به گزارش سرویس وبلاگستان
تفتان ما،هنوز خون فرزندان پاک این مملکت در ناجا و بسیج که در راه حفظ امنیت کشور در شب شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) بر زمین خیابان پاسداران ریخت خشک نشده، شاهد تلاشهایی بیشرمانه هستیم که به همین زودی قصد دارند جای «شهید» و «جلاد» را با هم عوض کنند. چند صد نفر از اعضای یک
فرقه که زیر علم «فقر» و «درویشی» و «مدارا» سینه می زنند، پیکر یک بسیجی را که به چنگشان افتاده با قمه و تفنگ ساچمهای صدچاک می کنند و کپسول گاز در آتش می اندازند تا با انفجار آن خون دهها انسان بی گناه بر زمین ریخته شود.
در این گزارش قصد داریم به شیوه برخورد سه کشور با فرقهها یا عناصر فرقهای بپردازیم که از منظر حکومت آن کشورها، مخل نظم و قانون و امنیت محسوب شدهاند یا میشوند.
**فالون کنگ؛ فرقهی میلیونی ممنوعه در چین
اصول فرقه «
فالون کونگ»، اولین بار به صورت رسمی در سال ۱۹۹۲ توسط فردی به نام «
لی هونگژی» (Li Hongzhi) در یک سمینار عمومی در شهر «چانگچون» در شمال شرق
چین ارایه شد. عقاید این فرقه ترکیب عجیبی از آیین «تزکیه» باستانی چین موسوم به «چی کونگ» و شیوههای مدیتیشن تا اعتقادات به موجودات برتر فضایی یا همان «بیگانگان» فضایی است و به لحاظ سیاسی هم اعضای آن به شدت ضد حکومت کمونیست چین هستند.
لی هونگژی
در عصر روز نوزدهم ژوئیه ۱۹۹۹، کنفرانسی توسط مقامات بلند پایهٔ حزب کمونیست چین به ریاست «جیانگ زمین» تشکیل شد که در آن، به واسطه تبعات امنیتی گسترش این فرقه برای امنیت حکومت چین، تصمیم بر آغاز یک سرکوبی و مبارزهٔ همهجانبه علیه فالون گونگ گرفته شد. رییس جمهور جیانگ زِمین، فالون گونگ را به نام دولت چین ممنوع اعلام کرد و از همان تاریخ، برخورد شدید دولت چین با تبلیغ و اشاعه این فرقه آغاز شد. گفتنی است که فرقه «فالون کنگ» در حال حاضر یکی از خطوط قرمز امنیتی در چین است و دولت چین هیچ گونه اغماضی در برابر پیروان این فرقه که جمعیت آنها حدود چندین میلیون تخمین زده می شود، ندارد.
**پیروان فرقه فالون دافا یا فالون کنگ**
در ۲۰ جولای ۱۹۹۹، نیروهای امنیتی چین چند هزار نفر را که گفته می شد رهبران این فرقه در سراسر چین هستند، شبانه بازداشت و به اماکن نامعلوم انتقال داد. دو روز بعد در ۲۲ جولای، وزارت کشور چین گروه فالون کنگ یا «فالون دافا» را غیرقانونی اعلام کرد که درگیر "فعالیتهای غیرقانونی، اشاعه خرافات و تبلیغ عقاید گمراکننده، فریب مردم، تحریک و ایجاد آشوب و به خطر انداختن ثبات و امنیت ملی" هستند. در همان روز، وزارت امنیت عمومی طی اطلاعیهای شهروندان را از پیوستن به این فرقه، در اختیار داشتن کتب و نوشتههای آن و نمایش عمومی بنرها و نمادهای فرقه یا اعتراض به این ممنوعیت منع کرد.
طبق گزارش «رسانههای غربی» و «نهادهای حقوق بشری» صدها هزار نفر از پیروان این فرقه تاکنون دورههای مختلف حبس و مجازات را گذراندهاند که در موارد زیادی به مرگ آنها ختم شد. کار اجباری آزار روانی، شکنجه و دیگر شیوههای سرکوبی درباره این فرقه عمدتا در مطبوعات و نهادهای «حقوق بشر»ی گزارش شده است.
بنا بر گزارشها، اعضای این فرقه در اردوگاههای کار اجباری , و زندانها صدها ساعت دورههای «بازآموزی» را می گذرانند تا ذهنیت آنها از آموزههای فرقه فالون کونگ پاک شود.
