند و به نظرم برخورد قانونی با این افراد یکی از این راهکارهاست تا این عمل در افکار عمومی تقبیح شود بنابراین ما فقط با برخورد جدی با مفاسد اقتصادی و جاری کردن حکم الهی میتوانیم مردم را به انقلاب و آرمانهای آن خوشبینتر کنیم.
*فضای مجازی را هم به دشمن سپردیم
موضوع موردتوجه این است که ما برای نشان دادن چهره واقعی اسلام و مبانی آن کمکار میکردهایم و دین و مکتب را به جوانان و فرزندان نسلهای دوم و سوم انقلاب معرفی نکردهایم، این کمکاری وقتی به نقطهضعف تبدیل میشود که فعالیت معاندان بسیار زیاد است و در مقابل ما عملاً کار خاصی در این خصوص انجام ندادهایم و این در حالی است که ما از بهترین الگوها و تعالیم برخورداریم اما نهتنها اقدامی برای صدور این مفاهیم نکرهایم بلکه فضای مجازی را هم به آنها سپردیم.
ما دروازهها و مرزهای کشورمان را با هزاران شهید حفظ کرده و بسته نگه داشتیم، اما راههای تهاجم فرهنگی را در همه عرصهها باز است و هیچ تدبیری برای آن نیندیشیدهایم، بنابراین نمیتوان مردم را مقصر شرایط دانست، زیرا آنها نیز یک سری اطلاعات یکسویه را دریافت کرده و در برخی مواقع آن را باور میکنند.
*باید با ذرهبین دنبال جوانان در مساجد باشیم
فارس: در برخی از فیلمها و سریالهایی که به مناسبت ایامالله پخش میشود نشان میدهند که برخی از فرزندان ساواک یا ضدانقلابها مجذوب و شیفته مکتب امام میشوند و راهشان را از پدرانشان جدا میکنند از بعد از انقلاب نیز شرایطی به تصویر کشیده میشود که فرزندان افرادی که روحیه انقلابی داشتند مسیرشان را عوض کرده و به موضوعاتی نظیر تبارسالاری، ژن خوب و آقازادگی مطرح میشود و درنهایت نشانگر این است که ما در خصوص مباحث انقلابی وادادهایم تا حدی که در ناآرامیهای دیماه جوانان دهه 80 و 70 علیه نظام شعار میدهند پس میتوان ادعا کرد که داعیهداران انقلاب کمکاری کردهاند برخی از آنها هم که در انقلاب دوم که تسخیر لانه جاسوسی بودند عذرخواهی میکنند توصیه شما از فعالان این عرصه برای پر کردن این شکاف چیست؟
چمران: این موضوع سخت و پیچیده است و نمیتوان به آن پاسخ اجمالی داد و به نظر میرسد یک سلسله عوامل در این خصوص دخیل بودند و اصلاح این نقایص هم پیچیده است. یک مبحث مهم این است که نیروهای ایدئولوژیک انقلاب باید کمتر به کارهای اجرایی میپرداختند و فرصتشان را صرف ارتقا این تفکر میکردند خود من از منتقدان این وضعیت هستم در حال حاضر وقتی به مساجد میرویم اصلاً مثل زمان انقلاب و حتی قبل از انقلاب نیست، امروز باید با ذرهبین دنبال جوانان باشیم.
