وصیت‌نامه شهید؛

دشمن از وحدت ما به لرزه درآمده است

12 بهمن 1402 ساعت 15:00

شهید دادمحمد هوت در وصیت‌نامه خودنوشت: دشمن از وحدت ما به لرزه درآمده و آخرین روزهای عمر خود را می‌گذراند.


به گزارش پایگاه خبری «تفتان ما»، شهید دادمحمد هوت در سال ۱۳۴۷ در جعفرآباد ایرانشهر متولد شد و در تاریخ پانزدهم اسفندماه ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای ایرانشهر جعفرآباد به خاک سپرده شد.

این شهید در وصیت‌نامه خود نوشته است؛

بسم‌الله الرحمن الرحیم

می‌خواهم وصیت‌نامه‌ام را به یاد پروردگار عالم جهانیان شروع کنم و چندجمله‌ای با او رازونیاز کنم.
 پروردگارا گناهانم از تمام کوه‌های جهان و همه موجودات روی زمین بزرگ‌تر و سنگین‌تر هستند. پروردگارا قسمت می‌دهم به آن کس که به تو نزدیک‌تر است، گناهانم را عفو بنما.

 پروردگارا هر وقت خواستی مرا از دنیا ببری، باایمان کامل همه گناهانم را آمرزیده و با یاد خودت مرا از دنیا ببر. پروردگارا شب اول قبر را شب راحتی قرار بد.

پروردگارا مرا با شهیدان کربلا و شهیدان جنگ تحمیلی محشور بفرما. خدایا اولین گامی که از خانه به‌سوی این مکان مقدس این دانشگاه خودسازی برداشته‌ام، فقط برای رضای تو و امیدوارم گام‌های دیگری باشد باایمان‌تر و مخلص‌تر از این گام‌ها.

 بنده به یاری خدا حرف امام عزیزم را، این پیر نستوه جماران قلب مستضعفان جهان را لبیک گفته تا با یاری زاهدان شب و شیران روز، کمک «هل من ناصر ینصرنی» صدای نمایم و تا آخرین رمقی که در بدن دارم در راه خدا و آزادسازی کربلا و مردم مسلمان عراق که در زیر ظلم‌های صدامیان کافر و ابرقدرت‌های دیگر قرار دارند بجنگم و یک ثانیه از پا درنیایم. ان‌شاءالله.

 وصیت من به مردم این است، اولاً امام عزیزم این بت‌شکن تاریخ را تنها نگذارید، ثانیاً وحدت اسلامی خود را حفظ نمایید که دشمن از وحدت ما به لرزه درآمده و آخرین عمر خود را می‌گذراند، ان‌شاءالله.

 ثالثاً این جبهه‌های جنگ و جوانان عزیزتان را که در سنگرهای تاریک نه گرما می‌دانند نه سرما، فراموش نکنید. به خدا قسم می‌خورم این جنگ یک نعمت بزرگ الهی است که به ما رسیده، ولی ما هنوز خوابیم قدر این جنگ را نمی‌دانیم، برادران و خواهران مسلمان اگر شما در جنگ یک‌ذره به خود سستی نشان دهید منافقین داخلی و خارجی بر شما نفوذ می‌کنند. اسلام و قرآن و خون هزارها هزار شهید، معلول، مجروح از بین می‌رود.

باید در خون شنا کرد تا پیروز شویم. همین خون‌هایی که ریخته می‌شود، سرچشمه‌شان از حادثه تشنه‌لبان کربلا هستند.

با لب‌تشنه، امام حسین (ع) را با یارانش چرا شهید کردند؟ به‌خاطر همین قرآن و اسلام بود، در آن روز عاشورا امام حسین (ع) با یارانش را شهید کردند، بچه‌هایش و خواهر عزیزش زینب (سلام‌الله‌علیها) را به اسارت بردند. این جنگ ما هم کربلای دوم است و در تاریخ ثبت خواهد شد ان‌شاءالله.

 ای پدر و مادرم، برادر و خواهرانم اولاً آخرین سلام را به شما عرض کنم به امید خدا جوابش را بدهید، می‌دانم با کشته‌شدنم ناراحت می‌شوید شماها می‌دانید که ما عاشقان حسین بن علی (ع) بوده و راهش را ادامه خواهیم داد؛ چون او به ما درس شجاعت و شهادت و تزکیه نفس و زیر با ذلت نرفتن آموخت و ما هم از او پیروی می‌کنیم. همین‌طور شما از او پیروی می‌کنید این حقیر آگاهانه در این راه قدم نهاده‌ام و چون راه امام بود و هم خون سرخ شهیدان از صدر اسلام تا کربلای حسینی و از کربلای حسینی تا کربلای ایران، این خون‌ها من را صدا می‌زنند، تا رهسپار شوم. اگر هم کشته شدم برایم گریه نکنید. برای حسین (ع) و آن طفلان معصومش و آن یارانش و به آن دادهای علی (ع) در سر چاه به ناله‌های پیامبر برای قرآن و اسلام گریه کنید.