به گزارش برخی از اعضای فالون کنگ که از زندان آزاد شدند، در بسیاری از زندانهای چین، اعضای این فرقه اکثریت زندانیها را تشکیل می دهند و طولانیترین احکام حبس و خشنترین رفتارها با آنان می شود.
اصولا یک کمپین «ضد فالون کنگ» در بسیاری از اجزاء جامعه چین، در رسانهها، مدارس، ارتش، دانشگاه و گروههای صنفی به وجود آمده است و طبق برخی اخبار منتشر شده، تشکیلات امنیتی خاصی به نام «دفتر ۶۱۰» صرفا برای هدایت و نظارت بر کمپین فوقالذکر در چین ایجاد شده است.
در چین تبلیغ عمومی «فرقه» یا تلاش برای جذب کودکان یا کارکنان دولت مطلقا ممنوع است.
در سپتامبر ۲۰۱۷، اعضای یک فرقه کوچک به اسم ««
Mentuhui یا «فرقه حواری» به علت قتل و سازماندهی گروه و دریافت غیرقانونی پول، زندانی شدند.
این فرقه که چند ده هزار پیرو دارد، به گفته مقامات دولت چین، تحت پوشش مسیحیت به کار اشاعه افکار منحرف و شبهعلمی مشغول هستند.
این فرقه در سال ۱۹۹۱ در چین غیرقانونی شد.
درباره جنایات دراویش منتسب به فرقه تابنده بیشتر بخوانید:
جزئیات جدید از اغتشاشات خیابان پاسداران به روایت سردار کوثری
ناگفتههای غائله دراویش از زبان رئیس پلیس تهران
**فرقه «آئوم شینریکیو» در ژاپن
فرقه آخرالزمانی «
آئوم شینریکیو»(
Aum Shinrikyo) توسط فردی به نام «
شوکو آساهارا»(
Shoko Asahara) در ۱۹۸۴ در
ژاپن ایجاد شد. عقاید این فرقه ملغمهای از بودیسم هندی، بودیسم تبتی، هندوئیسم، باب مکاشفات یوحنا در کتاب مقدس و حتی پیشبینیهای «نوستر آداموس»(پیشگوی معروف فرانسوی قرن ۱۶ میلادی) است. «شیوا»، یکی از خدایان سهگانه هندو، مقدسترین مفهوم در این فرقه است
**شوکو آساهارا؛ رهبر فرقه آئوم شینریکیو**
این فرقه در سال ۱۹۹۵، حملهای تروریستی را در سیستم زیرزمینی متروی توکیو انجام داد که به کشته شدن ۱۳ نفر و مصدوم شدن هزاران نفر انجامید. دولت ژاپن و کشورهایی چون آمریکا، روسیه، کانادا و بسیاری دیگر از کشورها این فرقه را یک فرقه خطرناک مذهبی می دانند که عملیات تروریستی انجام می دهد. این فرقه اکنون به دو شاخه «الف»(Aleph) و «هیکاری نو وا» تقسیم شده است.
شوکو آساهارا با نام اصلی «شیزو ماتسوموتو» در سال ۱۹۹۲ کتابی منتشر کرد که در آن خود را مسیح، تنها مرشد کاملا روشنی یافته در ژاپن و «برّه خداوند»(لقب مسیح در انجیل) خواند. آساهارا رسالت خود را، به تقلید از حضرت عیسای ناصری(ع)، خریدن و به گردن گرفتن گناه تمام پیروان فرقه خود معرفی کرده است.
در این جامعه ورود به جزییات عقاید این فرقه را نداریم، ولی در مجموع آساهارا دست کم تا پیش از ۱۹۹۵ اعتقاد داشت که با کشتن افرادی که مخالف فرقه او هستند، جلوی انباشت «کارما»ی بد(معادل تقریبی گناه)در او را گرفته و موجب رستگاری آنها می شود. همین مجوّز تروریزم را به افراد این گروه می دهد.
اواخر دهه ۱۹۸۰ بود که کم کم اتهامات درباره فعالیت این فرقه رو به فزونی گذاشت. بیشتر این اتهامات حول اجبار اعضای فرقه و کشتن اعضایی که قصد خروج از آئوم را داشتند، می گشت.