در سخنرانیهایی که انجام میدهم اگر در دانشگاه باشد بیشتر وقت به انتقاد از شرایط میگذرد و این خیلی خوب است، اما در مساجد محلی اینگونه نیست، دلیل آنهم این است که تعداد جوانان بسیار اندک است. این اتفاق در نماز جمعهها نیز قابلمشاهده است و جوانان آنطور که باید و شاید از این برنامهها استقبال نمیکنند، بنابراین حل این معضل نیازمند فکر اساسی است. بعضاً صداوسیما و نشریات داخلی نیز بر این مشکل دامن میزنند چه برسد به فضای مجازی که از بیرون مدیریت و کنترل میشود، بنابراین میطلبد که با انجام کارهای ایدئولوژیک به این فضا سروسامان دهیم و هنوزم دیر نشده و فرصت پرداختن به این مسئلهداریم، البته مشروط به اینکه مسئولان در این خصوص ایفای نقش کنند نه اینکه در جایگاه اپوزیسیون قرار بگیرند و تمام خدمات را نادیده بگیرند. بهطور کل بر این باورم که بار اصلی این کمکارها به دوش مسئولان است، چراکه آنها به دلیل هراسها و رودربایستیها وظیفه خود را بهدرستی ایفا نکردهاند و از شیوه امام راحل و مقام معظم رهبری که صراحت در عملکرد بود و هست دورافتادهاند، البته من بر این امر واقفم که پرداختن به این امر سخت و هزینهبر است، اما باید در این راه ایستادگی کنیم تا انشاءالله به پیروزی برسیم.
* امام موسی صدر طی در مقالهای نوید پیروزی انقلاب را داد
فارس: با توجه به اینکه شهید چمران از نامآوران عرصه جنگ و انقلاب بودند برخی به دنبال این بودند که دکتر چمران را به نهضت آزادی منتسب کرده و بگویند که ارادت ایشان به امام موسی صدر بیشتر از امام خمینی بود و اعتقادی به محوریت و رهبری امام راحل نداشتند نظرتان را در خصوص این شبهات بفرمائید؟
چمران: دکتر چمران یک مقالهای با عنوان درد دل دارد که آن را در زمان جنگ و دریکی از اردوگاهها نوشته و بهصورت سخنرانی نیز ایراد کرده است. ایشان ضمن بررسی انقلابهای جهان، عنوان میکند که آنها چنگی به دل نمیزند و به آمریکا و الجزایر رفتم و با جمال عبدالناصر ملاقات کردم. لبنان مقصد بعدیم بود و در آن با فلسطینیها کارکردم و سازمان امل را راه انداختیم و علیه اسرائیل جنگیدیم تا اینکه همزمان با انقلاب به ایران آمدم و الآن در جنگ هستم و همیشه آرزو داشتم که برای اسلام، مکتب و کشورم فعالیت و جانفشانی کنم، فرصتی که هیچگاه برایم پیش نیامده بود تا با اعتقاد کامل وارد عرصه شوم تا اینکه این اتفاق افتاد و با رهبری امام و ایدئولوژی اسلامی با دشمن کثیفی چون صدام میجنگم.
اکنون اسلحه در دست ماست و همه شرایط مهیاست و آدمی با آرامش ضمیر و وجدان پاک دنبال انقلابی میرود که سالها آرزوی آن را میکرد دنبال انقلابی که حسینی است و رنگ سرخ تشیع دارد و در کربلای خوزستان و در عاشورای بزرگ قرن، انقلابی که پاک و الهی است و حق، علی، حسین (ع) و امام خمینی یکطرف و شیطان، آمریکا، طاغوت اسرائیل و صدام در سمت دیگر قرار دارند.
*امام موسی صدر مرید امام بود
مطالعه این مقاله بهویژه برای کسانی که دنیا را دیدهاند و انقلاب را میشناسند خالی از لطف نیست و به نظرم کاملاً پاسخگو بود. اولاً امام موسی صدر مرید امام بود و امام راحل فرمودند که امام موسی صدر را من بزرگ کردم، علاوه بر این امام موسی صدر در شهریورماه در یک روزنامه فرانسوی مقالهای نوشت و نوید پیروزی انقلاب اسلامی را داد تا حدی که عدهای این تحلیل را علت اصلی ربودن وی میدانند.
