به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، ائل نوشت:
مثال لمس برجام رئیس جمهور جریان گوجه سرکوچه رئیس جمهور سابق را دوباره در اذهان تداعی کرد، رئیس جمهور سابق در پاسخ به سوال خبرنگار درباره قیمت سه هزار تومانی گوجه فرنگی، نقل به مضمون گفت که قیمت آن در سر کوچه ما کمتر است!!! این نوع واکنش احمدی نژاد به قیمت گوجه واکنش های بسیاری را در افکار عمومی و رسانه ها در پی داشت و کمترین طعنه به سخن او این بود که کل ایران نمی توانند از سرکوچه شما خرید کنند و این نوع برخورد با گرانی در شان یک مقام مسئول نیست، اما از احمدی نژاد که بگذریم می رسیم به رئیس جمهور فعلی که تاکنون سعی داشته است در مقام سخن از تنفر و ابراز انزجار از رئیس جمهور و دو دولت قبل هیچ فرو گذار نکند!
روحانی علی رغم تاکید و تکرار در گفته هایش گاه احمدی نژاد تر از رئیس جمهور سابق می شود و اگر احمدی نژاد صرفا در یک مورد گوجه فرنگی که آنچنان نیز نمی تواند محل اثر در سفره شهروندان جمهوری اسلامی باشد، اظهار نظر همراه با فرافکنی و حضور در کوچه علی چپ داشت اما روحانی در موضوعی چون اثر برجام و اجرای آن بر معیشت و زندگی مردم، همگان را به سرکوچه پاستور رهنمون می کند و مدعی است که برجام اثرات فراوانی داشته و برخی نمی خواهند آن را بفهمند و بدان اذعان کنند!
حسن روحانی با شعار چرخش چرخ معیشت مردم بروی کار آمد و معیشت را به هسته ای گره زد تا بتواند عامل تمامی مشکلات مردم را فناوری هسته ای اعلام کند و از آن پس مذاکره کرد تا بتواند تحریم ها را لغو به قولی تعلیق کند تا معیشت مردم بهبود یابد، گرچه بعد از اتمام مذاکرات خود روحانی در چرخشی صد و چند درجه ای مدعی شد که تمامی مشکلات اقتصادی از تحریم متاثر نبودند اما حال مردم در انتظار آنند که با عمل به وعده از سوی طرف های غربی بهبود معیشت و آثار برجام را نه در کلام رئیس جمهور و رسانه های زنجیره ای بلکه در سفره خود پذیرا باشند که اینگونه نیست!
زمانی که یک رئیس جمهور سعی می کند با کلام و تبلیغات موضوعی را در افکار عمومی جا اندازد و یا نوع پاسخ رئیس جمهور به یک واقعیت و سوال موجود در افکار عمومی زمانی که رنگ فرافکنی و وارونه جلوه دهی به خود می گیرد، اولین چیزی که آسیب می بیند اعتماد عمومی مردم است، اعتماد عمومی سرمایه اجتماعی هر دولت و حکومت است که می توان ادعا کرد برخی دولت ها اهتمام آنچنانی برای حفظ و یا افزایش این سرمایه اجتماعی نداشته و ندارند و هر بار فرافکنی یک رئیس جمهور یا مقام دولتی بخشی از اعتماد عمومی را متلاشی می کند و اجتماع ایرانی دچار خسران اعتماد می شود.
نکته مهم تر این است که این اعتماد عمومی صرفا متعلق به یک دولت یا جناح سیاسی نیست که در صورت از بین رفتن آن اعتماد به جناح یا دولت دیگر انتقال پیدا کند، نظام اسلامی صاحب اصلی این اعتماد است و بر این اساس ضربه نهایی را از خسران اعتماد عمومی، نظام و انقلاب اسلامی متحمل می شوند و بر همین اساس با بازی سیاسی آقایان و دولت ها اعتماد عمومی نسبت به انقلاب و آرمان ها خدشه دار می شود.
