به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، به نقل از تبریز بیدار، حسن روحانی صبح امروز در تازهترین سخنرانی خود در کنگره ملی بزرگداشت روز شهید در تالار وزارت کشور، حرف دل بسیاری از دلسوزان و مردم انقلابی را در نقد برخی از رسانههای تندرو و افراطی را زد که ایراد چنین سخنان قابل توجهی در جای خود کم نظیر بود.
"متاسفانه برخی از روزنامهها، فحش نامه است. از همان ابتدا آدم با ترس و لرز روزنامه را باز میکند که ببینیم کجاها به ما فحش داده و تهمت زدهاند." این تازهترین سخنان روحانی در انتقاد از جریانی داشت که با بازنمایی وارونه و تسری آن در مرور تاریخی توهینهای برخی از جناحهای خاص به مقدسات و ارزشهای مقدس و محترم، میتوان دریافت که دم خروسی عجیب از لابلای آن بیرون زده است.
قلمهایی به عنوان سلاح!
شکل گیری و تقویت جریان دگرستیز مذهبی در تاریخ ایرانی قدمتی به اندازه یک قرن دارد، جریان دگرستیز عرفی سکولار که در جریان مشروطیت رشدونمو یافت و در دوره رضاخان و محمد رضا شاه با ساختارمندی شبه روشنفکری، روند عرفی سازی و پاک کردن همه عناصر قدسی از ساحت اجتماعی و مذهبی ایران شدت گرفت.
این جریان شبه روشنفکر غربگرا که با پیروزی انقلاب اسلامی همه رشتههای خود را پنبه شده میدید، با فرار از ایران و یا عزلت نشینی های ظاهری روشنفکرانه گروید، اما از رویکرد سیاسی و سیاست ورزی آنان کم نشد.
نشریاتی مانند کتاب جمعه به سردبیری شاملو، آدینه به سردبیری فرج سرکوهی و یا گردون با مسئولیت عباس معروفی، از سران جریان روشنفکری غربگرا بودند. اما در کنار این جریانات روشنفکری دینی که امتزاجی کمدیک از روشنفکری و دین مداری در قالب نشریات از قبیل کیان بودند، در دوران اصلاحات نشریات زنجیرهای به راه انداختند که از هیچ توهینی به قدسات در جهت عرفی شدن دین و تضعیف دین فرو نکاستند.
درباره توهینهای مکرر در دوران اصلاحات نسبت به دین و انقلاب بسیار گفتهاند و شنیدهایم و نیازی به تکرار دوباره آن نیست.
اما با روی کار آمدن دولت اعتدال در سال ۹۲، رئیس جمهور اعتدالی در مراسم تحلیف خود با پناه بردن به خدا از "تقدّم نفع شخصی و گروهی بر مصالح عمومی و بستن دهان رقیبان و منتقدان" نوید تداوم رویکرد باز فضای سیاسی در کشور در چارچوب مقتضیات نظام بود، هرچند که نباید از انتقادات به حق درباره قالبهای بسته در فضای مجازی از سوی دولتمردان نیز نباید گذشت.
اما در این بین نیز برخی از رسانههای نزدیک به یک جریان خاص، خصوصاً در دوران "روحانی مچکریم" با اتخاذ سیاست بی محابای قبح زدایی از ارزشهای دینی و ملی، مطالبی را در "روزی نامه" های خود منتشر کردهاند که باعث تأسف و تأثر شدید بسیاری از مردم و روزنامه نگاران شد.
برای روشن شدن زوایای این مسئله، به چندین نمونه اشاره میکنیم؛
دغدغه مندی "بهار" برای غدیر
اول آبان ماه ۹۲، روزنامه «بهار» یادداشتی با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» به مناسبت عید غدیر منتشر کرد که در آن، شبهات زیادی درباره دلالت واقعه غدیر خم بر مسأله خلافت و زعامت سیاسی امیرالمؤمنین (ع) مطرح شده بود. نویسنده این مقاله موهن که باعث شد سعید پورعزیزی مدیرمسئول روزنامه بهار رسماً از خوانندگان بخاطر درجان عذرخواهی کند، کسی نبود جز سید علی اصغر غروی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی.