پدرم تو را خیلی ناراحت کردم. پدر جان مرا ببخشید و حلالم کنید و مادر مهربانم تو را خیلی اذیت کرده‌ام. زحمت‌های فراوانی که برایم کشیده‌ای. اگر جسد بی‌ارزش بنده را آوردند با صبر خودت و بد ون سروصدا بیایی روی قبرم حلالم کنی، برادر عزیزم نگاه کن یک‌لحظه از اسلام و قرآن جدا نشوی و دنبال کارهای غیراسلامی نرو و برادر تو را خیلی اذیت کرده‌ام مرا ببخشید و اما خواهرانم، اولاً حجاب اسلامی را رعایت و درستان را از زینب (سلام‌الله‌علیها) بگیرید و با خواهران دیگر رفتار اسلامی داشته باشید خواهران عزیزم شما را خیلی ناراحت کرده‌ام خواهرانم شما را به حق زهرا (س) مرا ببخشید.

و اما ای پدر و مادرم، خواهرانم و برادرانم، آخرین وصیتم را به شما بگویم امام امت را تنها نگذارید هرچه داریم از اسلام و امام امت است یک‌لحظه از یادش غافل نمانید و اما مادران و پدران جعفرآباد و برادران عزیز امیدوارم که شما جواب‌گوی صدای «هل من ناصر حسینی» باشید همان‌طوری که عزیزانی در ایران این جواب را لبیک گفتند و در خون پاکشان غلتیدند و باخدا معامله طولانی را کردند و در عوض آن خداوند به آنها بهشت را سپرده است.

 ای‌کاش صد جان داشتیم و در راه رضای خدا فدا می‌کردیم و دین خدا را تا آخرین لحظات زندگی مقایسه با خون خود می‌کردیم.

 ولی شما ای مردم مسلمان جعفرآباد از آمدن فرزندانتان به جبهه‌ها جلوگیری نکنید، فرزندان رشید اسلام برای فردی که علی (ع) را مولای خود و حسین (ع) را سرور شهیدان خود می‌داند، ننگ است که در لحاف بمیرد و سرور او حسین (ع) لب‌تشنه در عاشورا شهید شود، خود ننگ است در خانه ماندن و دین خدا در خطر باشد. اگر شما به وصیت کوچک بنده توجه کنید، گرچه بنده ناچیز گناه کارم؛ ولی وصیتم پر محتوا و آمیخته با سخنان شهدای ایران و سرور آزادگان حسین بن علی (ع) و محراب پرخون شده علی (ع) است به‌خاطر این شخصیت‌های بزرگ اسلام در سخنان آنان توجه داشته باشید.

 مردم جعفرآباد این مسجدی را که نزدیک به دو سال است شروع شده و هنوز به اتمام نرسیده با جان و مال خود آن را کامل کنید و این پول‌های بی‌ارزش را در خانه نگذارید.

 سعی کنید آنها را در بستن مسجد صرف کنید که شاید این مسجد در روز قیامت دفاع گوی ما باشد و بنده از مسئولین سازمان تبلیغات ایران شهر تقاضا دارم از نظر معنوی جعفرآباد را روشن گردانید که شاید جاهلان از گودال‌ها بیرون بیایند و به‌طرف نور حرکت کنند، و اما دوستان و اقوامان عزیز اگر از بنده حرکت‌های غیرانسانی دیده‌اید، امیدوارم مورد عفو شما قرار گرفته باشم.

می‌خواهم یک وصیت ناقابلی به برادران طلبه داشته باشم، اولاً برادران اگر شما را ناراحت کرده‌ام و حرکت‌های غیرانسانی داشته‌ام، مرا مورد عفو خود قرار دهید، ثانیاً شما باید با درس‌خواندنتان این مردم محروم سیستان و بلوچستان را از نظر فرهنگی بالا بیاورید و نهال انقلاب اسلامی را در تمام جهان برویانید. ان‌شاءالله.

و اگر جنازه مرا آوردند از برادران طلبه حوزه علمیه ایران شهر یا پاسداران عزیز برایم «الهی العفو» می‌خواهم یک دعای توسل در مسجد آل رسول برایم بخوانید و چند تا بگویند، تا بلکه گناهانم بخشوده شود. نماز بنده را نماینده امام و امام‌جمعه ایران شهر حاج‌آقای غضنفری، اگر او نبود حاج‌آقا سید ابراهیم سجادی مسئول حوزه علمیه ایران شهر بخواند. از حاج‌آقای سجادی طلب مغفرت نمایید. به امید پیروزی لشکریان اسلام و آزادی کربلا و قدس و اسیران دل‌شکسته و اگر برادر عزیز عبدالواحد نرماشیری آزاد شد، سلام مرا به او برسانید.

 خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه‌دار.
 چه خوش باشد که باایمان بمیرم زیر سایه قرآن بمیرم.
 چه خوش باشد زیر سایه امام بمیرم.
 چه خوش باشد لحظات مرگم امام‌زمان (عج) باشد.

 چه خوش باشد لحظات مرگم فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) باشد.
چه خوش باشد بعد از مردنم در بغل حسین (ع) باشم.
 چه خوش باشد بعد از مردنم با پاکان و صالحان باشم.

 چه خوش باشد با همه شهیدان همراه باشم.
 در ضمن ۶ روز روزه قضا دارم، هرکه توانست برایم بگیرد.

انتهای خبر/


کد مطلب: 453716

آدرس مطلب: https://www.taftanema.ir/news/453716/دشمن-وحدت-لرزه-درآمده

تفتان ما
  https://www.taftanema.ir