فارغ از بحث اعتماد عمومی نوع برخورد رئیس جمهور با آثار برجام و گاه غلو بیش از حد و خدای ناکرده فریب افکار عمومی، بیشتر به راهبرد دولت در قبال طبقه بندی جامعه ایرانی باز می گردد، بسیاری از جمله حقیر نگارنده پیش از انتخابات هفتم اسفند منتظر یک شگفتانه(سورپرایز) اقتصادی برای مردم بودند تا دولت بتواند با استفاده از گشایش مورد ادعای خود از اجرای برجام، گشایش واقعی معیشت را به مردم نمایش دهد و مردم را نسبت به تفکر اعتدالی خود راغب تر کند تا مجلس معتدل مورد میل و آروزی رئس جمهور تشکیل شود، اما اینگونه نشد و این را می توان بر اساس تفکری خاص دانست.
گویی دولت ترجیح می دهد تغییر روند قدرت در نظام را بیشتر با طبقه متوسط به بالا و در کلانشهرها رقم زند، به گونه ای با فشار اقتصادی چند ساله و عدم تحقق وعده های برجامی دولت ،دیگر طبقه ضعیف بخصوص در کلانشهرها پای صندوق های رای نمی آیند و از دیگر سو طبقه متوسط به بالا با وعده های تغییر روند قدرت و رفع حصر و ... وارد گود می شوند و حداکثری حضور می یابند تا خواست دولت و برخی محقق شود. یک حساب سر انگشتی نشان می دهد که درصد مشارکت در انتخابات مجلس دهم تفاوتی با انتخابات مجلس نهم ندارد و این در حالی است که طیف مدعی لیست امید در انتخابات مجلس نهم حاضر نبودند(بدلیل توهمات سال 88) برهمین اساس می توان مدعی بود که طیف ضعیف جامعه که خواهان عدالت و معیشت است در حالت حداکثر مانند سال 88 دیگر اینبار پای صندوق رای حاضر نبوده و جای این طیف با طیف خواهان تغییر در روند قدرت سیاسی پر شده است.
این نوع رفتار رئیس جمهور نیز نشان از این دارد که باز دولت نمی خواهد ارتباطی خاص با طیف ضعیف جامعه و گسترش عدالت داشته باشد و ترجیح می دهد ادامه راه خود را با طبقه متوسط به بالا با ظاهری مدرن و پسامدرن ادامه دهد، در کل رفتار اینچنین دولت اعتماد عمومی طبقه مستضعف جامعه را نسبت به خود در ابتدا و نسبت به انقلاب در رده ای بالاتر دچار خدشه و خسران می کند.
ادامه این راه برای دولت اعتدال می تواند خطرناکتر هم باشد و آن افزایش احتمال چهار ساله شدن دولت تدبیر و امید است، زمانی که برجام آنچنان که در بوق و کرنا بود مردمان را با بهبود معیشت آشنا نکند و فریب وعده های چرخش معیشت و دو قطبی هسته ای – معیشت عیان شود، دیگر کسی اعتماد سال 92 را به روحانی نخواهد داشت، در آن زمان با همان طبقه جدید متوسط به بالا شاید همراه روحانی باشند اما شاید پدیده ی عدالتخواهی و انقلابی گری بار دیگر ظهور کند و باز قشر مستضعف همچون سال 88 در برابر طبقه اشراف و مدرن صف آرایی کنند و همیشه برنده این بازی قطب عدالتخواه بود و خواهد بود.
نکته آخر اینکه رئیس جمهور باید بداند کارگری که چندماهی حقوق 700 هزار تومانی خود را نگرفته و هماره شرمنده اهل و عیال است نمی داند و نمی خواهد بداند که هواپیمایی ایرانی حق سوخت گیری از کجا و کجا را دارد یا ندارد، شیخ تو باید بدانی و بفهمی مردم را، باید بدانی حس لامسه ما هم از کار افتاده و نمی فهمیم و نمی بینیم آثاری از این برجام کذایی که تو هر بار از پر و بال آن مدح می کنی، شیخ این روزها می گذرد و مردم هم از تو می گذرند، اندکی صادق باش با این مردم!
انتهای پیام/