*امام موسی صدر دست امام خمینی در لبنان بود
درست است که عامل این مسئله قذافی بود، اما بسیاری از این میترسیدند که امام موسی صدر دست امام خمینی در لبنان باشد و شرایط به نفع مکتب اسلام تغییر یابد، زیرا سیدمحمدباقر صدر نیز در عراق نماینده امام خمینی بود بهویژه لبنان که شرایط خاصی داشت و محل تلاقی خاورمیانه و اروپا بود، بنابراین حضور امام موسی صدر بسیار میتوانست برای انقلاب اسلامی مفید باشد. دکتر چمران هم که پسازآنقلاب با 92 لبنانی که شامل شیعه، سنی، علما و رزمنده به ایران آمدند و دیداری خصوصی با امام داشتند که امام به دکتر فرمودند ایران بمان، اگر ایران درست شود نقاط دیگر هم درست میشود و دکتر که با یک چمدان کوچک آمده بود، ماندنی شد.
*شهید چمران ذوب حضرت امام بود
بنابراین میتوانم بگویم که دکتر چمران ذوب حضرت امام بود و امام موسی صدر را هم بهشدت دوست داشت و در بسیاری از سخنرانیهایش نیز به این مطلب تأکید کرده است که امام موسی صدر نماینده امام در لبنان بود و میتوانست باشد.
*ارادت دکتر چمران به بازرگان به دلیل جایگاه استادی بود نه حزبی
در خصوص نهضت آزادی هم باید بگویم که دکتر چمران با فعالان نهضت آزادی دوست بود و بعدها هم به سمت معاون نخستوزیر دولت موقت معرفی شد.
دکتر چمران شاگرد مهندس بازرگان بود و به شخصیت ایشان که همراه با مرحوم طالقانی در صف مبارزه با رژیم پهلوی بود احترام زیادی قائل بود و حتی از لبنان نیز برای ایشان دو تا نامه نوشت و به روایت انقلاب لبنان پرداخت.
*اعضای نهضت آزادی اعتقادی به جنگ نداشتند
فارس: یعنی این ارادت شخصی بود و نمیتوان آن را مربوط به تفکر نهضت آزادی دانست؟
چمران: همانطور که میدانید اعضای نهضت آزادی اعتقادی به جنگ نداشتند، اما دکتر چمران بلافاصله در جنگ حضور یافت.
در پیامی هم که امام خمینی به مناسبت شهادت دکتر چمران منتشر کرد به این مطلب اشاره شد است که «او بدون وابستگی به گروهها و احزاب سیاسی و ...» شهید چمران پس از مراجعت به ایران به هیچ حزب و گروهی وابسته نبود، اما با بسیاری از این افراد نظیر دکتر یزدی در آمریکا همکار، دوست و علیه شاه مبارزه کرده بودند، درحالیکه آن موقع اصلاً حزبی در کار نبود، البته آنها عنوان میکنند که ما امضای دکتر چمران را داریم.
فارس: اصلاً سال 40 که دکتر چمران ایران نبود؟
چمران: من هم همین را میگویم، دقیقاً یادم هست که همزمان با روز تاسوعا جلسهای در خیابان فلسطین برگزار شد و همه افراد و مبارزان متدین در آن حضور داشتند و بدین ترتیب نهضت آزادی مقابل جبهه ملی تشکیل شد، زیرا آنها به مسائل مذهبی اعتقاد نداشتند، در همین جلسه مهندس بازرگان نیز سخنرانی کردند و نهضت آزادی خارج هم که برخی به آن استناد میکنند فقط یک نام بود و فعالیت خاصی نداشت پسازآن هم که به لبنان رفت و اصلاً بحث نهضت مطرح نبود درست است که دکتر یزدی و قطبزاده به لبنان رفتند و با دکتر ارتباط داشتند، حتی آقای مهندس توسلی که بعدها شهردار شد برای دیدن دکتر به مصر رفت و حتی زمان جنگ هم آمد البته آقای یزدی هم در ایام جنگ به جبهه آمد و یک روز بیشتر نماند.
فارس: اتفاقاً برخی درصدد القای این شبهه هستند که دکتر چمران به نمایندگی از نهضت آزادی در جنگ بود.