در اکتبر ۱۹۸۹، فرقه مذاکراتی را با یک وکیل ضد آئوم آغاز کرد که قصد داشت علیه آنها شکایت مطرح کند. این شکایت می توانست به ورشکستگی فرقه منجر شود. مذاکرات به نتیجه نرسید و در نهایت این وکیل به نام «تسوتسومی ساکاموتو»، همسر و پسر خردسالش از محل سکونت خود در شهر یوکوهاما ناپدید شدند. تنها بعد از حمله تروریستی ۱۹۹۵ بود که پلیس توانست پرونده قتل این سه تن و سر به نیست شدن اجساد آنان به دستور آساهارا و اجرای اعضای فرقه را حل کند.
فرقه آئوم در قالب امور خیریه بیمارستانهایی را هم در نقاط مختلف ژاپن ایجاد کرده بود که در آنها از بیماران اخاذی می کرد. آنها چندین ترور از میان مخالفان یا رقبای خود انجام داده بودند که از آن جمله می توان به ترور رهبران فقه بودایی «سوکا گاکای» و «موسسه تحقیقات شادی انسانی» بود. وقتی کارتونیست معروف ژاپنی «یوشینوری کوبایاشی» شروع به دست انداختن عقاید فرقه کرد، ترور شد که البته زنده ماند.
در اواخر ۱۹۹۳، فرقه شروع به تولید عامل اعصاب «
سارین» و بعد گاز VXبرای انجام عملیات ترور کرد. خود آساهارا شخصا گاز سارین را روی ۳۰ گوسفند آزمایش کرد. در یک رشته حملات بیولوژیک تروریستی که انجام گرفت، هم سارین و هم VX استفاده شد. معمای این قتلها هم بعد از حمله متروی توکیو در مارچ ۱۹۹۵ روشن شد.
در ۲۷ ژوئن ۱۹۹۴، فرقه در شهر ساتسوموتو در استان ناگانو با استفاده از یک کامیون یخچالدار تغییر کاربری داده شده، ابری از گاز سارین را در نزدیکی خانههای قضاتی پراکنده کردند که در یک دعوای مالی علیه فرقه، قضاوت پرونده را به عهده داشتند. این حمله شیمیایی ۸ کشته و ۵۰۰ آسیبدیده به جای گذاشت. عوامل پشت پرده این اقدام تروریستی هم بعد از حمله متروی توکیو مشخص شدند.
در فوریه ۱۹۹۵، در توکیو اعضای آئوم یک شهروند ۶۹ ساله ژاپنی به نام «
کیوشی کاریا» را که برادر یکی از اعضای بریده از فرقه بود، برای پیدا کردن محل زندگی برادر، از خیابانهای توکیو ربودند و به مقر اصلی فرقه در پای کوه فوجی منتقل کردند و در آن جا او را کشتند. جسد او را داخل دستگاه مایکروویو گذاشتند و بقایای جسد را در دریاچه کاواگوشی انداختند. چند روز قبل از ربوده شدن کاریا، او چند تماس تلفنی تهدیدآمیز دریافت کرده بود و بعدها در خانه او یادداشتی پیدا کردند که نوشته بود: " اگر من ناپدید شدم، آئوم شینریکیو مرا دزدیده است."
در نهایت با تجمیع گزارشهای مختلف درباره نقش فرقه آئوم در زنجیرهای از جرایم، بلاخره در مارچ ۱۹۹۵ پلیس تصمیم گرفت هجومی همزمان و سراسری را به تمامی تشکیلات فرقه در سراسر کشور صورت دهد، اما اخبار این طرح عملیاتی توسط یک نفوذی فرقه در تشکیلات امنیتی ژاپن به آساهارا رسید و او دستور انجام یک حمله تروریستی را برای منحرف کردن پلیس از انجام این حمله گرفت.
در ۲۰ مارچ ۱۹۹۵، ۱۲ تن از اعضای آئوم شینریکیو با استفاده از عامل اعصاب «سارین» دست به عملیات تروریستی در سیستم زیرزمینی متروی توکیو زدند که بر اثر آن ۱۳ تن کشته، ۵۴ تن به شدت مصدوم و دست کم ۹۸۰ نفر در همان روز آسیبهایی در سطوح مختلف دیدند. انجام این اقدام تروریستی، پلیس را به انجام طرح حمله همزمان مصمم کرد و تمامی مجموعههای متعلق به آئوم در یک روز مورد هجوم پلیس قرار گرفت.