فرد مذکور در این یادداشت با زیر سؤال بودن اختیارات حکومتی ائمه اطهار (ع) که جز اصول قطعی در مذهب تشیع است، دایره اختیارات و عملکرد ائمه را در هدایت و پیشوایی ایمانی خلاصه کرده بود و با تقلیل گرایی خاص، درصدد ارائه چهرهای تفکیکی از دین و حکومت در ائمه اطهار (ع) برآمد.
اولین روزنامه اعتدال ۷ شماره دوام نیاورد
در بهمن ماه همان سال در حالی که تیم روزنامه نگاری محمد قوچانی با پشتیبانی مالی کارگزاران سازندگی و غلامحسین کرباسچی، "اولین روزنامه دوران اعتدال" را منتشر کردند و با تیتر"روحانی تنها نیست" به استقبال راهپیمایی ۲۲ بهمن رفت.
اما عمر این روزنامه به ۶ شماره هم نرسید و با انتشار مطلبی از داوود هرمیداس باوند عضو جبهه ملی، در شماره ۲۹ بهمن ۹۲ خود، لایحه قصاص را "غیرانسانی" خوانده و درباره آن اظهارنظر کرد. این اظهارنظر باعث شد تا اولین روزنامه دوران اعتدال هفت شماره هم دوام نیاورد و به توقیف کشانده شود.
سق سیاه قوچانی!
کمتر از یکسال بعد بار دیگر تیم رسانهای کارگزاران با این سوابق، سودای انتشار روزنامه مجددی در شکل و فرم آسمان داشتند و در دی ماه ۹۳ به این خواسته جامه عمل پوشاندند و "مردم امروز" به روی دکههای مطبوعاتی آمد.
اما گویی بار دیگر ناخوشایندی حضور محمد قوچانی در سمت سردبیری این روزنامه، کار دست آن داد و باعث شد تا تیتر شماره ۱۹ این جریده، کار دست آن دهد و بار دیگر روزنامه قوچانی جوانمرگ شود.
تیتر "من هم شارلی هستم" که نشانگر حمایت در لفافه این روزنامه از ژورنالیستهای معدوم نشریه شالی ایبدو محسوب میشد، بار دیگر این روزنامه را به کمای توقیف فرو برد.
قبح زدایی از ساحت شهدا
همزمان با شناسایی پیکرهای ۱۷۵ نفر از شهدای غواص که موجی از معنویت و احساسات را در مردم برانگیخت آرمان در شماره ۲۷ خردادماه ۹۴، در ستون "کارتون" خود که همه روزه در صفحه آخر این روزنامه منتشر میشود، طرحی گستاخانه و توهین آمیز نسبت به شهدای بزرگوار و مظلوم غواص کشورمان را چاپ کرد.
در این طرح، غواصان بزرگوار و شهید کشورمان با بدنی برهنه به تصویر کشیده شدند به نحوی که در همان نگاه نخست، نوعی قبح زدایی از ساحت شهدا و توهین به آنان به ذهن مخاطب منتقل میشد. طرحی که واکنشهای بسیاری را برانگیخت و باز هم حکایت از دید متفاوت و متناقض این جریان با مفهوم شهادت دارد.
هم آوا با BBC!
در مهرماه امسال پس از شهادت سردار حسین همدانی در حین عملیات مستشاری در جنوب حلب، رسانهها و نشریات بسیاری به تجلیل از رشادتها و فداکاریهای فراوان این سردار ۸ سال دفاع مقدس پرداختند. اما در این میان یکی از "روزی نامه" های اصلاح طلبان به نام رویش ملت، با تیتر تعجب برانگیز و همسو با رسانههای بیگانه و ضدانقلاب، در صفحه نخست خود با تیتر درشت نوشت: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشید».
پس از واکنشهای گسترده رسانهها و مردم نسبت به این تیتر موهن، این روزنامه درصدد جبران برآمد اما پرونده این روزنامه همچنان در هیئت منصفه مطبوعات مفتوح است.
ماجرای انتشار " فحش نامه" در قالب جراید، قدمتی به طول چندین دهه دارد که این بار در دوران "اعتدال و تدبیر"، صدای رئیس جمهوری را درآورده است که خود زمانی میگفت: «اگر در جامعهای دهانها بسته و قلمها شکسته شود، اعتماد عمومی سلب میشود»
انتهای پیام/