به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، به نقل از
شاهوخبر؛ با مشاوره های گاه وبی گاه مرد هزار چهره به یکی ازکاندیداهای ریاست جمهوری دوره نهم، به زعم پایان یافتن دوران سکوت ناشی از رانت خواری و فساد مالی، عصر اضمحلال این کاندیدا و سقوط در دره فتنه انگیزی آغازشد.
غلامحسین کرباسچی رئیس ستاد تبلیغاتی کاندیدای دوره نهم ریاست جمهوری با چاپ تصویری از خود در کنار کاندیدای فتنه گر، دوباره احساس بودن برای درربُودن را پیدا کرد و با ژست تئوریسین و سیاستمداری کهنه کار به عرصه وجود و بودن دیگری گام نهاد.
کرباسچی شهردار تهران در سال 1377 با اتهامات مالی محرز شده بازداشت و در دادگاه به جرم مشارکت در اختلاس به مبلغ 1میلیارد و453 میلیون تومان،90هزار دلار،۶۶۰ سکه بهار آزادی و ۸۰ سکه نیم بهار آزادی محاکمه و زندانی شد.
از جمله اتهامات دیگر وی مشارکت در ارتشاء، تضییع وتصرف اموال عمومی، تبانی در معاملات دولتی و دخالت در انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی با پرداخت ۲۵ میلیون تومان به دو نامزد بود.
بدین ترتیب کرباسچی به ۳ سال زندان، ۱۰ سال انفصال از خدمات دولتی و بازگرداندن اموال محکوم و در مورد جرم تضییع3 و نیم میلیارد تومان شهرداری به 4 سال حبس و ۶۰ ضربه شلاق تعلیقی محکوم شد تا چند صباحی را در زندان بگذراند و بعدها با پادرمیانی رفسنجانی آزادشود.
با شروع انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، کرباسچی با برچسب جدید "مشاور عالی انتخاباتی" عرصه تبلیغاتی و پروپاگاندای سیاسی یکی از سران فتنه را در دست گرفته و با القای تفکرات خود و اطرافیانش در حزب کارگزاران سازندگی، سودای دوباره بودن در فضای سیاسی و مالی کشور را در سر می پروراند.
کار این مشاور عالی به جایی رسید که در جریان رقابت های انتخاباتی سال88 اندیشه های القایی خود را در قالب گفتمان همان کاندیدای ریاست جمهوری به ذهن مخاطبان و رسانه ها وارد می کرد، به گونه ایی که خود سوال سازی کرده و پاسخ در چنته را نیز تحویل می داد.
کرباسچی در گفت وگو با سایت هواداران همان کاندیدای کذایی که باکد ۸۶۹۰۷ به تاریخ انتشار۲۶ فروردین سال ۱۳۸۸ در پایگاه خبری آفتاب دوباره نشر شد، درباره جمع آوری گشتهای ارشاد در دولت احتمالی وی، خود با طرح این سوال که آیا دولت میتواند در این باره نظرش را تحمیل کند؟ در پاسخ می گوید: «به نظرم طرح این مباحث بسیار تاثیرگذار است. البته اگر بگوییم که رییس جمهور در این مورد از اختیارات بسیاری برخوردار است شاید اغراق باشد، ولی حتما رییس جمهور در این کار نقش بسیار تاثیر گذاری میتواند داشته باشد».
در ادامه با وقاحت تمام بر عرصه های فقهی و آیینی اسلامی می تازد و صراحتا احکام اعدام را زیر سوال می برد و با تلقینی زیرکانه اندیشه های بیان شده خود را به همان کاندیدای ساده لوح دوره نهم ریاست جمهوری که اتفاقا مشاور عالیش می باشد بسته و می گوید: «این مسائل از موضوعاتی است که یک روحانی با سابقه مبارزاتی و با شهامت که از هیچ نوع تبلیغات منفی و انگ زدنی واهمهای نداشته باشد، نسبت به این موضوع آگاه باشد که با نوع لباس و تار مو جامعه و اسلام به خطر نمیافتد... .»