**حمله تروریستی فرقه آئوم در متروی توکیو (مارچ ۱۹۹۵)**
در مقر اصلی فرقه در شهر «کامیکوئیشکی» در پای کوه فوجی، انواع مواد منفجره، تسلیحات شیمایی و یک بالگرد نظامی روسی از نوع Mil Mi-۱۷ پیدا شد و این علاوه بر ذخیره قابل توجهی از عوامل کشندهی بیولوژیک چون نمونههای کشت شده ویروس سیاهزخم، ویروس ابولا و مواد پیش ساخت گاز سارین برای کشتن دست کم «۴ میلیون» نفر پیدا شد. علاوه بر این، آزمایشگاههای ساخت مواد مخدر و روانگردان همچون ال اس دی و امفتامین و میلیونها دلار پول نقد و طلا هد در اقامتگاه اصلی رهبر فرقه کشف شد. اما از همه اینها تکاندهندهتر، کشف سلولهای زیرزمینی در این مقر بود که در هنگام کشف پر از اعضای بریده از فرقه و مخالفان و منتقدان ربوده شده آئوم بودند.
حمله پلیس به مقر اصلی فرقه آئوم در حومه توکیو
حمله پلیس به مقر اصلی فرقه آئوم در حومه توکیو
حمله پلیس به مقر اصلی فرقه آئوم در حومه توکیو
حمله پلیس به مقر اصلی فرقه آئوم در حومه توکیو
فقط در فاز اول دستگیریها ۱۵۰ نفر از اعضای فرقه به اتهام ارتکاب جرایم مختلف توسط پلیس دستگیر شدند.
در جریان برخورد نیروهای امنیتی ژاپن با این فرقه، اقدامات مختلفی از سوی اعضای آن برای ضربه زدن به نیروهای امنیتی و قضایی صورت گرفت که می توان به ترور ریسس آژانس پلیس ملی ژاپن در ۳۰ مارچ ۱۹۹۵ و همچنین اقدام به شیوع گاز هیدروژن سیانید در ایستگاه مترو «شینجوکوی» توکیو(که به موقع کشف وئ خنثی شد) اشاره کرد.
در نهایت، شوکو آساهارا که در پوشش مجموعهای خانههای تو در توی متعلق به فرقه موسوم به «ساتیان ششم» در کامیکوئیشی پنهان شده بود، در ۱۶ می ۱۹۹۵ دستگیر شد. در همان روز، اعضای فرقه یک بمب پستی به دفتر فرماندار توکیو ارسال کردند که انفجار آن موجب قطع انگشتان منشی فرماندار شد. آساهارا در نهایت به اتهام ۲۳ فقره قتل و ۱۶ جرم دیگر به «اعدام» محکوم شد. جریان محاکمه او در مطبوعات ژاپن به «محاکمه قرن» معروف شد. اعتراض آساهارا به حکم صادره رد شد. به همراه او ۱۲ عضو ارشد دیگر فرقه هم به مرگ محکوم شدند. گرچه این احکام اعدام هنوز بعد از گذشت بیش از ۲۳ سال هنوز اجرائ نشدهاند، ولی رهبران فرقه هنوز در صف اعدام قرار دارند.
از زمان محکومیت به اعدام، آساهارا در یک سکوت تقریبا مطلق فرو رفته و حتی اعضای خانواده و دوستان خود را به ندرت به حضور می پذیرد. رهبر فرقه و اعضای آن از ۱۹۹۵ به این سو به شدت تحت نظارت امنیتی قرار دارند.
تصویر یک عضو تحت تعقیب فرقه «آئوم» در ایستگاه مترو
در ۵ آپریل ۲۰۱۶، روسیه هم که شاهد حضور و سازماندهی اعضای فرقه آئوم در این کشور بوده است، آن را فرقهای ممنوع در روسیه اعلام کرد و همه تشکیلات آن در خاک روسیه مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفت و ضبط و توقیق شد.