چمران: مگر احزاب نماینده میفرستادند؟
فارس: آقای توسلی میگوید که دکتر چمران از من خواست که برای فعالیت در حوزه مهندسی جنگ همکاری داشته باشیم که نگذاشتند.
چمران: یک عدهای از اعضای نهضت آزادی هم در مهندسی جنگ بودند، اما اصلاً بحث حزبی نبود و حتی خودم به گروهی که از طرفدار دکتر پیمان بودند گفتم که با معرفینامه نمیشود و اگر همینطور تمایل به حضور دارید و داوطلبانه آمدهاید بفرمایید زیرا دکتر چمران بهشدت با این مسئله مخالف بودند و خود شخص آقا خطاب به بچهها فرمودند جنگتان را کنید و کاری به مباحث تهران نداشته باشید، زیرا گسترش و نفوذ این بحثها در جبههها مشکلساز بود تا اینکه بنیصدر عزل شد و ما شیرینی پخش کردیم و مسیر شفاف مشخص شد.
*اختلافات دکتر چمران با نهضت آزادی
اصلاً بحث نهضت آزادی در جبههها مطرح نبود، علاوه بر این دکتر چمران تنها کسی بود که همراه با کابینه که قصد استعفا داشتند به قم نرفت و در کابینه بعدی وزیر دفاع شد. شبی هم ما به منزل یکی از رهبران نهضت آزادی دعوت شدیم و بنا بود که به دلیل علاقه دکتر به امام به ایشان انتقاد کنند. دکتر چمران خطاب به آنها گفت شما سالها مبارزه کردهاید و اگر صدسال دیگر هم با این شیوه مبارزه میکردید به هیچ جا نمیرسیدید، ولی امام خمینی با سازمان نانوشتهای به نام روحانیت مبارزه خود را از آغاز کرد و اعلامیه حضرت امام به همه اینها میرسد و این شخصیت و درایت امام بود که ما را به پیروزی رساند، حالا که پیروز شدیم شما راه خود را جدا نکنید و این دوستان پاسخی نداشتند.
*شهید چمران گفت دوران جبهه ملی، نیروی سوم و نهضت آزادی سپری شده است
خود من سال 39 در دانشگاه برای جبهه ملی داد میزدم و دکتر چمران سال 36 در آمریکا 2 سال یا بیشتر نامه جبهه ملی را بهعنوان روزنامه چاپ میکرد، اما بعدها تأکید میکرد که دوران جبهه، حزب زحمتکشان، نیروی سوم و نهضت آزادی الآن دیگر سپریشده است و آنها کارایی خود را ازدستدادهاند. قابلذکر است که دکتر چمران همین حرف را به چریکهای فدایی و مجاهدین خلق هم گفت، دیداری هم با مسعود رجوی در ساختمان وزارت بازرگانی سابق داشتم، مسعود رجوی این ساختمان را گرفته بودند، در آنجا هم گفت دوران شما هم گذشته است.
فارس: یکی از چالشهای اول انقلاب موضوع نهضت آزادی است، بااینکه امام صریحاً فرمودند من تازنده هستم اجازه نخواهم داد که حکومت به دست لیبرالها بیفتد و گفتند ضرر نهضت آزادی از ضرر گروهکهای دیگر حتی بیشتر است، اما برخی جریانات که جرات تخطئه امام را ندارد به التقاط تفکرات حضرت امام روی آوردهاند و اصلاحطلبان به تمجید از عملکرد نهضت آزادی میپردازند و از آنها با عنوان «لیبرال انقلابی» تجلیل میکنند، نظر شما دراینباره چیست؟
چمران: موضوع نهضت آزادی روشن است و میتوان گفت که دوران آن سپری شده است، گرچه قبل از انقلاب از گروههای مبارز بودند ولی امروز کارایی ندارند و اگر مقابل نظام و رهبری بایستند، میتوان گفت که در خدمت ضدانقلاب قرار گرفتهاند، خدا کند که چنین نشود.
مطالبمرتبط