و بدین گونه کلیدواژه «واهمه نداشتن» وارد ادبیات سیاسی کاندیدای مزبور شد و آنچه که در سال 88 و در جریان انتخابات روی داد، همه رویدادهای فتنه انگیزانه از سراشیبی ذهن انتقام جوی و رانت خوار همین مشاور عالی و همفکرانش می گذشت.
مشاوری که در سخنانش به کنایه دوران قبل از انقلاب را می ستود و همین طرز فکر را به کاندیدای فتنه گرساده لوح تلقین می نمود تا عصر بی حجابی را دورانی بنامد که اعتقادات مردم آن دوران عمیق تر از امروز محسوب شود و بگوید: «... مثلاً در تمام دوران بی حجابیهایی که ما در این کشور داشتیم، در سالهای دور و حکومتهای سابق با آن شرایط مگر دین مردم از بین رفت، حتی در بسیاری از دورانها اعتقادات دینی مردم عمیق و جدیتر شد. من فکر میکنم که حتما میتوان این مسائل را اصلاح کرد و تغییر داد ولی این روشها را بادولتی که با شهامت باشد و بتواند ایستادگی کند و در مقابل فشارها بایستد میتوان انجام داد. دولت ضعیف هر چه قدر هم معتقد باشد نمیتواند چنین کاری را بکند».
کرباسچی با تحکم و به قصد، ضربه های کاری را بر سیاست، اقتصاد و اعتقاد این مملکت وارد می کرد و زیربنای چندین صد ساله را نشانه رفته بود تا بدی ها را خوب جلوه دهد و خوبی ها را سخت و درشت در قاب چشم فریب خوردگان جلوه دهد؛ مردان پشت جریان فتنه سال 88 با این انتقام کوردلانه ضرباتی سخت بر پیکر انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی وارد آوردند تا صرفا وجود نابود خود را مهرانگیز نمایند، اما در فاکتورهای مبنایی خود دو نکته را فراموش کرده بودند.
یکی بیداری مردمانی که خود سال ها پیش به پا خاسته و با اعتقاد راسخ وزنه های سیاسی حکومت جبار پهلوی را به زیر کشیده و آن را بی وزن در خلاء رها کرده بودند تا در ناکجا آباد گوشه های تاریک و دنج تاریخ گمگشته شود و دیگری وجود بصیرتی که فرزانگان آن را درک کرده و با هم افزایی به بلوغ رسانیدند تا این ملت سره را از ناسره تشخیص دهد و توانایی شناخت فتی را از فتنه داشته باشد.
منشور تاریخی ملت ایران دخمه های زیادی دارد که کوتوله های سیاسی در گاه کارزار فرار را بر قرار ترجیح داده و با سکوتی مشمئز کننده در آنها گم می شوند، تاکه بستری دیگر فراهم آید و حضوری دست دهد، و اینک مرد هزار چهره دگر بار از سوراخ به بیرون خزیده و زمان را گاه نبرد دیده تا در انتخاباتی دیگر و با دسته ایی دگر رنج بیافریند و گنج درو نماید.
ظاهرا به عده ایی از مصلحین شبکه های ذهن این کاوشگر فتنه گر را مناسب بررسی صلاحیت کاندیداهای خود دانسته و افراد مورد نظر را از فیلتر وی گذر می دهند تا لیست خود را با دستان مبارک ایشان جلا و جبروت داده و به منصه صحنه حضور برسانند؛ چنان که گویی ملت ایران گذشته را به خاک سپرده و دوست و دشمن را به با نسیان سپرده است.
کسانی که در ذهن خود چنین می پندارند که مردمان این سرزمین هنوز سلیقه سیاسی پیدانکرده و سلایق حاضرین در عرصه انتخابات را نمی شناسند، مداوما در خیال فتنه گری سیر کرده و در آن راستا گام بر می دارند، اما همین مردم چنان آگاه شده اند که آگاهی بخشی عرضه می نمایند، و درانتخابات مجلس شورای اسلامی دراسفند امسال دوباره چه پوزه هایی را بر خاک می مالند و چه کام هایی را تلخ خواهند کرد تا ثابت نمایند دوران فتنه گری شروع نشده پایان یافته است.
انتهای پیام/