**فاجعهی داویدیان در ویکوی تگزاس
شاخه داویدیان یکی از شاخههای دین مسیحی و منشعب از کلیسای ادونتیست است. این شاخه در سال ۱۸۳۰ در آمریکا توسط فردی بنام ویلیام میلر که کشاورزی انگلیسی بود، پایهگذاری شد؛ او تحصیلات رسمی نداشت، اما کلیه نوشتههایی که به آنها دسترسی داشته را خوانده بود و با مطالعات مشتاقانه ای که روی کتاب مقدس به ویژه کتاب دانیال و مکاشفه انجام داده بود به بازگشت حتمی مسیح قانع شده بود. ویلیام میلر، بازگشت مسیح را طبق فرازهایی از کتاب مقدس مانند رساله دوم پطروس و دانیال، سال ۱۸۴۳ میلادی پیش بینی کرد و در سال ۱۸۴۱ میلادی این نظریه خود را منتشر کرد.
داویدیان تا سال ۱۹۵۵ همچنان بعنوان یک شاخه ادونتیست شناخته میشد. شاخه داوودیه هم به ظهور منجی باور دارد و برای آن تاریخ ۱۸۴۳ را نیز تعیین کرد که با محقق نشدن این پیش بینی، این شاخه کمکم به فرق گوناگونی تقسیم گردید. ادونتیستهای تبشیری، کلیسای مسیحی ادونت، کلیسای خدا و عیسی مسیح از مهمترین فرق منشعب از شاخه داوودیه است. ورنن وین هوول رهبر شاخه داویدیان که بعدها نام خود را به دیوید کورش(David Koresh) تغییر داد، از مهمترین رهبران این شاخه است.
ورنر وین هول معروف به «
دیوید کورش» رهبر فرقه داویدیان
شاخه داویدیان یک شاخه پروتستان است که در سال ۱۹۵۵ توسط گروهی از اعضای این شاخه که جدا شده بودند، تاسیس شد. با پیوستن اعضای بیشتری به این گروه، رهبر گروه کلیسا را به تپهای چند مایل دورتر منتقل کرد و نام آن محل را مونت کارمل نهاد.
چند سال بعد، این گروه دوباره نقل مکان کرد و این بار به محل بزرگتری در شرق شهر منتقل شد. در سال ۱۹۵۹ فلورنس هاتف (همسر ویکتور هاتف) اعلام کرد که مسیح برای بار دوم ظهور خواهد کرد و از اعضای گروه خواست در آنجا جمع شوند و منتظر ظهور ناجی باشند. بسیاری از آنها شروع به ساخت خانه کردند، برخی در چادرها و برخی دیگر در اتوبوسها ساکن شدند و اغلب آنها مایملک خود را فروختند. با عدم تحقق ظهور ناجی کنترل مونت کارمل به بنجامین رودن سپرده شد و با مرگ وی به همسرش لوییس رسید. لوییس پسرش جرج را برای مقام رهبری مناسب نمیدانست و از این رو ورنون هاول را، که بعدها به دیوید کورش(David Koresh) مشهور شد، جانشین خود معرفی کرد. در سال ۱۹۸۴ جلسه ای برگزار شد که در نهایت منجر به انشعاب گروه شد. دو گروه تشکیل شدند که گروه اول به رهبری ورنون هاول خود را شاخه داویدیان معرفی کردند و رهبری گروه دوم را نیز جرج رودن سپرده شد. بعد از این جدایی جرج رودن، هاول و پیروانش را از مونت کارمل بیرون کرد و آنها به ویکوی ایالت تگزاس رفتند.
دیوید کورش و خانوادهاش
کورش در بین پیروانش
بقایای اجساد اعضای داویدیان که بیشتر آنها زن و کودک بودند
پس از پایان عملیات، نیروهای امنیتی تا مدتها از ورود افراد به محوطه جلوگیری کردند. همچنین تا هفتهها هیچ رسانهای این رویداد را پوشش نداد. بدین ترتیب کاخ سفید زمان کافی برای از بین بردن تمامی شواهد و مدارک دال بر کشتار عمدی اعضای فرقه را برای خود فراهم کرد. علاوه بر از بین بردن آثار عمدی بودن ایجاد آتش در ساختمان از سوی نیروهای امنیتی، بازسازی و صحنه پردازیهایی برای نسبت دادن آتشسوزی به خود اعضای فرقه نیز انجام شد تا وانمود شود که داوودیها بر اساس تعالیم مذهبی خود سوختن را در آتش کمال ایمان میدانستهاند و به همین دلیل سعادت سوختن در آتش را به تسلیم شدن به پلیس ترجیح دادهاند!